🔷 ۴۷۵- از کجا فهمیدید؟
آیت الله سیدعلی قاضی (قاضی بزرگ) حدود سه چهار ساعت در وادی السلام نجف می نشسته و در سکوت به تفکر و ظاهراً مکاشفات و مشاهدات عرفانی مشغول می شده است. آیت الله محمدتقی آملی که آن زمان شاگرد آیت الله قاضی بوده است، در دل خود اشکال می کرده است که انسان باید زیارتی کند و فاتحه ای بخواند و برگردد و کارهای لازم تری هست. او این اشکال را به کسی نگفته بوده و از سویی قصد مراجعت به ایران را داشته و در این مراجعت مردّد بوده است. شبی به هنگام خواب، کتاب هایی در مقابلش بوده و با این توجیه که کتاب ها مقابل پایم نیست و بالاتر است و هتک حرمت آن ها نیست، می خوابد.
صبح روز بعد به محضر استاد خود آیت الله قاضی رفته، سلام می کند و بدون اینکه چیزی به آقای قاضی بگوید و یا سؤالی بکند؛ آیت الله قاضی می فرماید: علیکم السلام، صلاح نیست شما به ایران بروید و دراز کردن پا به سوی کتاب ها، هتک حرمت است! آیت الله محمد تقی آملی شگفت زده شده و با تعجب می پرسد: شما از کجا فهمیدید!؟ آقای قاضی جواب می دهد: « از وادی السلام! »
❇️ برگرفته از کتاب هزار داستان، تالیف دکتر سید عظیم قوام
🆔 @Dr_Ghavam
🔷 ۴۷۶- شرط کمال
دیدگاه آیت الله سید علی قاضی مبنی بر تشیع یا اهل ولایت بودن مشاهیری چون ابن عربی، مولوی و عطار که به نقل تاریخ از اهل سنت و عامّه بوده اند، مبتنی بر دیدگاه خاص ایشان پیرامون تلازم کمال و ولایت است. یعنی آقای قاضی یکی از لوازم و شرایط رسیدن به کمال را ولایت می داند و بر این عقیده است که اشخاصی که در تاریخ عرفان به کمال معروفند؛ یا ولایت اهل بیت (ع) را پذیرفته بودند و به دلیل شرایط اجتماعی معاصر خود یا دلایل دیگر آن را پنهان می کرده اند و یا صرفاً ادعای کمال می کرده اند، حال آن که به دست نیافته بودند.
آیت الله قاضی می فرماید: محال است کسی به درجه توحید و عرفان برسد و مقامات و کمالات توحیدی را پیدا کند و قضیه ولایت بر او منکشف نگردد!
❇️ برگرفته از کتاب هزار داستان، تالیف دکتر سید عظیم قوام
🆔 @Dr_Ghavam
🔷 ۴۷۷- این از اسرار است!
مرحوم آیت الله میرزای قمی می گوید: من با علامه بحرالعلوم در درس آقا وحید بهبهانی هم مباحث بودم. اغلب من بحث را برای او تقریر می کردم، تا اینکه به ایران آمدم و شهرت علمی سید بحرالعلوم به همه جا رسید و من تعجب می کردم، تا زمانی که به عتبات رفتم و در نجف او را ملاقات کردم. مسئله ای عنوان شد و دیدم سید بحرالعلوم دریای موّاج و عمیقی از دانش هاست!
پرسیدم: آقا وقتی که ما با هم بودیم، شما این مرتبه را نداشتید و از من استفاده می کردید، حال شما را مانند دریا می بینم! فرمود: میرزا این از اسرار است که به تو می گویم و تا من زنده ام به کسی مگو و کتمان بدار و من قبول کردم. آنگاه فرمود: چگونه این طور نباشم و حال آنکه آقایم حجه بن الحسن (عج) سینه مرا شبی در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند!
سیدبحرالعلوم علاوه بر مراتب عرفانی و سلوکی، از نظر علمی نیز فقیهی بسیار بلند مرتبه بود. او نه تنها بر فقه شیعه، بلکه بر فقه و کلام اهل سنت احاطه داشت و در مکه بر طبق مذاهب چهارگانه، فقه و کلام تدریس می کرد. امام جمعه مکه در هشتاد سالگی به برکت حضور بحرالعلوم شیعه شد. بحرالعلوم در سال ۱۲۱۲ هجری قمری در نجف دار فانی را وداع گفت و در کنار مقبره شیخ طوسی مدفون گردید.
❇️ برگرفته از کتاب هزار داستان، تالیف دکتر سید عظیم قوام
🆔 @Dr_Ghavam
❇️ ۱_ اکس پارتی
پدر و مادرم هر دو شاغل هستند و هر روز غروب آنقدر خسته و کوفته به خانه ميرسند که حال و حوصله سلام و احوالپرسي هم ندارند. من تنها دختر خانوادهام و هميشه از اين زندگي تکراري و سکوت و تنهايي در خانه رنج ميبردم؛ تا اینکه یک روز هنگام گشتوگذار اينترنت، در فضاي چتروم با جواني ۲۲ ساله كه خود را «پدرام» معرفي ميکرد، آشنا شدم.
او تصويري را برايم به نمايش گذاشت که ادعا ميکرد عکس خودش است. در آن تصوير، پدرام سردسته يک گروه موزيک پاپ بود و اين موضوع با توجه به علاقهاي که به موسيقي پاپ دارم برايم خيلي جالب و هيجانانگيز به نظر ميرسيد.
ارتباط اينترنتي ما با يک مشت حرفهاي احساسي سبب شد تا شيفته و دلباخته پدرام بشوم و پس از مدت کوتاهي احساس کردم ديوانهوار دوستش دارم و علاقهمند بودم تا به عضويت گروه موسيقياش درآيم و عشق رؤياييام را از نزديک ببينم.
بالأخره يک روز بعداز ظهر به دعوت او به مهمانيای رفتم که در آن چندين دختر و پسر جوان با وضعيتي زننده حضور داشتند. در اولين ديدار با تعجب متوجه شدم پدرام نهتنها جواني ۲۲ ساله نيست؛ بلکه چهرهاش با تصويري که در چتروم ديده بودم تفاوت داشت و هيچ اثري نيز از گروه موسيقي ديده نميشد؛ اما افسوس که دل غافل من در درياي احساس و هيجان غرق شده بود. با اين تصور غلط که بزرگ شدهام و ميتوانم خوب و بد را تشخيص بدهم و از طرفي بايد خودم را از تنهايي دربياورم، نسبت به دروغهاي پدرام حساسيتي نشان ندادم. با ادامه اين ارتباط شوم ناخواسته عضو ثابت يک گروه اکسپارتي شدم. پدرام نيز با حيله و نيرنگ مرا به قرصهاي روانگردان معتاد کرد!
در واقع هدف او از اين کارها اين بود که بهدليل تأمين هزينههاي اعتيادم مجبور شوم به خواستههاي شومش تن بدهم. از نظر تحصيلي نيز افت شديدي کرده بودم. متأسفانه تا به خودم آمدم ديدم حسابي گرفتار شدهام و راه گريزي ندارم.
حالا که به اتهام توزيع داروهاي روانگردان دستگير شدهام، ميخواهم به تمام دختران همسن و سال خودم بگويم در هر شرايطي مراقب خودتان باشيد؛ چون با کوچکترين اشتباه ممکن است بزرگترين بلا و مشکل برايتان به وجود بيايد و همچنين از پدران و مادران هم خواهش ميکنم با فرزندان خود دوست باشند، به خدا بچهها تنها پول و امکانات از شما نميخواهند؛ بلکه يک نگاه محبتآميز و چند دقيقه صحبت دوستانه ميتواند آنها را خيلي آرام و راضي کند؛ چون فرد اگر از نظر روحي آسايش داشته باشد، ميتواند با مشکلات و ناملايمات زندگي کنار بيايد و شرايط را خوب درک کند.
📌 نظر کارشناس
🔹۱- یکی از پیامدهای منفی شاغل بودن زوجین، نداشتن وقت و توجه کافی به نیازهای عاطفی فرزندان است؛ بنابراین تا وقتی که ضرورت ایجاب نکرده، بهتر است مادر وقت و انرژی خود را به خانواده خود اختصاص دهد و فرزندان خود را فدای پول و درآمد بیشتر نکند. اشتغال مادر و کسب درآمد بیشتر، برای سعادت فرزندان است، حال اگر این امر به سعادت فرزندان کمکی نکند و حتی منجر به بدبختی و آلودگی اخلاقی آنان شود، در اینصورت اشتغال مادر قابل توجیه نبوده و مضر تلقی خواهد شد.
🔹۲- حوادث تلخ این ماجرا نشان میدهد شناخت افراد از یکدیگر در فضای مجازی به هیچوجه واقعی و قابل اعتماد نیست.
🔹۳- چتکردن با پسران و مردان نامحرم در فضای مجازی، معمولاً عاقبت خوشی برای دختران نداشته و بستر مناسبی را برای سوء استفاده از آنان فراهم میکند.
🔹۴- به بهانه رهایی از تنهایی، نباید دست به هر اقدام نسنجیده و نادرستی زد؛ بلکه باید از بستگان باتجربه و فهیم و مشاوران متخصص و دلسوز کمک گرفت.
🔹۵- در این ماجرا دختر جوان با وجود پیبردن به دروغهای پدرام، همچنان به رابطه و علاقهمندی به او ادامه داد! بنابراین چنین آیندهای برای او قابل پیشبینی بود.
✅ برگرفته از کتاب گمگشتگان، تالیف دکتر سید عظیم قوام.
🆔@Dr_Ghavam
🔷 ۴۷۸- اول وقت
علامه طباطبایی و آقای بهجت از آیت الله سیدعلی قاضی نقل می کردند که ایشان می فرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات نرسد، مرا لعن کند. (و یا فرمودند: به صورت من تُف بیندازد! )
❇️ برگرفته از کتاب هزار داستان، تالیف دکتر سید عظیم قوام
🆔 @Dr_Ghavam