#نکات_قرآنی
نکته اول: علت نامگذاری سوره ها
آیا نام سورهها در قرآن توقیفی است؟ یعنی نام سورهها توسط خداوند متعال یا پیامبر اعظم (صل الله علیه و اله) انجام پذیرفت؟ اگر پاسخ مثبت است علت نام گذاری برخی سورهها به نام حیوانات (مثل: بقره، انعام، نمل و ...) چیست؟
پاسخ: دو دیدگاه در این موضوع مطرح است:
دیدگاه اول: مشهور معتقد است که نامگذاری سورهها توقیفی بوده و در زمان خود پیامبر (صل الله علیه و آله) انجام پذیرفته و علت نامگذاری برخی از سورهها را باید در معانی آن اسماء جستجو کرد. مثلاً سوره بقره را به مناسبت داستان بنی اسرائیل و حکمت شگفتی آوری که در آن است بدین نام موسوم شده است.
دیدگاه دوم: آیت الله جوادی آملی بر این باور است که نام گذاري برخی از سورهها توقیفی است مثل سوره حمد و ... اما هيچ دليلي در دست نيست كه همه سورهها توقیفی بوده و بعيد است برخی از سورهاي كه معارفي بلند و حِكمتي عميق و اَحكامي فراوان در بر دارد به نام حيواني ناميده شود مثل سوره بقره به نام گاو نامگذاری شود و يا مثل سوره انعام كه مشتمل بر مسائل توحيدي است به نام چهارپايان نامگذاری شده باشد و يا سوره نمل كه معارف عميق و قصص بسياري از پيامبران را دربر دارد به نام مورچه باشد و همچنين سوره مباركه مائده كه بر اثر اشتمال آن بر «آيه ولايت» شايسته نام «سوره ولايت» است به سبب تبيين سُفْره بني اسرائيل به مائده موسوم شده باشد.
اين نامها مشهور است و «عَلَم بالغلبه» بوده و كاربرد آن در احاديث معصومين (علیهم السلام) از باب همراهي با اصطلاح توده مردم است، نه از باب نامگذاری.
در برخی از روایات بدین موضوع اشاره شده. مثل سوره «بقره» از عنوانِ «السورة التي يُذكر فيها البقرة» استفاده شده. پيامبر اكرم (صل الله علیه و آله) فرمود: «السورة التي يُذكر فيها البقرة، فُسطاط القرآن». فُسطاط قرآن یعنی «خيمه قرآن» و وصف سوره بقره با این عنوان بر اثر اشتمال آن بر اصول اعتقادي و فروع عملي فراوان است.
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
#نکات_قرآنی
نکته دوم: تمثیل های قرآنی
دو دیدگاه درباره تمثیل های قرآنی و تفاوت آن دو:
بین صاحب نظران در تحلیل مثلهای قرآنی (در خصوص تشریح مصداق، نه تبیین مفهوم) دو دیدگاه وجود دارد:
1. یکی این که این مثلها، تشبیهِ صرف و تنها مجاز گویی است و برای تقریب معارف به اذهان انسانهایی است که در افق عالم ماده به سر می برند.
2. نظر دیگر آن است که این مثلها بیانگر وجود مثالی آن حقایق است و هیچ گونه تشبیه و مجازگویی در کار نیست.
تفاوت این دو دیدگاه در آن جا است که خدای سبحان برخی انسانها را به «حمار» یا «کلب» تشبیه کرده این است که بر اساس دیدگاه اول اینان واقعاً حمار نیستند، لیکن چون مانند حمار از فهم حقایق محروم اند به آن حیوان تشبیه شدهاند. اما بر اساس دیدگاه دوم این تمثیل بیانگر حقیقتِ مثالی آنان است و در موطنی که حقایق اشیا ظهور می کند، واقعیت و حقیقت مثالی نیز ظهور می کند و از این روست که اینان در قیامت به صورت حیوان محشور میشوند.
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
#نکات_قرآنی
نکته سوم: حروف مقطعه
برخی از مفسران در بیان ویژگی های حروف مقطعه گفتهاند: با این حروف، پس از حذف کلمات تکراری آنها 14 حرف است (ا، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ک، ل، م، ن، ه، ی.) که می توان جمله «صراط علی حق نُمْسِکه» ساخت.
نقد: این ویژگی گرچه لطیف است، اما نه پشتوانه عقلی دارد و نه نقلی؛ افزون بر آن، با این گونه روشها نمیتوان عقاید و مبانی شیعه را اثبات کرد؛ باید به گونهای سخن گفته شود که نقدپذیر نباشد، اینگونه سخن شیوهای است نقدپذیر، زیرا با 14 حرف از حروف الفباء که نیمی از حروف الفباء را تشکیل می دهد میتوان جملات زیادی را ساخت. چنانکه آلوسی به این دیدگاه اشکال کرده و میگوید: «شیعیان برای اثبات خلافت حضرت علی از حروف مقطعه، پس از حذف مکرّرات آنها، جمله «صِراطُ علی حق،ٌّ نُمْسِکه» را ساخته اند و اهل سنّت نیز میتوانند برای تأیید راه خود با همین حروف جملاتی مانند «صَحّ طریقک مع السنّة» را بسازند؛ یعنی، راه و روش تو در صورت هماهنگی با سنّت (برداشت خاص اهل سنّت از اسلام) صحیح است.»
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
#نکات_قرآنی
نکته چهارم: اشکال به آیه ۱۰ سوره نساء
اشکال: بین خوردن مال یتیم و مال خویش چه تفاوتی وجود دارد؟ چرا در سوره نساء آیه ۱۰ آمده، خوردن مال یتیم، در قیامت، تبدیل به آتش میشود در حالی که مال یتیم و مال خود انسان، هر دو از جهت ماده یکی و عین هم هستند. مثلاً خوردن سیب مال انسان، تبدیل به آتش نمیشود اما خوردن سیب مال یتیم، تبدیل به آتش میشود و حال آنکه هر دو از حیث ماده عین هم هستند؟
جواب: یک فرق مهم و اساسی وجود دارد و آن نیت عمل است. چهار رکعت نماز ظهر و چهار رکعت نماز عصر، هر دو، از همه جهات مثل هم هستند و تنها فرق اساسی آنها نیت است که آن دو عمل را از هم جدا میسازد. در اینجا نیز اینچنین است نیت عمل متفاوت میباشد؛ در سوره نساء آیه ۱۰ آمده: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً. قطعا کسانی که مال یتیم را با ستمگری و بناحق میخورند، در حقیقت آنها فقط در شکم خود آتش فرو میبرند.
نیّت نقشی اساسی در کارهای اختیاری انسان دارد. به طوری که اگر نیّت نباشد فعلی انجام نمیگیرد «لا عمل الا بنیة». نیّت منشأ عمل و جان عمل است «انما الاعمال بالنیات» و اعمال انسان همه متفرّع بر نیّت و از آثار و ثمرات نیّت است.
https://eitaa.com/Dr_S_Miri
#نکات_قرآنی
نکته پنجم: خطوط کلی سوره بقره و ارتباط آیات با یکدیگر
نمیتوان به سادگى از ارتباط آیات با یکدیگر (از سبك و نوع شروع و پایان و پيوندها و برشها) چشم پوشي کرد. چون در غیر این صورت از پریشانی و گستگی آیاتی که در کنار هم قرار گرفتهاند و باهم نازل شدند مواجه خواهیم شد.
خلاصه ای از ارتباط آیات در سوره بقره: در این سوره متقين از هرگونه ريب در كتاب رهايى يافتهاند و به هدايت رسیدند(آیه 2). و انسانها، در مقام عمل به تشریع، به مومن، كافر و منافق تقسیم شده و برخی از خصوصيات و ویژگیهای هر یک، به تصوير کشیده شده است(آیات 3 تا 20)
(آیات 3 تا 5) متقین کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و هم با خدا ارتباط دارند و نماز را برپا میکنند و هم به فکر مردماند زکات میدهند و به وحی و همه کتب آسمانی ایمان و به آخرت یقین دارند. این گروه به فلاح و رویش میرسند و رستگارند.
(آیات 6 و 7) اما آنها كه چشم میپوشند و كفر میورزند ديگر حتى انذار رسول برای آنها اثرى نخواهد داشت؛ در نتيجه به خاطر اين كفران و بهره نخواستن از منابع آگاهى، بر قلب و سمع آنها مهر میشود و ديگر زايش و بارورى نخواهند داشت.
(آیات 8 تا 20) در برابر و در كنار اين دو دسته (مومن و کافر)، گروهى هستند كه هويت ندارند و مذبذب هستند، اينها مشكل بیشخصيتى و بیهويتى دارند. مشكل آنها ايمان و كفر و شناخت و جهل نيست. اينها منافع را میخواهند، اينها به خاطر جا به جايى مستمر منافع و به خاطر تحول مستمر شرايط اجتماعى و طبيعى، هيچ شكل و شخصیتی نمیگيرند و به خاطر سود بيشتر، مثل آب در هر ظرفى شكلى میگيرند تا بيشترين بهره را ببرند. اينها با دروغ و خدعه با خدا و مؤمنين برخورد میكنند و اين خدعه گرچه در ظاهر به منافع آنها نزديك است ولى از آنجا كه هويت و شخصيت آنها را گرفته، آنها را به سفاهتى كه نمیفهمند مبتلا كرده است. آنها در معاملهای که کردند هدایت را به گمراهی فروختند و سودی نکردهاند. آنها در تاریکی و جهالت بسر برده و چیزی را نمیبیند و همیشه حیران و سرگرداناند و پناهگاه امنی ندارند.
(آیات 21 تا 103) خدا در آیات قبل با تصويرهايى که از ايمان و كفر و نفاق نشان داده در آیه ۲۱ همه انسانها را به خداپرستی دعوت میکند تا شاید جزء گروه اول باشند. در اين دعوت با روشهاى گوناگون، انسانها را راهنمایی میکند. ربّانيت، خلقت، جعل و پيوند ميان پديدههاى هستى و تحدّى و تعجيز و تبشير و تمثيل و تعجب و انكار همراه تحول مستمر و خلقت هدفدار و تعليم و بيان و داستان آدم و ملائكه، و آدم و بهشت، و آدم و همسر و شيطان، همه و همه به طرح هدايت و ايمان و كفر، گره میخورد و انسان را معالجه و درمان مىکند و در هر مرحله حالتى را به حساب و ارزيابى میكشاند و در این حالتها به ما قبل تاريخ و خلقت انسان، و انسانها را به تاريخ ابراهيمى اسرائيلى پيوند میزند و داد و ستدهاى تاريخى ايمان و كفر و نفاق و هدايت تعقيب میشود.
از آيه 104 به بعد با خطاب به مؤمنين، احکامی را برای هدایت و برنامه زندگی دنیایی و آخرتی مومنین بیان میدارد و وارد جريان تشريع در عبادات، معاملات و احكام میشود و تشريعات صلات، صوم، حج، عمره، جهاد، اطعمه و اشربه، قصاص، وصيت، صوم، حج، انفاق، قتال، ارتداد، خمر و ميسر، نكاح، حيض، ايمان، ايلاء، عِدّه و طلاق، رضاع و عِدّه وفات، انفاق و صدقات، و ربا و دَيْن و اشهاد و رهن در ميان تصاويرى از تاريخ يهود و داستانهايى از امتهای گذشته تعقيب مىشود؛ آن هم در ميان رفت و برگشتى كه در موارد مختلف انفاق و قتال و طلاق و عدّه و صدقات شكل میگيرد و با اين حكم قاطع «لا نُفَرِّقُ بَيْن أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» و با دعا به پايان میرسد تا شاید جزء متقین شویم.
https://eitaa.com/Dr_S_Miri