هدایت شده از کانون مداحان
#ماه_رمضان #حضرت_رقیه
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را
نامحرمی که باخود دیشب سرتو را داشت
وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت
طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره
او گوشوار من داشت من زخم گوشواره
من خار میکشیدم با ناخنی شکسته
او با گل سر من گیسوی خویش بسته
وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر
نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر
من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی
او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی
من سخت باز کردم انگشت کوچکم را
او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را
دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم
زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم
از کوفه آمدی و سنگ صبور داری
رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری
ای سر بیا که مُردم از دختران شامی
از خنده های کوفی از خنده های شامی
ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو
آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از شعر شیعه
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#غزل
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی
هی بگویم بعَلیّ بعلیٍّ بعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی...
کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی-
باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
#مهدی_جهاندار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#غزل
میان قبله محراب ناله ها کردم
به هرقنوت برای همه دعا کردم
برای اینکه به وصل حبیبه ام برسم
به قلب سوخته هر شب خداخدا کردم
گرفته مسجد کوفه شمیم تو زهرا
ببین چه محشری از عاشقی به پا کردم
میان گودی محراب تا زمین خوردم
عجیب یاد تو و داغ کوچه را کردم
تو گیر کردی و نام مرا صدا کردی
ببین به صورت خونین تورا صدا کردم
عزیز من به تو گفتم که بی تو می میرم
ببین به عهد چهل ساله ام وفا کردم
دلم زبس نگران نگاه زینب بود
دوشانه حسینین خودم رها کردم
محارمند کنون دور دخترم اما
اشاره جانب گودال کربلا کردم
تمام شاخه گلانش به نیزه چیده شود
به پیش دیده زینب گلو بریده شود
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#شب_قدر
#چارپاره
بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم
حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه
حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم
بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه
باز شب قدره و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون
تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه
کِی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم
نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی
#محمد_بیابانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#دوبیتی
ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن
بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز
رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن
*
ای تیغ زمان زمانهی نیرنگ است
بشکاف سَرَم که سینهام خون رنگ است
یکبار نشد که سیر رویَش بینم
بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است
*
ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند
آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد
مردی که به پیشِ او زنش را بزنند
*
امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد
تا خانمِ من زیرِ قدمها اُفتاد
یک شهر برای بُردنم رد میشد
از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد
*
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_قدر
#مناجات
#غزل
خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن
نده جواب مرا لااقل جواب مکن
تمام خواسته هایم برای نفسم بود
دعای من که دعا نیست مستجاب مکن
صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم
مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن
همین که ترس برم داشته خودش کافی ست
تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن
عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست
جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن
چقدر جار زدم من که "دوستم داری"
بیا مقابل مردم مرا خراب مکن
خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
زیاد روی من و توبه ام حساب مکن
اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم
مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن
سوا نکن که همه با همیم جان حسین
همه غلام حسینیم، انتخاب مکن...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_نوزدهم
#غزل_پیوسته
در خون شناور شد پَرَش محراب
گلگون شد از خون سرش محراب
جان نماز آن روز جان می داد
حتی نمی شد باورش محراب
در خون مولا روضه خوانی کرد
رفته به روی منبرش محراب
بغض علی یعنی که «قتلگاه »
بودست نام دیگرش «محراب»
وقت تولد خانه ی کعبه
وقت شهادت سنگرش محراب
درس شهادت را از او تنها
آموخت با چشم ترش محراب
آن کاسه های شیر می گفتند:
از چه نبودی! یاورش محراب
کاری نمی آمد ز دستش پس
بی چاره شد در محضرش محراب
شمشیر بر اسلام می آورد
از این جهت شد کافرش محراب
ضربت اگر
روز«قیامت» بود
می دید روز «محشرش»محراب
اول علی سجده نمود اما
سجده کنان شد آخرش محراب
فزت به
هدایت شده از شعر شیعه
علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود
جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود
این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
#غزل
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود
سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود
شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد
وحی نازل شده و روح فرود آمده بود
به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت
پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود
آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد
فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود
جان ما بودی و بدرود جهان می گفتی
آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود
به امید کرمی پیک اجل این همه راه
به گدائی به در خانۀ جود آمده بود
ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت
مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود
غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز
محشر تازه ای آن شب به وجود آمده بود
می شنید از گل لب های تو الله الله
شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود
ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت
از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود
#محمدجواد_غفورزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#غزل
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #حسن_لطفی
▶️
میان حجره خود زار ومضطر افتاده
دوباره همسری از ظلم همسر افتاده
تمام حجره پر از لخته های خون شده است
اگرچه پا شده اما مکرر افتاده
کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند
جوان بی رمقی در برابر افتاده
بس است طشت نکوبید فاطمه اینجاست
کنار جسم پسر باز مادر افتاده
غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت
بروی بام غریبانه پرپر افتاده
هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت
به پیکرش پروبال کبوتر افتاده
هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد
کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده
کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند
کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده
فدای تشنه لبی که لبش ترک میخورد
و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_سوم_محرم
#اول_مجلسی
#غزل
ما نیافتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین
باز میگوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین
مادرت فریاد میزد یابُنَیَ....سوختیم
آذریها تا که گفتند از حرم ای جان حسین
نامِ ما را قبلِ ما زهرا نوشته یک به یک
مادرت تا گفت گفتیم از عَدَم ای جان حسین
هرچه ما داریم از خاکِ عزاداریِ توست
روضه آری بشکند پشتِ ستم ای جان حسین
شیعه با این روضهها قد راست کرده تا اَبَد
دارم از این اشکها تیغِ دودَم ای جان حسین
دلخوشیِ ما از این دنیا فقط عشق است عشق
با تو میسازیم با هر بیش و کم ای جان حسین
قبلِ نامِ مادرم نامِ تو را آموختم
با اذانش گفت وقتی مادرم ای جان حسین
این کریمیِ تو ما را یاکریمت کرده است
ما گِره خوردیم با اهلِ کَرَم ای جان حسین
شُکر دستم پیش این و آن نمیگردد دراز
شُکر هستم با تو تنها محترم ای جان حسین
هرچه از عمرم اگر مانده است میگویم حسین
سیر هستم از همه غیر از حرم ای جان حسین
در خرابه خوابِ بابا دیده و بی حال بود
مینوشت از اشکها با قَدِ خَم ای جان حسین
#حسن_لطفی ۹۸/۰۶/۱۱
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شهادت
مـیگفت : مَیـا منتظـر آمـدن تـوسـت
این سنگ که اینگونه شکسته دهنم را
#حسن_لطفی
..................
ڪانال نــــهـــج البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
@nahj_balaq