محسن عابدینی:
#شعر
#یا_سلطانعلی_مدد
#توآمدی....
#مربع_ترکیب...
آقا سلام !حال شما ...من گدایتان
عاشق شدم به این همه لطف وعطایتان
با پای دل رسیده ام آقا بگویمت...
کرده دل خراب من ازبس هوایتان
لطفت زیاد ،مرحمتت ،کم،"نمیشود
اینجا به جز بهشت،مجسم"نمیشود
آقاقبول کن که شوم خاک پای تو
گردم دوباره زایرصحن وسرای تو
من امدم که شورکلامم دهی همین
جان تمام ایل و تبارم فدای تو
رنجی کشیده ایم شمارابیاوریم
تا " اولین سفیر " ولا را بیاوریم
قم شهرعلم وپاقدمش خواهررضاست
کاشان که شهرهیئت ومرثیه وعزا ست
شهری که با قدوم تو آقای روضه ها
در کوچه کوچه اش علم و بیرقی بپاست
در کوچه های شهر نفس های پاک توست
هرعاشقی که سینه زن وسینه چاک توست
توآمدی که سایه ی وحدت بنا کنی
دلهای مرده را به حیات آشنا کنی
ای روضه خوان ماه محرم تو آمدی
مجلس برای روضه جدت به پاکنی
توآمدی که باعث سامانمان شوی
ابری برای رحمت بارانمان شوی
اینجا همیشه حال نیایش دهدمرا
این سرزمین به فکرفرو میبرد مرا
این جذبه خدایی سلطان اردهال
دلتنگ میشوم که صدا می زند مرا
باپای شوق آمده ام ایهاالکریم
می بارد آسمان دلم ایهالکریم
در سایه سار مهر شما پا گرفته ام
من درحریم قرب تو ماواگرفته ام
دلتنگ اردهال تو بودم که آمدم
دیدم برات کرب و بلا را گرفته ام
احساس وصل می کنم آقاکنارتو
باشد ثواب کرب و بلا در مزار تو
ای سرو سرفراز تورا بر زمین زدند
بر پیکرت سنان ز یسار و یمین زدند
آه از دمی که سنگ زدند بر جبین تو
"تا یاوری نیامده از سمت فین زدند"
تو کربلای دیگری از ماسوا شدی
مانندجدخویش سرازتن جدا شدی
شمشیر هابرهنه گلوی تو تشنه آه
مهمانمان غریب و گرفتار و بی پناه
لب تشنه سر بریده تو را ماه اردهال
فریاد مادرانه ی زهرا رسد ز راه
بردار تیغ ،مرد خبیث از گلوی او
یاد حسین میکنم از گفتگوی او
تکرار شد غروب غمنگیز کربلا
اما نرفت راس توبر روی نیزه ها
اما حسین فاطمه، لبریز غم شدو
راسش به نیزه رفت وتنش زیردست وپا
بال فرشتگان شده فرش عزای تو
جانم فدای ناله ی واویلتای تو
○○○●●●
تو کربلای دیگری از ما سواشدی
روز ازل سرشته به غم مبتلا شدی
تو امتداد واقعه ی عصر کربلا
مانند جد خویش سر ازتن جدا شدی
کرب و بلای دوم ما قتلگاه توست
دلهای ما به روز جزا در پناه توست
🖊محسن عابدینی
#عابس
@Dr_jdehghani