eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی پیروان قرآن و عترت
97 دنبال‌کننده
540 عکس
91 ویدیو
4 فایل
باسمه تعالی/تاسیس این کانال جهت پیروی از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله در تمسک به قرآن و عترت و نشر معارفشان می باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸در آخرین روز ماه ﺫﻯ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﻛﻪ ﺁﺧﺮ روز ﺳﺎﻝ قمری ﺍﺳﺖ ، جناب ﺳﻴﺪ بن طاووس رحمة الله علیه ﺩﺭ کتاب شریف ﺍﻗﺒﺎﻝ الاعمال انجام عملی را به استناد روایتی ، ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ اند که بسیار بسیار مهم و مقرب است ، میفرمایند : ⬅️ در آخرین روز ماه ذی الحجه ، ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ بخوانید و ﺩﺭ ﻫﺮ ﺭﻛﻌﺖ یک مرتبه ﺣﻤﺪ ﻭ ﺩﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ سوره ی توحید ﻭ ﺩﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻜﺮﺳﻰ ﻭ سپس بعد از اتمام نماز بخوانید : ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﻣَﺎ ﻋَﻤِﻠﺖُ ﻓِﻰ ﻫَﺬِﻩِ ﺍَﻟﺴَّﻨَﺔِ ﻣِﻦ ﻋَﻤَﻞٍ ﻧَﻬَﻴﺘَﻨِﻰ ﻋَﻨﻪُ ﻭَ ﻟَﻢ ﺗَﺮﺿَﻪ ﻭَ ﻧَﺴِﻴﺘُﻪُ ﻭَ ﻟَﻢ ﺗَﻨﺴَﻪُ ﻭَ ﺩَﻋَﻮﺗَﻨِﻰ ﺇﻟَﻲ ﺍﻟﺘَّﻮﺑَﺔِ ﺑَﻌﺪَ ﺍﺟﺘِﺮَﺍﺋِﻰ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﻓَﺈِﻧِّﻰ ﺃَﺳﺘَﻐﻔِﺮُﻙَ ﻣِﻨﻪُ ﻓَﺎﻏﻔِﺮﻟِﻰ ﻭَ ﻣَﺎ ﻋَﻤِﻠﺖُ ﻣِﻦ ﻋَﻤَﻞٍ ﻳُﻘَﺮِّﺑُﻨِﻰ ﺇﻟَﻴﻚَ ﻓَﺎﻗﺒَﻠﻪُ ﻣِﻨِّﻰ ﻭَ لاَ ﺗَﻘﻄَﻊ ﺭَﺟَﺎﺋِﻰ ﻣِﻨﻚَ ﻳَﺎ ﻛَﺮِﻳﻢ ↩️ ﭘﺲ ﭼﻮﻥ این عمل را انجام داد ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﮔﻮﻳﺪ : ﻭﺍﻯ ﺑﺮ ﻣﻦ ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ در حق او ، در این سال ﺗﻌﺐ و سختی ﻛﺸﻴﺪم ( تا او را گمراه کنم ) به این کلمات ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻛﺮﺩ و همچنین ﺳﺎلی که ﮔﺬشت ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ شهادت می دهد ﻛﻪ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﺧﺘﻢ ﻧﻤﻮﺩ. @Dr_s_r_Mousakazemi
متن کامل شعر محتشم کاشانی در باره قیام کربلا : باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامي ذرات عالم است گرخوانمش قيامت دنيا بعيد نيست اين رستخيز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جاي ملال نيست سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند گويا عزاي اشرف اولاد آدم است خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين پرورده ي کنار رسول خدا، حسين کشتي شکست خورده ي طوفان کربلا در خاک و خون طپيده ميدان کربلا گر چشم روزگار به رو زار مي گريست خون مي گذشت از سر ايوان کربلا نگرفت دست دهر گلابيبه غير اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضايقه کردندکوفيان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکند خاتم ز قحط آب سليمان کربلا زان تشنگان هنوز به عيوق مي­رسد فرياد العطش ز بيابان کربلا آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خيمه ي سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غيرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدي وين خرگه بلند ستون  بيستون شدي کاش آن زمان در آمدي از کوه تا به کوه سيل سيه که روي زمين قيرگون شدي کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بيت يک شعله ي برق خرمن گردون دون شدي کاش آن زمان که اين حرکت کرد آسمان سيماب وار گوي زمين بي سکون شدي کاش آن زمان که پيکر او شد درون خاک جان جهانيان همه از تن برون شدي کاش آن زمانکه کشتي آل نبي شکست عالم تمام غرقه درياي خون شدي آن انتقام گر نفتادي به روزحشر با اين عمل معامله ي دهر چون شدي آل نبي چو دست تظلم  بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند بر خوان غم چو عالميان را صلا زدند اول صلا به سلسله ي انبيا زدند نوبت به اوليا چو رسيد آسمان طپيد زان ضربتي که بر سر شيرخدا زدند آن در که جبرئيل امين بود خادمش اهل ستم به پهلوي خيرالنسا زدند بس آتشي ز اخگر الماس ريزه ها افروختند و در حسن مجتبي زدند وآنگه سرادقي که ملک مجرمش نبود کندند از مدينه و در کربلا زدند وز تيشه ي ستيزه درآن دشت کوفيان بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند پس ضربتي کزان جگر مصطفي دريد بر حلق تشنه ي خلف مرتضي زدند اهل حرم دريده گريبان، گشوده مو فرياد بر در ِ  حرم کبريا زدند روح الامين نهاده به زانو سر حجاب تاريک شد ز ديدن آن چشم آفتاب چون خون ز حلق تشنه ي او بر زمين رسيد جوش از زمين به ذروه عرش برين رسيد نزديک شد که خانه ي ايمان شود خراب از بس شکست ها که به ارکان دين رسيد نخل بلند او چو خسان بر زمين زدند طوفان به آسمان ز غبار زمين رسيد باد آن غبار چون به مزار نبي رساند گرد از مدينه بر فلک هفتمين رسيد يکباره جامه در خم گردون به نيل زد چون اين خبر به عيسي گردون نشين رسيد پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش از انبيا به حضرت روح الامين رسيد کرد اين خيال وهم غلط کار کان غبار تا دامن جلال جهان آفرين رسيد هست از ملال گرچه بري ذات ذوالجلال او در دلست و هيچ دلي نيست بي ملال ترسم جزاي قاتل او چون رقم زنند يک باره بر جريده ي رحمت قلم زنند ترسم کزين گناه شفيعان روز حشر دارند شرم  کز گنه خلق دم زنند دست عتاب حق به در آيد ز آستين چون اهل بيت دست در اهل ستم زنند آه از دمي که باکفن خون چکان ز خاک آل علي چو شعله ي آتش علم زنند فرياد از آن زمان که جوانان اهل بيت گلگون کفن به عرصه ي محشر قدم زنند جمعي که زد به هم صفشان شور کربلا در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند از صاحب حرم چه توقع کنند باز آن ناکسان که تيغ به صيد حرم زنند پس بر سنان کنند سري را که جبرئيل شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل روزي که شد به نيزه سر آن بزرگوار خورشيد سربرهنه برآمد ز کوهسار موجي به جنبش آمد و برخاست کوه ابري به بارش آمد وبگريست زار زار گفتي تمام زلزله شد خاک مطمئن گفتي فتاد از حرکت چرخ بي‌قرار عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پير افتاد در گمان که قيامت شدآشکار آن خيمه‌اي که گيسوي حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار جمعي که پاس محملشان داشت جبرئيل گشتند بي‌عماري محمل شتر سوار با آنکه سر زد آن عمل از امت نبي روح‌الامين ز روح نبي گشت شرمسار وانگه ز کوفه خيل الم رو به شام کرد نوعي که عقل گفت قيامت قيام کرد بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گريه بر ملائک هفت آسمان فتاد هرجا که بود آهويي از دشت پا کشيد هرجا که بود طايري از آشيان فتاد شد وحشتي که شور قيامت به باد رفت چون چشم اهل بيت بر آن کشتگان ف
تاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم هاي کاري تيغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيکر شريف امام زمان فتاد بي اختيار نعره ي هذا حسين زود سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول رو در مدينه کرد که يا ايها الرسول اين کشته ي فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست اين نخل تر کز آتش جانسوز تشنگي دود از زمين رسانده به گردون حسين توست اين ماهي فتاده به درياي خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست اين غرقه محيط شهادت که روي دشت از موج خون او شده گلگون حسين توست اين خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمين شده جيحون حسين توست اين شاه کم سپاه که باخيل اشگ و آه خرگاه زين جهان زده بيرون حسين توست اين قالب طپان که چنين مانده بر زمين شاه شهيد ناشده مدفون حسين توست چون روي در بقيع به زهرا خطاب کرد وحش زمين و مرغ هوا را کباب کرد کاي مونس شکسته دلان حال ماببين ما را غريب و بي کس و بي آشنا ببين اولاد خويش را که شفيعان محشرند در ورطه ي عقوبت اهل جفا ببين در خلد بر حجاب دو کون آستين فشان واندر جهان مصيبت ما بر ملا ببين ني ورا چو ابر خروشان به کربلا طغيان سيل فتنه و موج بلاببين تن هاي کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهاي سروران همه بر نيزه هاببين آن سر که بود بر سر دوش نبي مدام يک نيزه اش ز دوش مخالف جدا ببين آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلطان به خاک معرکه ي کربلا ببين يا بضعةالرسول ز ابن زياد داد کو خاک اهل بيت رسالت به باد داد خاموش محتشم که دلسنگ آب شد بنياد صبر و خانه ي طاقت خراب شد خاموش محتشم که ازين حرف سوزناک مرغ هوا و ماهي دريا کباب شد خاموش محتشم که ازين شعر خون چکان در ديده ي اشگ مستمعان خوناب شد خاموش محتشم که ازين نظم گريه خيز روي زمين به اشک جگرگون کباب شد خاموش محتشم که فلک بس که خون گريست دريا هزار مرتبه گلگون حباب شد خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب از آه سرد ماتميان ماهتاب شد خاموش محتشم که ز ذکر غم حسين جبريل را ز روي پيامبر حجاب شد تا چرخ سفله بود خطايي چنين نکرد بر هيچ آفريده جفايي چنين نکرد اي چرخ غافلي که چه بيداد کرده اي وز کين چه ها درين ستم آباد کرده اي بر طعنت اين بس است که با عترت رسول بيداد کرده خصم و تو امداد کرده اي اي زاده زياد نکرده است هيچگه نمرود اين عمل که تو شداد کرده اي کام يزيد داده اي از کشتن حسين بنگر که را به قتل که دلشاد کرده اي بهر خسي که بار درخت شقاوتست درباغ دين چه با گل و شمشاد کرده اي با دشمنان دين نتوان کرد آن چه تو با مصطفي و حيدر و اولاد کرده اي حلقي که سوده لعل لب خود نبي بر آن آزرده اش به خنجر بيداد کرده اي ترسم تو را دمي که به محشر برآورند از آتش تو دود به محشردرآورند
شب اول محرم ۱۴۴۲_آداب و مراقبات محرم_دکتر موسی کاظمی.mp3
36.06M
🌑 شب اول محرم ۱۴۴۲ق 🌕آداب و مراقبات ماه محرم 🕋مسجد الرضا علیه السلام 🏴 دکتر موسی کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک زندگی حسینی ج۱_محرم ۱۴۴۲_وظیفه ما در زمان غیبت_دکتر موسی کاظمی.mp3
32M
پایگاه اطلاع رسانی پیروان قرآن و عترت: 🕋مسجدالرضا علیه السلام 🌑 شب دوم محرم ۱۴۴۲ق 🌕سبک زندگی حسینی 🔴قسمت اول ✅وظیفه ما در زمان غیبت از منظر امام حسین علیه السلام 🏴 دکتر موسی کاظمی
هدایت شده از قم آنلاین
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 جدیدترین هنرنمایی فاطمه عبادی (نقاشی با شِن) بمناسبت ماه محرم 🔹با نوای: محمدحسین پویانفر http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c 🕌‌ اولین و بزرگترین کانال قمی‌ها در ایتا👆
بزرگان شیخ رمضان علی قوچانی از علمای معروف و ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بودند ایشان مریض و مشرف به مرگ شدند. جمعی از اقوام و دوستان و آشنایان برای تشییع جنازه ایشان آمدند. ناگهان می بینند که ایشان حرکت کرده و چشم ها را باز می کند و با صدای ضعیف همه را فرا می خواند و می گوید می خواهم برایتان روضه بخوانم همه تعجب کردند چون ایشان منبریِ روضه خوان نبودند. فرمودند همین الان صحرای محشر را دیدم و هاتفی با صدای بلند اعلام کردند که حاج رمضان علی قوچانی اهل بهشت است، به سوی بهشت برود، من دیدم دری به سوی بهشت باز است و جماعتی بسیار در صف طولانی ایستاده که به نوبت بروند. گفتند صف علما می باشد و در اواخر صف بودم دیدم تا نوبت به من برسد، هلاک می شوم، به عقب نگاه کردم دیدم درِ دیگر به سوی بهشت باز است، ولی این در خلوت است به خود گفتم من که اهل بهشتم از این در نشد از آن در می روم، سپس سوی آن در رفتم دیدم دربان جلوی من را گرفت و گفت نمی شود این در مخصوص اهل منبر و روضه خوان های امام حسین (علیه السّلام) است. تو که روضه خوان نیستی، متحیر بودم دیدم حاجی میرزا عربی خوان معروف به ناظم سوار بر اسب از بهشت بیرون آمد جلوی در سلام کردم و گفتم مرا کمک کن و به بهشت ببر گفت نمی توانم چون این در مخصوص روضه خوان های حسین است اصرار کردم گفت یک راه دارد، تو روضه بخوانی و من مستمع شوم شاید بتوانم به این وسیله تو را ببرم، آن گاه پیاده شد و نشست و من برای او روضه خواندم، پس برای شما هم روضه می خوانم چند کلمه ای روضه خواند و از دنیا رفت. ✍گنجینه دانشمندان ج ۹ ص ۲۶۳ / معجزات و کرامات امام حسین (علیه السّلام) ص ۳۰۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا