اشکستان (۲)
امشب شادی مردم غزه سرتیتر خبرهاست. صدای هلهله زنان فلسطینی که یکسال زیر باران آتش خون دل خوردند و فرزندانشان را با دست خود به دل خاک سپردند، به گوش میرسد.
امشب لبنانیهای داغدار که هنوز بدن سید عزیزشان روی زمین است، یک چشم خون و یک چشم اشک شوق میریزند.
دل مردم ایران که شبهای متمادی منتظر این موشک باران و ترقه بازی و خنکای جگر است، امشب شاید کمی در داغ هنیه و سید و نیلفروشان آرام گیرد..
امشب نه موشک باران که دل باران است، هر موشکی که به خاک نحس تل آویو میخورد، یک دل غمدیده شاد میشود، یک چین از پیشانی مظلومی صاف میشود و یک غم از روی دوش مردی برداشته میشود.
مردانی که جز تحمل بار داغ و آوار، باید مبارزه و جنگ را هم مدیریت میکردند.
اما امشب هم اشکم جاری است، اشکمان جاری است از شدت شوق، از شدت رها شدن نفسهای حبس شده در سینه، از شدت مرور خاطرات تلخ و داغ..
مرز بین شادی و غم را گم کردهام، لبم به خنده گشوده شده، اما دلم از غم فراق هنیه و سید و سردار و ابومهدی داغ داغ است، نمیدانم چه داغی بود که خاموش نمیشود، چه اندوهی که پایانی ندارد،
هنوز عکس خیلی از پروفایلها لبخند سردار سلیمانی است، انگار رفت که ماندگار شود، پر کشید که بر لوح دل حک شود، چراکه شهادت ابتدای زندگی است.
باری خدای بزرگ! ای یاور مظلومان، پناه بیپناهان، حال که هلاکت دشمنان خبیثت را به دست مبارک نیروهای ایرانی و بعضی همسایگان خوب ما قرار دادهای، این پیروزی را به ظهور دلآرای مهدی موعود سلام الله علیه متصل بگردان..
دل مهدی فاطمه که این سالها از ظلم و ستم مستکبران فشرده و غمگین است، با ظهور و حضورش شاد گردان و سرداران رشید ما را به یاریاش دوباره برگردان.
#موشکباران
#شهدای_مقاومت
#فلسطین
#سیدحسن_نصرالله
۱۴۰۳/۰۷/۱۰
@Dr_zdp53
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology