"غریق نجات"
حسین ع درهم میخرد. خوب و بد، سیاه و سفید، خطاکار و جانی و صالح و طالح؛
شاید برای همین است که گفتهاند: ائمه همگی سفینه نجات هستند، اما کشتی حسین ع سریعتر است. اهل بیت همگی باب رحمت الهی و غفران او هستند و باب حسین وسیع تر است.
نمی دانم روایت بود یا نبود، اما هرچه بود با گوشت و خونت درک میشود، او نه تنها کشتی نجات که غریق نجات است.
برای حسین که بخواهی قلم بزنی، دستانت باید تاب قلم شدن داشته باشند، وگرنه لقلقه زبان است. برایش که بخواهی پای علمش سینه بزنی باید تاب سوختن و پروانگی را داشته باشی. پروانه شدن در مکتب حسین لیاقت میخواهد، که ته گودال زیر سم اسبها لبخند بزنی و رضا برضائک بخوانی.
حسین که باشد، عالم غم ندارد، عالمین نگرانی ندارد. او که همهچیزش نور است، از ذرات خاک زیر بدنش، تا تحت قبه، تا حائر و مسیر مشایه و زیارت از دور و همه چیزش..
آقای پنج تن آل عبا فردا نزول اجلال میفرمایند و کائنات در تناقض اشک و لبخند فروماندهاند. بردن نامش شیرین است، اما ۷ بار که تکرار شود، شیرینی اش کامت را میزند و اشک از دیدگانت جاری میشود. کلا او را با اشک سرشتهاند، اذن دخول حرمش اشک است، کشته اشکهاست..
حسین میآید و تاریخ با نام او متحول میشود، همانطور که در عاشورای سال ۶۰ هجری چنین شد. بقیت الله پشت به دیوار کعبه میدهد و خودش را با نام حسین علیه السلام معرفی میکند. راستی چرا؟ آیا به او توسل میکند؟ معرف باید معروف تر از معرف باشد، پس حسین همان آشنای عالم است.
حسین همان کسی است که بودایی و بتپرست و مسیحی و مجوس و ارمنی و هندو به خال هندویش گرفتار شدهاند و او را پیشوای آزادگان جهان میخوانند.
حسین همان دلبر اشعار شاعران قرون متمادی است که در سوگش نالهها زدهاند و نقطه عطف کلامشان بوده است. حسین جان جهان، جان پیامبر و خون خداست. خدایی که خود برای انتقام و عزایش قیام کرده و طالب خونش خواهد بود..
حسین جان! در شب میلاد پربرکتت دست توسل و التجا به دامنت میزنیم که بتوانیم در مسیر روشنی که تو برایمان با خونت ترسیم نمودی حرکت کنیم و در این راه بااستقامت و صلابت قدم برداریم.
#حسین
#کربلا
#میلادنور
زهرا دلاوری پاریزی
۱۴۰۲/۱۱/۲۳
https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology