*حکـــــــــمرانی اقتصادی در ایران*
موضوعانتخابیارائهشدهدرنیمترماول
*استادحجتاللهعبدالملکی*
✅آنچه از حکمرانی اقتصادی که در هیچ کتابی نوشته نشده است!
✅خاطره گویی مدیران ارشد اقتصادی کشور
✅حواشی سیاسی حکمرانی اقتصادی
✅آشنابب با چالش های مدیریتی و نحوه حل آنها در سطح ملی
✅امکان حضوری برای همه کدها ، رشتهها و دانشجویان سایر دانشگاهها
⏳دوشنبهها ساعت ۱۸ الی ۲۰
دانشگاهامامصادق(ع) — سالنشهیدمطهری
🎫امکان ثبتنام امام صادقیها از طریق اخذ درس
ثبتنام دانشجویان سایر دانشگاهها و افرادی که امکان اخذ درس ندارند ارتباط با @iseu_admin یا ۰۹۱۰۰۱۲۷۰۸۰ در پیامرسان بله و واتساپ.
_______________________
🌐انجمنعلمی-دانشجوییمعارفاسلامیواقتصاد
@iseu_isu
FOUNDATIONS OF ECONOMICS.pdf
5.33M
فایل کتاب مبانی علم اقتصاد
#نقد_نظریات_سنتی_اقتصاد
ایران من سلام.
میدانم که من را می شناسی، من یکی از بانوان همین سرزمین هستم. پر از خوشبختی و احساس عشق.
وقتی وارد دانشگاه شدم، ۱۸ ساله بودم. اولویت اولم رشته ی برق بود، رشته ی برق دانشگاه صنعتی قبول شدم. توانستم در خاک تو بدون کمترین هزینه ای درس بخوانم، البته نه فقط درس. در زیر سایه ی سه رنگت تلاش کردم برای حفظ قرآن، ورزش کردن و باز هم قد کشیدن زیر سایه ات.
سال سوم بودم که خیز برداشتم برای یک انتخاب بزرگ، من در خاک تو انتخاب های زیادی کرده بودم که مایه ی افتخارم بود، من ازدواج کردم. همسرم ساکن تهران بود. گاهی پیش می آمد برای دیدارش راهی شوم. به یاد دارم شبی برفیی را که من تنها بانوی اتوبوس اصفهان- تهران بودم، تو شاهد احساس امنیت و آرامشم بودی.
بعد از فارغ التحصیلی دانشگاه امیر کبیر را انتخاب کردم برای ادامه تحصیل.
تو تمام قد در کنارم بودی که هم حس زیبای همسری را تجربه کنم و هم در دانشگاه در امنیت کامل درس بخوانم.
یکی از بزرگترین اتفاق های خوب زندگی ام در سال ۹۲ رقم خورد، سفر کربلا همراه هفتاد هشتاد تا دختر دانشجوی دیگر، پیاده روی نجف تا کربلا. زمانی بود که هنوز نمی دانستیم چنین مراسمی هست. باورم نمیشد بتوانم سه روزه این مسیر را با پای پیاده بروم، اما توانستم، من در سایه ی تو قدرتمند شده بودم.
حتی وقتی در خاک تو نبودیم همین که نگاه تو سمت ما بود قوت داشتیم، همین که اسمت روی ما بود. ما دخترها در امنیت و آرامش در مسیر طولانی با هم همسفر شدیم و رفاقت های ماندگاری را تجربه کردیم.
و سپس مقطع دکتری را انتخاب کردم زیر سایه ات، توی خاکت. به راحتی در مصاحبه دانشگاه پذیرفته شدم.
دانشگاه شریف برای من یک دانشگاه بسیار دوست داشتنی است در آغوش تو. با انسانها و اساتیدی من را آشنا کردی که هیچ کجای عالم ندیده بودم از مهربانی، پاکی و صفا.
وقتی قاب عکس روی دیوار اتاق دکتر مطهری را دیدم، دوباره و هزار باره به تو به خاکی که در آن به دنیا آمده بودم افتخار کردم، قاب عکس حرم امام حسین علیه السلام یعنی رد و نشان یعنی اصل و ریشه. چطور این همه انسان با وجود در خودت جای داده ای؟
قبل از امتحان جامع صاحب فرزندی شدم، در خاک تو. مادری کردن را چشیدم، عشق ورزیدن را، مثل تو. با پسر یک ماه ام در دفاع پروپزال حاضر شدم. من مادری کردن را از تو آموختم، من آغوش تو را چشیده بودم، گرمای دستانت را احساس کرده بودم همه عمر.
بعد از سه سال این بار دختری از سرزمین تو بر دامن من نشست. نزدیک دفاع دکتری بود و من چقدر زیبا در دامن تو همسری کردن، مادری کردن و علم آموختن را تجربه کردم. تو به تمام انتخاب هایم احترام گذاشتی زیر سایه ی تو سال های متوالی پای پیاده به کربلا راهی شدم
روز دفاع، دکتر مداح علی رساله را به عنوان یکی از بهترین رساله های آن روزها معرفی کردند و من محکم و با غرور گرمای دستان پر مهر تو را حس کردم و ازت تشکر کردم. از بودنت، از بودن در آغوش تو. من غرورِ داشتنت را حس کردم، غرور بودنت را، من غرور ایرانی بودن را با بند بند وجودم حس کردم.
بعد از اخذ مدرک دکتری، انتخاب کردم که ان روزها به خاطر فرزاندان کوچکم مشغول به کار نشوم و چه خوب که حق انتخاب برایم گذاشته بودی. که نه فقط حق انتخاب که حمایت هم کردی از من، تا اینکه فرشته ای دیگر قدم بر چشمانم نهاد
پر از عطر ایران اسلامی.
و حالا که تصمیم گرفتم دوباره کار را شروع کنم باز هم دستهایت را می بینم که چطور دور من حایل شد.
ایران من دوستت دارم هم خودت را و هم انسانهایی متعلق به تو را. این همه نعمت در هیچ جای عالم به جز تو به من داده نمی شد. راستی من در آغوش تو هم زندگی کرده ام و هم آزادی پر از شرافت را تجربه کرده ام. قدردانت هستم
می دانم دشمن زیاد داری، دشمنانی که می خواهند هویت اسلامی ات را از تو بگیرند.
دشمنانی که دوست دارند ما فرزندان تو را گروه گروه کنند و مهر های مختلف بر پیشانی مان بزنند.
کور خوانده اند. بهشان می گویم ما و دوستانمان با ظاهر متفاوت همیشه دست در دست هم داشته ایم در دانشگاه ،در خانواده، در باشگاه، در سفرهای سیاحتی و زیارتی. نمی توانند نه دستهایمان را جدا کنند و نه تکه تکه مان کنند.
دوستت دارم هم خودت را هم هویتت را و هم فرزندانت را
دکتر وحیده سنجارون
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
🚨 فراخوان هدایت و حمایت از پایان نامه ها
🔸کارشناسی ارشد و دکتری
🔹سطح ۳ و ۴ حوزوی
با محوریت موضوع «تعاون و تعاونی ها»
سال ۱۴۰۱
🔰 رشته های اولویت دار:
علوم اجتماعی، اقتصاد، مدیریت، صنایع، حقوق
🔰 موضوعات اولویت دار:
مبانی نظری، فقهی و اسلامی تعاون و تعاونی
تعاون در سنت ایرانی
تعاون و مردمی سازی
آسیب شناسی بخش تعاون
واگذاری بنگاه ها و فعالیت های دولتی به مردم
تعاون و محرومیت زدایی
بیمه تعاونی
بانک تعاونی
اصلاح قوانین حوزه تعاون
تعاونی پلتفرم و نوع جدید
فرهنگ تعاون و تربیت تعاون بنیان
و...
✅ جهت ثبت پروپوزال های مصوب و یا موضوعات پیشنهادی به سایت اندیشکده تعاون به نشانی www.cooptt.ir مراجعه فرمایید.
🚦جهت کسب اطلاعات بیشتر به شناسه @unsom313 در پیام رسان بله و ایتا مراجعه فرمایید.
#اندیشکده_تعاون
#گروه_حکمرانی_مردمی_برهان
دروس دکتر حمیدرضا مقصودی
🚨 فراخوان هدایت و حمایت از پایان نامه ها 🔸کارشناسی ارشد و دکتری 🔹سطح ۳ و ۴ حوزوی با محوریت موضوع «ت
دانشجویان ارشد این گوی و این میدان
#خلاصه_نویسی_هایم
قدرت در برابر حقیقت...
باظهور و رواج تکنوپولی به یکباره و ناگهان یک سوال اساسی و مهم طرح گردید که پاسخی در خور نیافت؛ هدف اساسی زندگی چیست؟
« اگر کسی به تاریخ جامعه آمریکا در قرن نوزدهم با نگاهی ژرف بنگرد و واقع گرایانه به کاوش بپردازد، فریادها و ناله های طاقت سوز یک مذهب را که درگیر بحرانی عمیق شده است، و نیز دردهای شدید وارده بر متون نازل شده و دنیای اساطیر را که مورد هجوم سهمگین و هولناک قرار گرفتهاند و همچنین مراحل پایانی حیات اعتقادات گذشته و سیستم سردرگم و بحران زده آموزش و سیاست یک جامعه را بخوبی در مییابد. این نالهها و فریادهای بیمارگونه، هنوز نشانههای واپسین حیات را نشان میدهد. اینها غیر از نشانههای زجر و آههای یک فرهنگ ستم دیده و شِکوههای یک سنت و ارزشهای مورد هجوم قرار گرفته، چیز دیگری نیست...
انسانهایی که در یک جامعه فن سالار زندگی میکردند، می دانستند که علم و صنعت، بینشی را به آنان عطا نمیکند که به زندگی و حیات آنان جهت و هدف عطا کند و لذا به عقاید و آراء اجداد و گذشتگان خود پای بند باقی ماندند... این انسانها مانند مارک تواین بر این باور بودند که این ماشینها و ابزارهای صنعتی همچنان در استخدام بشر خواهند بود و هرگز به قدرت حاکم بدل نخواهند شد... ولی هرگز اینطور نماند... با رشد تکنوکراسی، تکنیک برابر با انسان شد... بدین ترتیب بود که دو جهان بینی در کنار یکدیگر و در عین حال رو در روی یکدیگر قرار گرفتند... قدرت در برابر حقیقت... تکنولوژی در برابر سنت و فرهنگ؛ آن هم در یک میدان پر هیجان، متشنج و نابرابر...
📚کتاب تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی)؛
مقدمه مترجم؛ ص سه
🖌نویسنده: نیلپستمن؛ جامعهشناس آمریکایی.
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
دروس دکتر حمیدرضا مقصودی
#خلاصه_نویسی_هایم قدرت در برابر حقیقت... باظهور و رواج تکنوپولی به یکباره و ناگهان یک سوال اساسی
پیشنهاد می کنم این کانال را مطالعه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
♦️داعش، چین را تهدید کرد!
🔹تروریستهای داعش در یکی از جدیدترین بیانیههای خود اعلام کردند چین به دلیل هیمنه اقتصادیاش بر جهان و رفتار مسئولان این کشور با اویغورها یکی از اهداف این گروه قرار گرفته است.
🔹این تروریستها با اشاره به ابتکار چین برای احیای راه ابریشم مدعی شده که این اقدام نشانگر تلاش پکن برای تقویت هژمونی خود بر جهان است.
@AkhbareFori
💠بررسی عملکرد دولت سیزدهم در ۱۵ ماه اخیر
💢با حضور دکتر علی بهادری جهرمی
سخنگوی دولت سیزدهم و دبیر هیات دولت
⏳سه شنبه ۳آبان ۱۴۰۱ساعت ۹
📌تالار شیخ مفید دانشگاه قم
🔔برنامه امروز سخنگوی دولت طبق برنامهریزی صورت گرفته برگزار خواهد شد و سخنگوی دولت با حضور در جمع دانشجویان به سوالات و پرسشهای دانشجویان پاسخ خواهد داد.
🔹https://eitaa.com/alibahadorijahromi
🔹https://ble.ir/alibahadorijahromi
🔹https://rubika.ir/Alibahadorijahromi
با توجه به درخواست دانشجویان مبنی بر حضور در جلسه دکتر بهادری، کلاس خرد ۲ امروز برگزار نمی شود و انشاالله جبرانی خواهیم داشت.
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
روایت من از جلسه شوارنگیز دانشجویان دانشگاه قم با دکتر بهادری جهرمی.
از قضا رفاقتی دیرینه میان ماست و به رسم رفاقت بیست ساله، من و علی (همان دکتر بهادری جهرمی) گاهی با هم گفتگو و رفت و آمد داریم. تا این که شنیدم به دانشگاه ما میآید. البته در تابستان هم یک بار دیگر به دعوت من در رویداد هجرت اشتغالآفرینی زحمت کشید و آمد. جلسه خیلی خوبی در همین سالن مفید برگزار شد. اما این بار را من زمانی که بنا بر آمدنش بود شنیدم.
دیشب با هم و سرزده به خوابگاه های دانشجویی رفتیم. چندین اتاق را نشستیم. دانشجویان که برخیهایشان را هم میشناختم و از دانشجویانم بودند گفتگوهای مفصلی کردند و از هر دری گفتند و شنفتند. برخی سوال برخی درخواست و برخی گلایه و برخی مطالبه. همان که از دانشجو انتظار میرود.
دو ساعتی را چرخیدیم در محیط خوابگاه و چقدر خوش گذشت. یاد دوران دانشجویی خودم و علی افتادم و آن خوابگاهها که یک بار البته در آن سالها رئیس جمهور هم به خوابگاهمان آمد. یک شب بارانی که شاید بعدها خاطرهاش را بنویسم.
دیشب بعد از جلسه، برخی دوستان از دکتر بهادری خواستند که جلسه را لغو کند. چرا که ریاست دانشگاه همین دیروز تغییر کرد. حجتالاسلام دیرباز دیروز حکم جدید گرفتند برای پژوهشگاه حکمت و فلسفه و حجت الاسلام شریفی که تازه دیروز حکم ریاستشان بر دانشگاه قم صادر شده، هنوز عازم قم نشدند و امروز روز تودیع و معارفه دو بزرگوار در تهران و در پژوهشگاه حکمت و فلسفه بود.
اما دکتر بهادری گفتند لغو نکنیم. چون اعلام کردهاند و دیشب هم در خوابگاه به دانشجویان قول دادهبودند که حاضر شوند. و این لغو و عدم لغو، ماجرا شد و به مجری برنامه اعلام شده بود که لغو و بعد از آن خبر برگزاری مجدد به گوشش نرسید و مجری عزیز، صبح امروز خواب ماند😂.
بیچاره بچههای بسیج هم که تا آخرین لحظه و تا صبح در پینگپونگ لغو و عدم لغو مسئولان پاسکاری میشدند تفاوت چندانی با آن مجری نداشتند.
یکی از دانشجوها که اولین بارش بود میخواست اجرا کند اعلام آمادگی شجاعانهای کرد برای مجری گری برنامه و شروع کرد و بسمالله الرحمن الرحیم و من که احساس کردم به کمک نیاز دارد. و این شد که در کسری از ثانیه خودم را پشت تریبون دیدم. جلسهای ۸۰۰ نفره و یک رفاقت بیست ساله و دانشجویانم که با دنیا عوضشان نمیکنم.
اما همین دانشجوبانم امروز پر از سوال بودند از ماجراهای اخیر. پر از شبهه و پر از سوالهایی که ایجاد شده بود در مسلسل شبکههای اجتماعی و بیپاسخ مانده بود در تک تیر صداوسیما و خبرگزاریهای رسمی.
جمعیت حاضران متوازن بود به سمت همهجا. از شاکی و پرشسگر تا بیطرف و پاسخگو. اما خصوصیت مشترک، دانشجو بودن بود. همانکه چندبار در اوج شعارهای بچهها پدیدار شد و در قالب احترام به ریش کمیسفید شدۀ من استاد خود را نشان داد.
یکی دوبار شعارهایی که کف لندن و توسط ایرانیان خارجنشین به پلیس لندن داده شد را در اوج احساسات دانشجویی آغاز کردند و تا تذکر دادم که ما دانشگاهیم و دانشجو و استاد، احترام کردند همگی. اما شعارهای مرسوم ناشی از سوالات موجود فراوان داده شد از اطراف ماجرا. گفت و شنودی دو ساعت و نیمه بین دانشجویان و دکتر بهادری. یک ماراتن گفتگوی سنگین که نشان از کمبود این گفتگوها در محیطهای دانشجویی داشت.
و این جلسه شورانگیز پس از دو ساعت و نیم به پایان رسید.
لحظه لحظه جلسه برایم آشنا بود و مرا به دهه ۱۳۸۰ میبرد. البته در دهه ۱۳۹۰ چنین صحنههایی را ندیده بودم. شاید به خاطر رویکرد امنیتی دولت قبل، شاید هم به خاطر به دانشگاه نیامدن مسئولان یا هر شاید دیگر، یا شاید به این دلیل که شبکههای اجتماعی جهانی در این دهه احساس آرامش داشتند از وضع موجود ایران که جیدیپی آن سقوط کرده بود و ضریبجینی و شکاف طبقاتیاش مطابق آمار بینالمللی دو چندان شده بود و دیگر نیازی نبود آنها از بیرون فعال شوند. بماند...
جلسه تمام شد و دکتر بهادری پس از گفتگویی دیگر در بیرون سالن و در جمع دانشجویان، سوار شد و رفت. من هم به رسم شناختم از دانشجویانم که فرهیختهترینها میدانمشان رفتم به سمت حرم و نماز و برگشتم به سلف دانشگاه که ناهار بخورم.
دانشجویان اینجا چه میکنند؟ گویا به رسم دانشگاه شریف، برخی هوس سلف مختلط کرده بودند و چند شیشه که شکست و تعدادی از دانشجویان که بر خلاف قاعده دانشگاه ما خانم و آقا کنار هم مشغول ناهار خوردن بودند جلوی در سلف و روی چمنها. انگار در همین اثنا درگیری مختصری هم با یکی از خبرنگاران داشتهاند و خبرنگار بنده خدا که الان در بیمارستان است و برایش دعا کنید.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
روایت من از جلسه شورانگیز دانشجویان دانشگاه قم با دکتر بهادری جهرمی
قسمت دوم و نهایی:
راستش اینجا کامم تلخ شد. چرا برخی دانشجویان ما باید از برخی از دانشجویان دانشگاه شریف رونویسی کنند؟ آِیا این صحیح است که خواسته جامعه دانشجویی ما هم طبقاتی منتقل شود. من با دانشجویانم از آرمانهای بزرگتری سخن گفتهام. از ۸۰۰ میلیون گرسنه تحت سیطره نظام سرمایهداری. از میلیاردها نفر آفریقایی و آسیایی که کشورهایشان همین امروز هم مستعمره هستند. حتی در خود ایرانم، از جریانهای مالی بزرگ و فاسدی که اتفاقا در همین ماجراها آتشبیار معرکه میشوند و خاوری و سلبریتی تولید میکنند.
شاید این دوستان این درد دلهای مرا نشنیدهاند و شاید هم من آن ها را کم شنیدهام که نمیدانم که «درست است که سقف خواسته آنها این باشد که با جنس مخالف غذا بخورند!».
من آزادی را آرمانم در مبارزه با استعمار میدانم و بخشی از دانشجویانم در کلیشههای ساخته شده در شبکههای اجتماعی. این یعنی من استاد کم شنیدهام و کم شنیده شدهام. این یعنی من و دانشجویم باید بیشتر صحبت کنیم.
شاید هم من اشتباه میکنم. یا این که آیا مجازم تصور کنم که جمع اندکی هم در این میان بودند که دانشجوی من و ما نبودند؟ قضاوتش با خود آنها.
به هرحال، دانشجویان دانشگاه ما بهترینهای ایرانند بدون شک.
راستی، آنجایی که علی از سلما گفت و از تحریم داروهایش، خاطرات سه ساله این طفل، بر سر من هم آوار شد. خودش چه کشید نمیدانم. عکس سلما که هنوز تصویر زمینه گوشیاش است.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
خون شهدای شیراز خیلی داغ است.
قلبم آتش گرفته
قلمم ساکت نمی شود...
ای وای بر هر کسی که هیزمی در این آتش ریخت.
حرارتش دودمان حمالان هیزم را به باد می دهد.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکترحمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
هشتگ #شاهچراغ در اینستاگرام محدود شد.
اما هشتگ #مهسا_امینی تقویت شد.
بچه ها دلم آتش گرفته از ندیدن این دیکتاتوری
هر چند بعضی از شما دانشجویانم، دیروز من رو دیکتاتور و ... خطاب کردید.
عیب نداره. کاش این دیکتاتوری رو هم ببینید.
امشب نمی دونید با چه اضطرابی زنگ زدم تا صدای خواهرم رو در شیراز بشنوم.
بچه ها ببینید.
برای آروم شدن ذهنتون، کمی دعای توسل بخونید.
کمی تفکر
چند رکعت نماز.
بعدش ماجراها رو مرور کنید.
من اینجا همین قدر رو نتونستم ننویسم برای شما که نتیجه سالهای عمر من هم هستید.
بچه های اقتصادی
من هر روز در دانشگاه آماده گفتگو هستم. برای شنیدن اونهایی که سوال دارن، برای اون هایی که شبهه دارن، برای اونهایی که انتقاد دارن.
این مردها پیشمرگ زن می شوند.
اما آن مردها بناست زن پیشمرگشان شود.
در اینکه امروز میدان دار اعتراضات، دختران شده اند فلسفه ایست...
می دانند که جمهوری اسلامی چه احترامی برای زن و دختران قائل است.
در پروتکل های شورش این آموزش داده می شود که دختران را جلوتر از پسران راهی کنید.
در حالی که در مقابل دشمنان، ما همیشه مردان را به رزم می فرستیم. چون دشمنان دین بسیار بی رحمند.
جمهوری اسلامی نمی کشد.
پس تلاش می کنند که دخترانی را که در خارج از میدان خودکشی کرده اند یا به دلیل بیماری از دنیا رفته اند بیابند و کشتنش را به گردن نظام بیاندازند.
*🔷 آگهی دعوت به همکاری در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران*
بانک مرکزی در راستای تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود از طریق برگزاری آزمون از متقاضیان واجد شرایط دعوت به همکاری می کند.
👈 به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، داوطلبان می توانند برای اطلاع از متن کامل آگهی استخدام و سایر شرایط و همچنین نحوه ثبت نام به سایت سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org مراجعه کنند.
*✅ گفتنی است،داوطلبان از روز شنبه 7 آبان ماه سال جاری لغايت روز جمعه 13 آبان ماه فرصت دارند دراین آزمون ثبت نام نمایند، ضمناً آزمون استخدامی روز جمعه 11 آذرماه سال 1401 برگزار میشود.
🔻انجمن اقتصاد اسلامی دانشگاه قم با همکاری معاونت علمی بسیج دانشجویی برگزار میکند:
🔹 کارگاه آموزشی ریاضیات کاربردی برای اقتصاد
🔸ویژه برادران
💠مناسب برای تمامی دانشجویان کارشناسی رشته اقتصاد
⏰زمان برگزاری: از دوشنبه ۱۶ آبان ماه ساعت ۸تا۱۰صبح به مدت ۵ هفته
🔻محل برگزاری: دانشکده اقتصاد
🔻هزینه شرکت در دوره ۵۰ هزارتومان
🔻جهت ثبت نام با آیدی زیر در ارتباط باشید
@mahed1401
🔸انجمن اقتصاد اسلامی دانشگاه قم