دکترمحیی:
#متفاوت بیاندیشید...
#متمایز باشید... ✅
#دکتر_حسین_مهدیخانلو
@drmahdikhanloo
Drmahdikhanloo.com
دکترمحیی:
معنا بخشیدن به زندگی با بهرهگیری از معنویات، کلام بزرگان، قران و فرمایشات معصومین
✍معناها به ما حس تعلق و بقا میدهند و میتوانند باعث شکوفایی انسان شوند، چون میتوانیم با وجود معناهای زندگی #تابآورتر شویم و به پذیرش برسیم؛ چراکه هر چیزی میتواند کنار ضد خودش معنا پیدا کند... ❕
معنای زندگی از فرد به فرد، حتی روزبهروز و ساعت به ساعت میتواند تغییر کند... ❕
همانگونه که کفشها و لباسهای سالهای گذشته ما، امروز بهدرد ما نمیخورند، معناهای گذشته ما هم اثربخشی گذشته را ندارند... ❗️
@drmahdikhanloo
انسانها با چیزی بهنام «میل به معنا» برانگیخته میشوند که برابر با میل به یافتن معنای زندگی است.
زندگی حتی در بدترین شرایط هم باید #معنایی داشته باشد و انگیزه زندگی با یافتن معنای آن بهوجود میآید...
هر فرد دارای هسته و درون سالمی است...
و
باید متوجه بود که زندگی #هدف و #معنا را ارائه میدهد، اما وعده خوشبختی نمیدهد...❕
🗣بیایید برای زندگی مان معنایی تعریف کنیم و باآن ادامه بدهیم؛ زیرا برای کسی که چگونگی برای هرموضوعی داشته باشد، باهر چرایی خواهد ساخت...
🖐مسلما پاسخ سوال "چرا نمیتوانیم⁉️"
با
سوال "چگونه میتوانیم⁉️"
خیلی #متفاوت است...🤔
پاسخ اولی، در بهترین حالت دلایل #ناتوانی...
و
دومی راههای #توانستن است...
پاسخ اولی، باعث #ناامیدی و #یاس...
و
دومی پر از #انرژی_مثبت است...
#دکترحسین_مهدیخانلو
@drmahdikhanloo
🍏تفاوت سیب و توت فرنگی!
🍓یک #خطای_شناختی رایج!
معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس میداد.
یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم میخواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد.
معلم از پسر پرسید:
«اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟»
پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!»
معلم که نگران شده بود، انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد:
«شاید بچه درست گوش نکرده باشه.»
او به پسر گفت:
«پسرم، با دقت گوش کن. اگر من یک سیب با یک سیب دیگه و دوباره یک سیب دیگه به تو بدم، تو چند تا سیب داری؟»
پسر ناامیدی را در چشمان معلم میدید.
او این بار با انگشتانش حساب کرد. پسر سعی داشت جواب مورد نظر معلم را پیدا کند تا بلکه خوشحالی را در صورت او ببیند اما جواب باز هم چهار بود و این بار با شک و تردید جواب داد:
«چهار»
یأس بر صورت معلم باقی ماند.
او به خاطر آورد که پسرک توت فرنگی خیلی دوست دارد.
با خودش فکر کرد شاید او سیب دوست ندارد و این باعث میشود نتواند در شمارش تمرکز کند.
معلم با این فکر، مشتاق و هیجان زده از پسر پرسید:
«اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟»
پسر که خوشحالی را بر صورت معلم میدید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت:
«سه؟»
معلم لبخند پیروزمندانهای بر چهره داشت.
او موفق شده بود.
اما برای اطمینان، دوباره پرسید:
«حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟»
پسر بدون مکث جواب داد:
«چهار!»
معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید:
«چرا چهار سیب؟»
پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت:
«آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم.»
👈 وقتی کسی جوابی به شما میدهد که #متفاوت از آنچه میباشد که شما انتظار دارید، سریع #نتیجهگیری نکنید که او اشتباه میکند... ❕
شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که شما درباره آنها هنوز فکر نکردهاید یا شناخت ندارید... ❕
این حکایت خیلی از ماهاست.
یک #خطای_شناختی که شاید برای بسیاری از ما نیز اتفاق افتاده باشد و البته در آن زمان متوجه نشده باشیم.
در تعامل با #فرزندانمان، #همسرمان و در تحلیل وقایع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، همیشه سهمی برای این جنس خطا کنار بگذاریم...
@drmahdikhanloo
MOHIE.IR