↫اندرحـکایتروایتسازیهایدروغینرسـانههایغربی!
💬💡•• کاریکاتور نشان میدهد روزِ روز است ، اما فرد دارد اخبارِ روز و شب را از مجازی دنبال میکند و مجازی دارد به او توضیح میدهد که شب است و باید به رخت خواب برود،این روزها #فضای_مجازی بخشی از جامعه ی ایران را همین طور جادو کرده است.
📝 اثرِمـحمودناضری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گروه مختلط خوبه یا بد؟
#فضای_مجازی
بزرگواران
به شدت مراقب باشیم ،
خدای نکرده به هوای جهاد تبیین و روشنگری ، ارتباط عادی عادی خارج از عرف نداشته باشیم .
برخی بزرگواران ،
برخی مسائل و مشکلات و ....رو هم حتی نقل میکنن !
چرا آنچه را که ضرورت نداره ، بازگو میکنیم؟؟؟؟؟؟
مواظب قلبهایمان باشیم که نقاط تیره و سیاه بواسطه چند پیام ، آنرا پُر نکند . که از هدایت دور بشیم .
لطفا نشر دهید ، تا در پرونده مون ثبت بشه .
♦️این دو شلوار را دشمن پاره کرده،
یکی را در جنگ نرم (فرهنگی)
و دیگری را در جنگ سخت (نظامی)
🔹یکی قهرمان عزت و جوانمردی و
🔹دیگری قربانی ضعف و خودباختگی!!!
#حجاب
#فضای_مجازی
✍قِــصـَّــه ای دردناک ،واقعی وعبرت آموز
"قسمت اول"
📵قِــصـَّـــَّــهء من با #فضای_مجازی📵
اسم من اسماست،دختری مسلمان وعربی ازخانواده ای خیلی متواضع، من شوهرم وخانواده ام راخیلی دوست دارم، خدای مهربان همسری دوست داشتنی ومهربان که دارای اخلاق عالی بود نصیب من کرد.
چهارسال پیش برای زندگی به لندن نقل مکان کردیم،خیلی خوشحال بودم واززندگی ام راضی وخشنود،
همسرم مرابه همه جاهای دیدنی لندن بردومن دراوج لذت وشادی وصف ناپذیری بودم میتونم بگم من خوشبخت ترین انسان روی زمین بودم.
خداوندبه ما پسری داد اسمش را(محمد)گذاشتیم. اکنون 3 سالش هست.
بعدازآن دختری بنام(هدیل)که او هم اینک یکسال ونیمش هست.
فرزندانم همه دنیای من بودند ومن با تمام وجود خودم را دراختیارآنها قرار داده بودم تا آنهاراخوشبخت کنم.
همسرم مرد خوب وخانواده دوستی بود دریک رستوران عربی درلندن مشغول کار بود.
بعدازدوماه اتفاقی در زندگی ام افتاد که همه زندگی مرادگرگون کرد، همسرم برام یکiphone کادو گرفت..ومن هم طبق معمول همه کاربران انترنتی برنامه های دل خواهم را دانلود کردم که ازهمه برنامه ها واتساپ برام جذابتر بود.
📵شروع کردم به برقراری ارتباط باخانواده ودوستانم وعکس بچه هایم را برای خانواده وخواهرم درامریکا فرستادم..
کم کم واتساپ مرا جوری به خودش مشغول کرد که نسبت به خانواده وفرزندانم توجه کمتری داشتم..
همه اوقات من شده بود چت کردن بادوستان مجازی که روزبروز بیشترمی شدند.!
ودوستانی را دوباره پیداشون کردم که سالها ازآنها بی خبر بودم ..
حسابی دراین فضای مجازی(مسموم)غرق شده بودم..
من رسما معتادگوشی و واتساپ شده بودم!
یک لحظه گوشی ازدست من جدانمیشد..من که همواره بابچه هایم میگفتم ومیخندیدم وبازی می کردم وباهم غذا می خوردیم و...
حالا اصلا به آنها اهمیتی نمیدادم وتوجه نمیکردم...!!
کلا نسبت به خانه وخانواده ام بی توجه شده بودم..!
تانیمه های شب پشت واتساپ مشغول چت کردن با دوستان مجازی ام بودم..
من تا خرخره غرق شده بودم..!!
ادامه دارد⏪⏪⏪
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
✍قِــصـَّــه ای دردناک ،واقعی وعبرت آموز
📵قِــصـَّـــَّــهء من با #فضای_مجازی📵
"قسمت دوم"👇
همسرم برام یکiphone کادو گرفت..ومن هم طبق معمول همه کاربران انترنتی برنامه های دل خواهم را دانلود کردم که ازهمه برنامه ها واتساپ برام جذابتر بود.
📵شروع کردم به برقراری ارتباط باخانواده ودوستانم وعکس بچه هایم را برای خانواده وخواهرم درامریکا فرستادم..
کم کم واتساپ مرا جوری به خودش مشغول کرد که نسبت به خانواده وفرزندانم توجه کمتری داشتم..
همه اوقات من شده بود چت کردن بادوستان مجازی که روزبروز بیشترمی شدند.!
ودوستانی را دوباره پیداشون کردم که سالها ازآنها بی خبر بودم ..
حسابی دراین فضای مجازی(مسموم)غرق شده بودم..
من رسما معتادگوشی و واتساپ شده بودم!
یک لحظه گوشی ازدست من جدانمیشد..من که همواره بابچه هایم میگفتم ومیخندیدم وبازی می کردم وباهم غذا می خوردیم و...
حالا اصلا به آنها اهمیتی نمیدادم وتوجه نمیکردم...!!
کلا نسبت به خانه وخانواده ام بی توجه شده بودم..!
تانیمه های شب پشت واتساپ مشغول چت کردن با دوستان مجازی ام بودم..
من تا خرخره غرق شده بودم..!!
تقریبا چهارماه بعدازدریافت گوشی ازشوهرم یکی ازشبها که با دوستم مشغول چت های بیجا وبیهوده که هیچ ربطی به خانواده ویا زندگی ام نداشت وفقط وقت تلف کردن بود، مشغول بودم ،طوری غرق چت کردن بودم که حتی یادم نبود که بچه هام تو اتاق دیگه ومن تواتاقی دیگه هستم..
صدایی رشته افکارم پاره کردکه میگفت:
ماما ماما ماما..!!
صدای پسرم محمد بود،
باعصبانیت برسرش داد زدم واو را ساکت کردم..
چون من بادوستم در واتساپ مشغول بودم..
پسرم ساکت شد ودیگه مزاحمم نشد..
بعداز مدتی رفتم تو اتاقشان ودیدم دخترم هدیل روزمین درازکشیدم وپسرم باچشمانی اشکباربالای سرش نشسته واورا می نگرد..
دادزدم چی شده؟
ادامه دارد⏪⏪⏪
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
📵قِــصـَّـــَّــهء من با #فضای_مجازی📵
✍قِــصـَّــه ای دردناک ،واقعی وعبرت آموز
"قسمت سوم وپایانی"👇
پسرم جواب داد من که چندبار صدات زدم مامان جان اما توسرمن داد زدی ونگذاشتی من حرفم رابزنم..هدیل نمی دانم چی چیزی رابلعیده ونمیتونه نفس بکشه ومن هرچه تلاش کردم نتونستم از گلوش خارج کنم.!
دیوانه وار دخترم راتکان می دادم اما بی فایده بود زنگ زدم اورژانس ازآنها کمک خواستم..
دقایقی بعد اونها باآمبولانس اومدند وبعدازمعاینه،
دکتر گفت متاسفم..!!
من نتوانستم برای دخترت کاری کنم..اوازدنیا رفته است.!
لحظاتی بعد پلیس هم ازراه رسیدوتحقیقات آغازشد ومرا با دخترعزیزم که دیگه تواین دنیانبودبه بیمارستان برای تحقیقات بیشتروانجام آزمایشات متتقل کردند..
وقتی شوهرم به بیمارستان اومد ازمن پرسید که چی شده؟چه اتفاقی افتاده؟
اوباور نمیکردکه ما برای همیشه دختروجگرگوشه مون هدیل راازدست داده ایم..
من جسته گریخته براش تعریف می کردم وکوشش می کردم تایه جورایی حقیقت راکتمان کنم اما دروغ گفتن درچهره ام نمایان بود وشوهرم حرفهایم راباور نکرد ومن مجبور شده حقیقت را کامل بدون کم وکاستی برایش بازگو کردم تا هم خودم ازعذاب وجدان آسوده شوم وهم خانواده ام راازدست ندهم..!
بعدازاینکه من حادثه رابازگو کردم شوهرم که طاقت شنیدن چنین واقعه ای رانداشت بافریاد داد زد وگفت:.توطلاق هستی طلاق هستی طلاق هستی ودرحالیکه گریه میکرد بیرون رفت..
من اعصابم بهم ریخت ودچارافت وشکست روحی شدیدی شدم مرا به بخش دیگری ازبیمارستان منتقل کردند..
❗من احمق.
باندانم کاریهایم.
همه زندگی ام راازدست دادم
دخترم،
همسرم،
خانواده ام،
وهمه زندگی ام را نابود کردم
چون بادوستان فضای مجازی و واتساپ مشغول بودم وخانواده ام وفرزندانم رافدا کردم
وبه آنها بی توجه بودم.
📵 این قصه تقدیم به همه زنان ومردانیکه خودرا وقف این برنامه ها کرده اند وازدور وبر وخانواده وپدرومادر ودین دنیا وزندگی حقیقی خودغافل شده اند⛔
⚠هوشیارباشید.⚠️
زنگ خطری برای همه است.
این حادثه تکرارشدنی است.
تادیرنشده به فکرخودتان
وخانواده تان باشید.
چرا❓عاقل کندکاری
که بازآرد پشیمانی
🌹تقدیم به همه کاربران
انترنتی وفضاهای مجازی🌹