فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب در لا به لاىِ نجف خواستن هايمان؛ظهور مولايي كه مانند علي عليه السلام ؛در شهر خودش هم غريب است را فراموش نكنيم…
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
سلام آقا
🌿🌿🕊🌿🌿🕊🌿🌿🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعمالقبلازخواب:
وضوگرفتنثوابشبزندهداری؛💚
تسبیحاتاربعہیڪمرتبه
سبحاناللهوالحمداللهولاالهاللهواللهاکبر🌱
14صلواتبرپیامبرواهلبیت🔏
طلبمغفرتبرایمومنان🙏
استغفراللهربیواتوبالیه
خواندنآیتالکرسی؛🌸
شڪروحمدخداوند🙂❤️
صلواتودعابرایامامزمان):🌿
اللھمعجللولیڪالفرج
حلـالبفرماید🍂
شبتونحسینۍ؛🔏💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
✨خـدایـا ...
🌸دراین دریای پرتلاطم روزگار
✨با نگاه مهـربانت
🌸دلگرممان کن
✨به فـردایی بهتـر ...
🌸شبتون پراز آرامش
✨و نگاه خداونـد
🌸هر کجا که هستین
✨همراهتان باشد ...
شبتـون آرام 🌸
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح را آغاز می کنیم
✨با نام دوست
جنبش عالم همه
✨با یاد اوست
آن خدایی
✨که عشق را در ما نهاد
مهر و محبت
✨هرچه زیبایی در اوست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ســـــ😍✋ــــلام
صبـح زیـبـاتـون بـخیر و شــادی 🌸🍃
امیدوارم
چهارشنبـه تـون پـر از زیـبـایی🌸🍃
لحظه هاتون پراز انرژی مثبت
چهره تـون شـاد و خـندون🌸🍃
لبتون پر از تبسم و لبخند
قلب تون پر از نور الهی🌸🍃
و زندگیتون پر ازرحمت
و نـعمت الـهی باشـه🌸🍃
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
『🌥✨』
💛روزتونبیگناه🤲💕
👑صبحمونروباسلامبهائمهشروعڪنیم🖐🏻
🕔قرار روزانمون🌻
🌿| السلامعلیڪیارسولالله
🌿| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
🌿| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
🌿| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
🌿| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
🌿| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
🌿| السلامعلیڪیازینبڪبری
🌿| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
🌿|السلامعلیڪیاسیدتنارقیهبنتالحسین
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ #سلام_بر_مہـدے
سلام برتو ای راههایآشکار و نشانههای هویدا
ألـلَّـھُـمَ؏َجِّـلْلِوَلـیِـڪْألْـفَـرَج
#امام_زمان
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
امروزچهارشنبه شش تیرماه1403
امروزهرکدوم ازاعضامحترم که تولدشه
تولدش مبارک باشه💐
ان شاالله تنتون سالم،عاقبتتون بخیر
دنیابه کام
🎁هدیه بنده ده صلوات جهت حاجت روایی،عاقبت بخیری وسلامتی
🌸🌿🌸🌿
#بسمنامتیااللھ
رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
الأنبياء⁸⁹
«خدایا! مرا تک و تنها وامگذار که تو بهترین وارث عالمیان هستی»☘
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
بیاییدباخدازندگیکنیم'
نه اینکه گاهی بهش سر بزنیم
تا با کسی زندگی نکنی،نمیتونی اون رو بشناسی((:
باهاش اُنس بگیر🌱'!
یه مدت شبو روز با کسی
زندگی کنی،بهش مأنوس میشی . . .
اگرباخدااُنسپیداکنی،
شدیداً بهش علاقمند میشی
#خدا تنهااَنیسیاستکه
مأنوس خودش رو هیچوقت
تنها نمیذاره… ♥️🌱
< 🌸🕌 >
دستمننيستڪہاينبيتشدھ وردلبم
حرمتقبلہدلـھاستمراهمدريـاب…♥️🌱
#السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضا
🔴✍طبق اخبار به دست آمده روزنامه فایننشال تایمز با استفاده از یکی رابطان خود به دنبال مصاحبه با مسعود پزشکیان برای انتشار در روز پس از تبلیغات رسمی منتشر کنه.
🔹چیزی که از این ارتباط مشخص است، برخی رسانههای معاند به دنبال دریافت مصاحبههای رادیکال برای اثر گذاری بر فضای دوقطبی و تحریک آرای خاکستری هستند.
🔹ظاهراً قرار است این مصاحبه روز چهارشنبه و با سفر دبیر سرویس خاورمیانه فایننشال تایمز آقای Andrew England انجام پذیرد.
#انتخابات
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
#دعای_فرج
بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
هرشب 5صلوات
جهت سلامتی وتعجیل درظهورمولا
وسه بار #سورهتوحید
دعایفࢪج
اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَـــرَج
#امام_زمان
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
مافکرگناهیم و
توفکرغمِمایی . .
ایکاشکهمانیز
کمییادتوباشیم:)❤️🩹🪴"
#بابامهد؎ِقلبم
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🤲🏼🩷
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۲۳
فاطمه و امیرعلی به حیاط رفتن،تا صحبت کنن.فاطمه گذرا به امیرعلی نگاه کرد.جوان مودب و محجوبی به نظر میومد.
مدتی صحبت کردن.فاطمه گفت:
_من برای امشب دیگه حرفی ندارم.اما شاید لازم باشه بعدا باز هم صحبت کنیم. اگه برای شما حرفی،سوالی،نکته ای مونده، بفرمایید.
-فعلا خیر.
با هم رفتن داخل.
فاطمه دو هفته زمان خواست تا فکر کنه. افشین تو ماشین منتظر بود.خانواده رسولی سمت ماشین شون میرفتن.خانم رسولی به امیرعلی گفت:
-خب پسرم،نظرت چیه؟
امیرعلی لبخند محجوبی زد و گفت:
-از اون چیزی که شما گفتین،خیلی بهتر بود.
-پس مبارکه؟
-منکه مطمئنم،تا نظر فاطمه خانم چی باشه.
پدر و مادرش خندیدن.سوار ماشین شدن و رفتن.
ولی افشین هنوز همونجا بود و فکر میکرد. با خودش گفت اگه فاطمه ازدواج کنه باید بیخیالش بشم؟..ولی سیلی هایی که بهم زده چی میشه؟.. مشت های امیررضا؟.. لگدی که با پاش زد توی دهانم؟.. نه..تا من #انتقاممو نگیرم، فاطمه حق نداره ازدواج کنه.اما تصمیم گرفت صبر کنه تا ببینه نظر فاطمه چی هست.
چند روز گذشت.
فاطمه از پدر و مادرش خواست که امیرعلی رو تنها دعوت کنن.امیرعلی باز هم با دسته گل رفت خونه شون.باز هم اون موقع افشین اونجا بود و امیرعلی رو دید.بعد از پذیرایی و شام،امیرعلی و فاطمه رفتن تو حیاط که صحبت کنن.
افشین بیرون منتظر بود.
امیرعلی خوشحال تر و مطمئن تر از دفعه قبل از خونه بیرون اومد.
سه روز بعد فاطمه و امیررضا و امیرعلی باهم رفتن بیرون.فاطمه میخواست امیرعلی رو بیشتر بشناسه.
افشین تعقیب شون میکرد،
تا بفهمه نظر فاطمه چی هست ولی از رفتار فاطمه معلوم نبود، جوابش مثبته یا نه.
به رستوران سنتی رفتن.
امیررضا به بهانه های مختلف فاطمه و امیرعلی رو تنها میذاشت.
افشین فکر نمیکرد،
اینجور آدمها وقتی میخوان ازدواج کنن، اینقدر باهم رفت و آمد کنن و حتی بیرون برن.
از چهره امیرعلی معلوم بود،
دوست داره با فاطمه ازدواج کنه ولی باز هم محجوب و سربه زیر بود.فقط دو بار کوتاه به فاطمه نگاه کرد. نمیفهمید چرا امیرعلی به فاطمه نگاه نمیکنه،چطور میتونه به چهره به این زیبایی خیره نشه؟
ولی فاطمه تمام مدت به امیرعلی نگاه نکرد.دوبار لبخند کوتاهی روی لبش اومد ولی زود محو شد.خیلی با احترام و رسمی با امیرعلی صحبت میکرد.
امیررضا با لبخند به امیرعلی گفت:
_داداش جان،دیر وقته دیگه.بهتره تشریف ببرید استراحت کنید..سرکار بودی،خسته ای.
امیرعلی هم لبخند زد.خداحافظی کرد و رفت.ولی امیررضا و فاطمه هنوز نشسته بودن.افشین طوری که متوجه نشن، بهشون نزدیک شد تا بفهمه چی میگن.
امیررضا گفت:
-خب آبجی کوچیکه،نظرت چیه؟
-پسر خوبیه ولی...باید بیشتر فکر کنم.
-وای از دست شما دخترها..چقدر ناز میکنی.از خدات هم باشه..خواهر من،بهتر از امیرعلی گیرت نمیاد ها،از من گفتن بود.
-معلومه خیلی از دستم خسته شدی ها.
-باید هر روز به ما سر بزنی ها،وگرنه من حوصله م سر میره.
-بهتر،حوصله ت که سر بره،ازدواج میکنی. البته با این اخلاقی که تو داری، بیچاره اون دختر.ولی غصه نخور،خودم یه دختر شیرین مغز برات پیدا میکنم.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
↷♡j๑ïท↓💌
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅