#قدرت_رسانه ۳۰ مارس ۱۹۲۹ آنروزجمعیت زیادی به مناسبت عید پاک به خیابان‌های نیویورک آمده بودند.همه چیز عادی به نظر می‌رسید،تا اینکه زنی جوان وارد جمعیت شده و یک سیگار روشن کرد.کم‌کم زنان دیگر هم دور او جمع شدند و سیگار روشن کردند.فردای آنروز تصاویر و اخبار این اتفاق در روزنامه‌ها چاپ شد،چون سیگار کشیدن زنان در آن موقع کاری غیر معمول به حساب می‌آمد. البته یک نکته عجیب بود.عکاسان و خبرنگاران از کجا فهمیده بودند که قرار است چنین اتفاقی بیافتد!؟ماجرا کمی مشکوک بود.تیتر روزنامه‌ها سیگار را به «مشعل‌های آزادی» تشبیه کرده بودند.نوشته بودند این کار،«خودجوش» و توسط فمنیست‌های «خواهان آزادی» صورت گرفته است.(چقدر کلمات آشناست😏). اما این دروغی بزرگ بود. این اتفاق زیر سر یک مرد مرموز بود،مردی به نام ادوارد برنیز.برنیز برای فروش سیگارهای American tobacco ایده‌ای عجیب به ذهنش رسیده بود.او می‌دانست که زنان که نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند،بدلیل عرف جامعه مشتری سیگار نیستند.پس باید کاری می‌کرد که آنها بدون ترس از قضاوت دیگران سراغ سیگار می‌رفتند.سیگار کشیدن زنان باید دستاورد «آزادی مدنی». به نظر می‌رسید.برنیز مثل یک کارگردان نمایش ۳۰ام مارس را طرح‌ریزی کرده‌بود.آنروز حتی با خبرنگاران هم هماهنگ شده بود که در موعد مقرر کجا بیاستند. تیتر «مشعل آزادی» را هم خود او به روزنامه‌ها پیشنهاد داده بود.خیلی زود با این نمایش خرید سیگار توسط زنان افزایش پیدا کرد. برنیز ثابت کرد که نه تنها در تبلیغات،بلکه در چیز دیگری هم استعداد بالایی دارد. پدیده‌ای به نام #مهندسی_افکار @emswar