eitaa logo
🇵🇸 انقلابیون بوشهر🇮🇷
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
15 فایل
🇮🇷ما پای این انقلاب می ایستیم همچون نسل اول؛ تا کمرمان خم دیده هایمان سرخ جگرمان سوخته و پهلویمان شکسته شود #راه_شهیدان_ادامه_دارد #انقلابیون_بوشهر 🔺ارتباط با مدیر#انقلابیون_بوشهر @enghelab_31
مشاهده در ایتا
دانلود
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چه کسانی کوله‌بار جنگ فقر و غنا را به دوش دارند؟! 🔹هر سال، ۲۹ تیر که از راه می‌رسد، فرزندان مکتب خمینی در استان بوشهر، طبق یک قرار نانوشته، در روستای دور هم جمع می‌شوند تا برای که امامشان ترسیم کرده، کوله‌بار نبرد ببندند. نبرد با ، ، و ! 🔸برای اینان، ۲۹ تیر روزی است که از خودشان حساب بکشند که چقدر در میانه‌ی این میدان نبرد بوده‌اند؟! کارنامه‌ی سالی که گذشت را مرور می‌کنند تا برنامه‌ی سالی که می‌آید را تدبیر کنند؛ از دستاوردها می‌گویند و می‌دهند، و از سختی‌ها و موانع می‌گویند و پیِ راهکار و راه‌حل می‌گردند؛ 🔹و دلیل اینکه در گرمای سوزان جنوب، سختی راه به جان می‌خرند این است که روستای بحیری و مزار برای‌شان یک است؛ ذکر اینکه «همان خدای نادر مهدوی در نبرد با ناوگان شیطان بزرگ، بدون شک، خدای مستضعفین و عدالت‌خواهان در نبرد با ظلم و بی‌عدالتی هم هست!» و از این ذکر توشه و توان می‌گیرند برای ادامه‌ی راه، برای ادامه‌ی جنگ! 📡به خانواده بزرگ بپیوندید 🇮🇷 اینجاست 👇👇 https://b2n.ir/u58396
اسم شناسنامه‌ای اخوی ما نادر است؛ اما ما ایشان را حسین صدا می‌کردیم و هنوز هم در خانواده، اسم‌شان حسین است. حکایت این دوتا اسم هم از این قرار است که موقع تولد نادر، ما مدرسه می‌رفتیم. سال ۱۳۴۲ بود. یک معلمی داشتیم به‌نام آقای اسحاق ایرانی. ایشان الآن ساکن کرج هستند. آدم بسیار خوب و اهل‌دلی بودند و محبوبیت زیادی میان مردم داشتند. هنوز هم بعد از سی‌و‌چندسال، میان مردم از ایشان به خوبی یاد می‌شود. ایشان آدم دینداری بود، به فقرا سرکشی می‌کرد، جلسات مذهبی برقرار می‌کرد، مردم را برای سحری و نماز صبح بیدار می‌کرد. خلاصه خیلی خاطرش عزیز بود. من هنگامی‌که خبر تولد برادرم را به ایشان دادم، گفتند که دوست دارید یک اسمی برای برادرتان انتخاب کنم که ماندگار شود. گفتیم چرا که نه. گفتند اسمش را بگذارید نادر. قضیه را به مادرمان گفتیم. ایشان به علت احترام زیادی که به آقای ایرانی قائل بود، اسم شناسنامه‌ای برادرم را نادر گذاشت اما در خانه به خاطر عشقی که به آقا اباعبدالله علیه‌السلام داشت، حسین صدایش می‌زد. 🔻راوی: حاج حسن فقیه (برادر شهید) ┄┄┅═◈✧❁❀🇮🇷❀❁✧◈═┅┄┄ 🇮🇷 انقلابیون بوشهر اینجاست 👇👇👇 پیام رسان ایتا https://eitaa.com/ENGHLABun