eitaa logo
ENGLISH with ME
301 دنبال‌کننده
46 عکس
0 ویدیو
2 فایل
اموزش انگلیسی با استفاده از بهترین کتاب ها:Four corners, Top noth. English time
مشاهده در ایتا
دانلود
کلمه اول Abandon ترک کردن, رها کردن (نقش گرامری:فعل ) مثال: When Roy abandoned his family, the police went looking for him. وقتی روی خانواده اش را ترک کرد, پلیس دنبال او گشت. @ENGLISHWITHME
کلمه دوم Keen تیز, شدید, مشتاق (نقش گرامری کلمه:صفت ) مثال: The butcher's keen knife cut through the meat. چاقوی تیز قصاب، گوشت را برید. @ENGLISHWITHME
لغت سوم Jealous حسود (نقش گرامری:صفت ) مثال: Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him. با اینکه همسایه ام به تازگی اتومبیل جدیدی خریده است, به او حسادت نمی کنم. @ENGLISHWITHME
واژه چهارم Tact تدبیر, سیاست (نقش گرامری:اسم ) مثال: My aunt never hurts anyone's feelings because she always uses tact. خاله ام هرگز احساسات کسی را جریحه دار نمی کند, چون همیشه تدبیر به کار می برد. @ENGLISHWITHME
لغت پنجم Oath سوگند, دشنام (نقش گرامری:اسم ) مثال: In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth. شاهد در دادگاه سوگند یاد کرد که تمام حقیقت را بگوید. Court:دادگاه Witness:شاهد Take an oath:قسم خوردن Whole:همه Truth:حقیقت @ENGLISHWITHME
واژه ششم Vacant خالی, تهی, بلاتصدی (نقش گرامری:صفت ) مثال: I put my coat on that vacant seat. کتم را روی آن صندلی خالی گذاشتم. Put:گذاشتن Coat:کت Seat:صندلی, نشستن @ENGLISHWITHME
واژه هفتم Hardship سختی, دشواری, مشکل (نقش گرامری:اسم ) مثال: The fighter had to face many hardships before he became champion. جنگجو پیش از آنکه قهرمان شود مجبور بود با سختی های زیادی روبه رو شود. Fighter:جنگجو Have to:باید Face:مواجه شدن, صورت many:بسیاری before:قبل Become:شدن champion:قهرمان @ENGLISHWITHME
واژه هشتم Gallant شجاع, دلیر, کسی که به بانوان احترام می گذارد. (نقش گرامری:صفت ) مثال: The pilot swore a gallant oath to save his buddy. خلبان دلیرانه سوگند یاد کرد که دوستش را نجات دهد. Pilot:خلبان swore an oath:قسم خوردن Save:نجات دادن Buddy:دوست @ENGLISHWITHME
واژه نهم Data حقایق, اطلاعات (نقش گرامری:اسم جمع ) After studying the data, we were able to finish our report. پس از خواندن اطلاعات توانستیم گزارشمان را تمام کنیم. After :بعد, بعد از Study :خواندن Able :قادر بودن finish :تمام کردن Report :گزارش @ENGLISHWITHME