eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
9 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈••✾🌸༻❣༺ 🌸✾••┈ ▫به رضا گفتم: چرا وقت خواب دست تو روے سینت می ذارے؟ 💞 خندید و گفت: به آقام (ع) سلام می دم تا خوابم ببره 🦋 پیڪرش رو هم ڪه آوردن دست به سینه شهید شده بود . 🎍یه روز داشتم گلدان هاے مزارش رو تمیز مےڪردم ڪه یه نامه پیدا شد ؛ 📜 یڪے از اقوام توے نامه خطاب به برادرم نوشته بود : آقا رضا شفاے بچه ام را از تو مےخوام ؛ ✨بعدها اون بنده خدا مےگفت : به خانه نرسیده بودم ڪه بهم خبر دادند مشڪلت حل شده . 🌷 ‌‌ ❁═══┅┄ 🔺@Ebrahimedelha_ir🔻 ❁═══┅┄
‌࿐‌࿐‌🍃🌹🍃࿐࿐‌ 🔻جلوی من حرکت می‌کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب ‌و غریبی بود؛ توی گشت پشت عراقی ها و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. 🌾 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خار وخاشاک رو لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با !» ▪️و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه‌ی یتیمان !» اشک چشمام رو پر کرد. 📚 برگرفته از کتاب دلیل صفحه ۷۴ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄