══️◇◈◇═️◇◈◇══
💣دشمن با تمام وجود آتش می ریخت.
تعدادی شهید دادیم و بعضی بچه ها
بدجور زخمی شدند. به عبدالحسین
گفتم: با این اوضاع ادامه عملیات
یعنی خودکشی، باید برگردیم.
▫اما عبدالحسین صورتش رو گذاشت
روی خاک های نرم کوشک و متوسل
شد به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اون قدر اشک ریخت که خاک رو ِگل کرد.
🔔بعد از چند دقیقه گفت:میری سر
ستون، برمی گردی سمت راست،
۲۵قدم می شماری، بعد رو به دشمن
۴۰متر جلو میری.
🚩به دستور او عمل کردیم بعد از عملیات
وقتی به مکان آن شب برگشتم،دیدم
رو به رویمان انبوهی از سیم خاردارها
بود، ولی درست ۲۵ قدم آن طرف تر،
معبر باریکی بود که عراقی ها برای
خودشان درست کرده بودند،۴۰متر
جلوتر هم نزدیک سنگر فرماندهی
دشمن بود که رزمندگان با چند گلوله
آرپی جی منهدمش کردند.
📚 «خاک های نرم کوشک»
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
❁═══┅┄
🏴@Ebrahimedelha_ir🏴
❁═══┅┄
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄
✨«عبدالحسین پسر خاله مادرم بود
اما ما اصلا با هم رفت و آمد نداشتیم.
نزدیک عید سال ۱۳۴۷ بود که مادرش
به خواستگاریام آمد. پدرم از این
خواستگاری خیلی راضی و خوشحال بود.
💞میگفت: من اگر قرار باشد دخترم
را شوهر بدهم به مال و ثروت یک
جوان شوهر نمیدهم به ایمان و
اخلاق آن پسر نگاه میکنم، به تلاش
هایش برای اینکه نان حلال بر سر
سفرهاش بیاورد نگاه میکنم.
من نگاه به نمازهای شب عبدالحسین،
نمازهای اول وقتش، قرآنهایی که
می خواند و اخلاق خدایی که دارد
میکنم. و من عبدالحسین را به
عنوان یک داماد نمونه و تک برای
دخترم انتخاب میکنم.
💐بعد از خواستگاری یک روز آمدند
برای عید دیدنی. شیرینی که رسم بود
برای دختر تازه نامزد کرده ببرند نخودچی
و کشمش بود. و یک تکه طلا و یا
هدیه ای گران قیمت اما کوچک زیر
این نخودچی کشمشها میگذاشتند.
💍 یک ظرف پر از نخودچی کشمش
برایم آوردند، و یک انگشتر بسیار زیبا.
بعد از اینکه رفتند همه خانواده مشتاق
بودند ببینند زیر شیرینیها برای عروس
چه گذاشتهاند. یک انگشتر طلای
بسیار زیبا».
🗯به روایت معصومه سبکخیز
همسر#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
❁═══┅┄
🔺@Ebrahimedelha_ir🔻
❁═══┅┄
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌷#شهید_عبدالحسین_برونسی
فرمانده تیپ ۱۸ جواد الائمه(ع) لشکر ۵ نصر
☘تولد: گلبوی کدکن – تربت حیدریه – ۱۳۲۱
🕊شهادت: عملیات بدر- چهار راه خندق –۱۳۶۳
🇮🇷 بازگشت پیکر ۱۳۹۰ مزار: بهشت رضا(ع)
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
🏡شبی که فردایش قرار بود برود جبهه، با هم رفتیم خانه تک تک فامیلها، از همه حلالیت طلبید. دست آخر هم بردمان حرم خدمت امام رضا (ع). خودش یکی یکی بچه ها را برد دور ضریح طواف داد.
🕌از حرم که آمدیم بیرون گفت: «امشب سفارشتون رو به امام رضا (ع) کردم. به آقا گفتم من دارم می رم جبهه. شما به بچه های من سری بزنید. گفتم بیان از شما خبر بگیرن. اگه یک وقتی کاری داشتید برید و کارتون رو به امام رضا (ع) بگید من شما رو سپردم دست امام رضا (ع)
❁═══┅┄
🏴 @Ebrahimedelha_ir🏴
❁═══┅┄
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🔥دشمن با تمام وجود آتش می ریخت تعدادی شهید دادیم و بعضی بچه ها بدجور زخمی شدند به عبدالحسین گفتم:با این اوضاع ادامه عملیات یعنی خودکشی باید برگردیم.
⚪️اما عبدالحسین صورتش رو گذاشت روی خاک های نرم کوشک و متوسل شد به حضرت زهرا سلام الله علیها اونقدر اشک ریخت که خاک رو گل کرد بعد از چند دقیقه گفت:میری سر ستون،برمی گردی سمت راست،۲۵قدم می شماری،بعد رو به دشمن ۴۰متر جلو میری به دستور او عمل کردیم.
🚧بعد از عملیات وقتی به مکان آن شب برگشتم،دیدم روبه رویمان انبوهی از سیم خاردارها بود،ولی درست ۲۵قدم آن طرف تر،معبر باریکی بود که عراقی ها برای خودشان درست کرده بودند،۴۰متر جلوتر هم نزدیک سنگر فرماندهی دشمن بود که رزمندگان با چند گلوله آرپی جی منهدمش کردند.
📚برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🏡شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید، در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، #یازهرا(س)
✨چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم بیدارشان کنم، ناراحت شدبه سمت اتاق دیگری رفت، من نیز پشت سرش رفتم
💦دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه (س) را صدا میزد و از شدت گریه شانههایش میلرزد؛ آرامتر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه (س) میگرفتم.
✍همسرشهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🥀شهدا را با ذکر صلوات یادکنید.
#اَللهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم
................................
کانال ما ⬇
🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
🔸قبل از انقلاب بود که باید برای ادامه خدمت، میرفت منزل جناب سرهنگ. همان اول، وضع زننده همسر او را که دید فرار کرد و برگشت پادگان. ۱۸ توالت بود که هر نوبت ۴ نفر باید تمیزشان میکردند. عبدالحسین برای تنبیه، باید جور همه را میکشید.
📆 یک هفته بعد، سرهنگ رو کرد به او و گفت: دوست داری برگردی همانجا، مگر نه؟ تاثیری روی او نداشت! گفت: «اگر تا آخر خدمت مجبور باشم همه کثافتهای توالت را در بشکه خالی کرده و به بیابان بریزم، باز هم آنجا پا نمیگذارم!» ۲۰ روز دیگر به همان کار ادامه داد. مسئولان پادگان، خودشان خسته شدند و رهایش کردند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
📚کتاب بوستان حجاب
⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩⇩
🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
سـلام بر ابراهیــم
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
ولادت : ۱۳۲۱/۶/۳
شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
محل شهادت :عملیات بدر
مزار: ۲۷ سال گمنام بود بعد شناسایی شد _گلزار شهدای مشهد
💎 ایشون خیلی روی حلال و حروم حساس بودند. برای این که توی زندگیشان نان حلال بیاورند از کلی زمین گذشتند و آمدند به شهر مشهد و در خانهای کوچک زندگی کردند، ایشون چند تا شغل عوض کردند. اولین شغل ایشون کار در مغازه شیر فروشی بود، وقتی از شغلش آمد بیرون دلیلش را که پرسیدم گفت: من باید شیر را بکشم بدم به مردم و چون من می دونم صاحب مغازه آب میبند داخل شیر، وزن شیر خالص کمتر میشود و آب قاطی شیر میشود، ولی باید پول شیر را بدهند من نمیتوانم به مردم دروغ بگویم.
🌸 بعد از این داستان، ایشون به مغازه سبزی فروشی رفتند. مدتی در مغازه مشغول بودند که فهمیدم خیلی ناراحت هستند، پرسیدم چی شده گفت: صاحب مغازه سبزیها رو داخل آب گِل میگذاره تا وزن سبزی بیشتر بشه، بعد از فردای روزی که فهمیدند دیگر به اون مغازه نرفتند و یک روز دیدم که وسایل بنایی خریده با خوشحالی اومدند خونه و گفتند دیگر ناراحت نباش، پولهایم دیگر حلال است و شُبهه ندارد. تا وقتی که سپاه تشکیل شد، دیگر ایشان روزها سپاه بودند و شبها بنایی میکردند.
ایشان از سپاه حقوقی دریافت نمیکردند و رفتن به سپاه را بر خود وظیفه می دانستند.
#بخشی_از_وصیت_نامه
🍀 فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی فرزندان من، باید به اینهایی که میگویم شما خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.
و هر آینه فرزندانم خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش میکند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه بکنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.
...............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
✅فرماندهای که یقین داشت به مرگ طبیعی نمیمیرد!
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
...............................
کانال های ما ⬇
💠 sapp.ir/Ebrahim__hadi
💠 eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
💠 rubika.ir/Ebrahimedelha__ir
•┈••✾🔹🔔🔹✾••┈•
«تـلنـگر شـــــهدایـی»
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
برادرم!
تمام عالم هم اگر برایت زلیخا شد
تو بندگی کن
و به حرمت نگاهِ خدایت بگذار و بگذر
اینگونه که باشی شهیدت میکنند!
................................
کانال ما ⬇
🕊 sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
rubika.ir/Ebrahimedelha__ir 🕊