eitaa logo
سـلام بر ابراهیــم
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
9 فایل
یـه روزی می فهـمی دعوتـت بـه این کـانـال اتفاقـی نبوده و شهــ🌹ـدا دعوتـت کـردن. کانال ما در سـروش: https://splus.ir/Ebrahim__hadi کانال ما در روبیکا: https://rubika.ir/Ebrahimedelha__ir مسئول تبـادل: @sadatm57 انتقاد و پیشنهاد: @Bahareomid
مشاهده در ایتا
دانلود
سـلام بر ابراهیــم
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🌷 📆اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان آقا مهدی و آقا حمید باکری مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «می‌آیی مراسم؟» گفتم: «می‌آیم چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است». مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمود رضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلی‌ها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکو‌ها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمود رضا دیگر حرف نمی‌زد. 📱من گوشی موبایلم را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم داشت حرف‌هایش را جمع‌بندی می‌کرد، محمود رضا یک مرتبه برگشت گفت: «حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست می‌بینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!» 🔸موقع پایین آمدن از پله‌ها به محمودرضا گفتم: «نمی‌شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: «من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهره‌اش خسته است.» پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشه‌ای به او گفتم: «این شما، اینم مربی‌تون!» دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. محمودرضا خودش هم همین طور بود؛ همیشه خسته. پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. می‌گفت: «من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده‌ای حرف می‌زدم. گفتم من این طور فهمیده‌ام که خداوند شهادت را به کسانی می‌دهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ این طور بوده‌اند. حاج قاسم حرفم را تایید کرد و گفت: بله همین بود». 🍎چند هفته بعد از شهادتش، یکی از هم‌سنگرهایش جمله‌ای را به زبان عربی برایم پیامک کرد که اولش نوشته بود: «این سخنی از محمودرضاست.» جمله این بود: «إذا کانَ المُنادِی زینب فأهلا بِالشَهادة.» یعنی اگر دعوت کننده زینب (سلام الله علیها) است، پس سلام بر شهادت. ✨چیزی در جواب آن بزرگوار نوشتم که در دو دقیقه بعد خودش تماس گرفت. از او پرسیدم: «این حرف را محمود رضا کجا زده؟» گفت: «آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس برگزار کردیم، این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت. من هم آن را توی دفتر یادداشت کردم.» تاریخ کلاس را پرسیدم، گفت: «۲۷ آذر بود.» حساب کردم، ۳۲ روز قبل از شهادتش بود. ................................ کانال ما ⬇ 🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ او حاضر است ولی ظاهر نیست! ما ظاهریم اما حاضر نیستیم! او منتظر حضور ماست و ما منتظر ظهور اوییم! خدا کند که ما حاضر شویم تا او ظاهر شود در غیبتش مقصریم و در ظهورش موثر... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌺امام حسین علیه السلام شكْرُكَ لِنِعْمَةٍ سَالِفَةٍ يَقْتَضِي نِعْمَةً آنِفَةً شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است. 📗نزهة الناظر ص۸۰ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🍃 🌺 ‌🍃🌺🍃 سخنی از 🔸اهمیت امر به معروف ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
سـلام بر ابراهیــم
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🌷 💓به روایت همسر 🏡نوزده سال داشتم که به خانه همسرم آمدم. انسانی همه جانبه نگر، مهربان، خوش فکر و شاد و اهل هیجان، کمک و همراهی بود. به ویژه به پیشرفت خانم‌ها علاقه فروانی داشت و در طول زندگی همواره برای پیشرفت من تلاش فراوان و مساعدت‌های بی شماری انجام داد. 💢مادر شوهرم از همان ابتدا به من می‌گفت: مینا کاری کن که علی از این شغل خطرناک استعفاء دهد و به حرفه‌ای دیگر مشغول شود. ولی من می‌گفتم: مادر جان عمر دست خدا است! اگر خدا بخواهد در خانه هم به زمین می‌خوریم و از این دنیا می‌رویم خیلی سخت نگیرید. البته گفتم: من خودم از کارهای هیجانی و پرخطر لذت می‌برم و هم می‌گفتم قرار است در نهایت از این دنیا برویم چه بهتر که با کمک به دیگران توام باشد. 🔸همیشه همسرم می‌گفت: خدایا! دوست ندارم در رختخواب بمیرم، دوست دارم در راهی که ارزش جان دادن دارد، از این دنیا بروم، من که سال‌ها جبهه بوده‌ام و شهید نشدم خدایا! کمک کن تا در راه خدمت به مردم جانم را از دست بدهم و از این دنیا بروم. 🔰لیسانس زراعت و شیمی گرفته بود، به زبان انگلیسی تسلط کامل داشت حتی برای دوره‌های ویژه آتش نشانی به کشورهای «انگلیس، فرانسه و بلژیک» اعزام شده بود و دوره‌های خاصی از جمله حریق و نیز زمینه‌های دیگر را آموزش دیده بود. 🌷 «شهید علی امینی» مدیر منطقه ۲ عملیات آتش نشانی، از شهدای حادثه پلاسکو است. وی صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ماه در شرایطی که شیفت نبود، با همسر و دخترش در بهشت زهرا (س) حضور داشت. علی امینی زمانی که از حادثه حریق در ساختمان پلاسکو مطلع می‌شود، در کمترین زمان ممکن خود را به محل حادثه می‌رساند و برای کمک، وارد عملیات می‌شود. ☘«شهید علی امینی» سابقه ۲۸ سال حضور در سازمان آتش نشانی را داشته است. وی متولد سال ۱۳۴۴ در هشترود مراغه بود. پیکر شهید علی امینی، ساعت دو نیمه شب سوم بهمن ماه با کمک نیرو‌های تجسس از زیر آوار ساختمان پلاسکو خارج شد.   ................................ کانال ما ⬇ 🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
🍃نشان به اینکه شب جمعه اشک و آهی بود ببخش روز حسابم اگر گناهی بود... 🍃تویی که بوده نگاهت همیشه و هرجا به من، منی که دلم با تو، گاه گاهی بود... ✋السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ 🌱 آیت الله بهجت قدس سره: اگر در اتاقی در بسته باشیم و بدانیم که شخص بزرگی پشت در ایستاده و سخنان ما را می شنود، چقدر حال ما فرق می کند و مواظب سخنان خود می‌شویم!؟ با اینکه او را نمی‌بینیم، ولی علم داریم و می‌دانیم که پشت در هستند، در رفتار و گفتار خود بسیار مواظب هستیم! ⁉️ پس چرا حال ما نسبت به عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف چنین نیست !؟ 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 📌زمینه سازے ظـهور = قدمی برداریم ❁═══┅┄ 🕊 @Ebrahimedelha_ir🕊 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 💌 امام سجاد علیه السلام: منتظران ظهور حضرت مهدی ( ع) برترین اهل هر زمان اند. 📚بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۲ 💠═════️◇◈◇ 🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊 ◇◈◇═════💠
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ همیشہ‌می گفت: بھتره‌شبـا زود ‌بخـوابیم ‌تـا نمازصبح ‌رو اول ‌وقـت‌ و ‌سرِحـٰال ‌بخـونیم ڪسۍڪہ‌نمـاز ظـھر‌ و‌ مغرب ‌رو سر وقت‌ بخونہ‌. هنر نڪرده ‌چـون‌ بیـداربوده آدم ‌بـاید‌ نـماز صبح ‌هم‌ اول ِ‌وقت ‌بخونہ ↵‌‌‌‌شَهیـد‌ابـراهـیم‌هـاد؎‌•♥ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🌷 🔹هم رزم شهید: 🔸یک روز برای تهیه مواد غذایی به دمشق محله ی زینبیه رفتیم. آنجا بر خلاف اسمش خانم های بی حجابی زیادی دارد، وقتی حسین این وضعیت را دید گفت من نمیام، خودت خرید کن بعد بیا با هم می بریم داخل ماشین. وقتی خرید کردم و برگشتم دیدم نیست. تعجب کردم، قرار بود داخل ماشین باشد تا من برگردم، چند ساعت همان محل را گشتم ولی اثری از حسین نبود. 🔸 تصمیم گرفتم خودم تنها بروم، به دلیل مسائل امنیتی نباید خیلی در آن منطقه صبر کنیم. داخل ماشین که شدم دیدم حسین کف ماشین نشسته و سر خود را روی صندلی های ماشین گذاشته، گفتم چرا این طور نشسته ای؟ گفت: رفت و آمد خانم های بد حجاب زیاد است، ترسیدم چشمم بیفتد و از شهادت دور شوم. ................................ کانال ما ⬇ 🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
---✦◯✺﷽✺◯✦--- گوشه‌ای از دستاوردهای عملیاتی 🌷"سردار سلیمانی"در میدان ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
✿❯────「🇮🇷」────❮✿ ⸤ شھـادَت ⸣ همیشه‌ مي گفت : زیباترین‌ شهادتـــــ را می خواهم! یڪ بار پرسیدم: شهادتـــــ خودش‌ زیباسـتـــــ ؛ زیباترین‌ شهادتـــــ چگونه‌ استـــــ؟! در جوابـــــ گفتـــــ : زیباترین‌ شهادتـــــ این‌ استـــــ ڪه جنازه‌اے هم‌ از انسان‌ باقے نماند :) 🌷 ❁═══┅┄ 🔻sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔺 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ 🎤حجت‌الاسلام قرائتی 🔸امام زمان عجل الله کی میاد؟! 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌸امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: «به مادرت». گفت: سپس به چه كسى؟ فرمود: «به مادرت». گفت: بعد از او به چه كسى؟ فرمود: «به مادرت». گفت: سپس به چه كسى؟ فرمود: «به پدرت». 📗الكافي : ج ۲ ص ۱۵۹ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
🦋💕🦋💕🦋💕 ☘اینجا سخن از است تا راه بزرگ مردی چون او از یادمان نرود ... 💓آهنربای ، ما را مجذوب خود کرده... شد ، هادیِ دل های خسته مان!✋ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🌷مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می‌گوید: قدیم‌ها که روز مادر نمی‌گرفتند؛ اوایل که این قضیه مطرح شده بود، بچه‌ها می‌گفتند «مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم» یک بار در تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟» گفت «هدیه روز مادر» گفتم «تو که پول نداشتی؟» گفت «پول تو جیبی‌هایم را جمع کردم برای چنین روزی» آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم؛ یکبار دیگر هم یک دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود که من آن را برای جهیزیه دخترم دادم. 🌷مادر شهیدان «احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا» می‌گوید: آن موقع‌ها بچه‌های شهیدم باهم پول می‌گذاشتند و هدیه می‌گرفتند؛ یادم است یکبار پارچه پیراهنی گران‌قیمت برایم گرفته بودند. 🌷مادر شهیدان «داود، علیرضا و رسول خالقی‌پور» درباره هدیه فرزندان شهیدش می‌گوید: بچه‌های من هم مثل بچه‌های دیگر هر چیزی که لازم داشتم، می‌گرفتند؛ اولین هدیه‌ای که داود برایم گرفت، جارو برقی بود؛ الان هم آن جارو برقی را دارم البته زیاد کار نمی‌کند اما یادگاری نگه داشتم؛ خیلی هم از آن جارو برقی کار کشیدم. بیشتر وقت‌ها برایم کتاب می‌خریدند، آنها باهم هماهنگ می‌کردند که چه کتابی برایم بخرند، معمولاً کتاب‌های مذهبی بود و آنها را هنوز هم دارم. الان می‌خواهم برای هدیه روز مادر یک نگاه به من کنند. ................................ کانال ما ⬇ 🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ᔢ☘🌸ᔢ🌸 ☘ᔢ ✨ تــ∞ــو بـــࢪاے امــت مـــادࢪے ذڪـ‌∞ــࢪ ݪــب هاے عݪی(؏) نیمھ ے قــــ♡ـــݪب نبی(‌ﷺ) 🎊 ................................ کانال ما ⬇ 🔹sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔹
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ 🌸دل شود امشب شکوفا در زمین می زند لبخند شادی بر زمین... 🌸ای خوش آن روزی فرج برپا شود با دو دست فاطمه امضا شود... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌺امام زین العابدین علیه السلام فرمود: حق مادرت این است که بدانی او تو را چنان برداشته که کسی دیگری را بدان گونه برنگیرد و از میوه دل خود تو را چنان خورانده که هیچ کس دیگری را بدان سان نخوراند و به راستی تو را به گوش و چشم و دست و پای و پوست و تمام اندام هایش نگهداری کرده و بدین نگهداری به خوشرویی و دل شادی مواظبت کرده. پیوسته و هر ناگواری و درد و گرانی و نگرانی تحمّل کرده چنان که دست آفات را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده و خرسند بوده است که تو سیر باشی و او خود گرسنه ماند و تو جامه پوشی و او برهنه باشد و تو را سیراب کند و خود تشنه ماند و تو را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد. و با بیچارگی خود تو را نعمت بخشد و با بی خوابی خود تو را لذّت خواب چشاند و شکمش ظرف هستی تو بوده و دامنش پرورش گاهت و پستانش چشمه نوشت و جانش نگهدارت، سرد و گرم دنیا را برای تو و به خاطر تو چشیده است پس به قدرشناسی از این همه او را سپاس گزار، و این قدردانی را نتوانی جز به یاری و توفیق خداوند. 📙تحف العقول، النص، ص: ۲۶۳ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔸پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید؛ چرا ابراهیم مرخصی نمی‌آد؟ با بهانه‌های مختلف بحث‌ رو عوض می‌کردیم و می‌گفتیم: الان عملیاته، فعلاً نمی‌تونه بیاد تهران و... خلاصه هر روز چیزی می‌گفتیم تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبه‌روی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه، اومدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟ 🌸مادر گفت: من بوی ابراهیم رو حس می‌کنم. ابراهیم الان توی این اتاقه، همین‌جا. وقتی گریه‌اش کمتر شد، گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده. ☘ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می‌گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی‌گردم، نمی‌خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه. 💦 چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می‌کرد. ما هم بالأخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم‌ خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی. سی. یو بیمارستان بستری شد. ✨سال‌های بعد وقتی مادر را به بهشت‌زهرا می‌بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه ۴۴ بره و به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام بشینه، هر چند گریه برای او بد بود، اما عقده دلش رو اونجا باز می‌کرد و حرف دلش رو با شهدای گمنام می‌گفت. ................................ کانال ما ⬇ 🕊sapp.ir/Ebrahim__hadi eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🕊
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• «شهید حمید سیاهکالی»🌷 زن مثل گـــ🌸ــل می مونه ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🍃 روایت «سردار سلیمانی» از بوسه بر 💖 ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 خدایا من برای توام یعنی؟ الَّذِينَ إِذاأَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّاإِلَيْهِ راجِعُونَ‌ 💌 (صابران) كسانى هستند كه هرگاه مصيبتى به آنها رسد، مى‌گويند: ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مى‌گرديم. 📖 بقره آیه ۱۵۶ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ ✋ چنین نوشتہ خدا در شناسنامہ ے دل منم غلام مہ و بنده زاده ے خورشید سلام مے دهم از عمق این دلِ تاریڪ بہ آخرین پسر خانواده ے خورشید 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ با ذکر توکل شما زیاد می شود. ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
•═┄•※☘🌺☘※•┄═ 🌷 به روایت: دوست ☘حاج حسین برای ما دو بخش داشت. یک بخش جدی و جهادی و یک بخش شوخ و رفاقتی. این دو بخش باهم کاملا متفاوت بود. فرمانده‌های حاج حسین می‌گفتند هیچ‌وقت اهل شوخی در کار نبود و همیشه در پاسخ به هرسوالی کوتاه‌ترین جواب را می‌داد؛ اما همان شخصیت در محله و میان دوستانش به شدت شوخ‌طبع بود. آنقدر که از روی شوخی با همه حسابی کتک‌کاری می‌کرد. 🌻خاصیت شوخی‌هایش این بود که هیچ‌کس ناراحت نمی‌شد. به این فکر کنید که ما یک حسین را از دست داده‌ایم و دیگر حال شوخی نداریم. اما حسین خیلی‌ها را از دست داده بود، ولی نشاطش را در جمع نگه‌ می‌داشت و غصه‌هایش را درون خودش می‌ریخت. همین روحیه باعث شده بود آدم تاثیرگذاری باشد. 🔻می‌گفتم: فلانی با پدر و مادرش بد برخورد می‌کند. حسین سریع طرح رفاقت می‌ریخت و یک جوری دوستی می‌کرد که طرف نمی‌توانست از حسین جدا شود. در این دوستی خیلی چیزها برای طرف مقابل تغییر می‌کرد. شیوه‌اش این بود که می‌گفت فلانی بدی‌های من را بگو. بعد طرف مقابل می‌گفت تو هم بیا بدی های من را بگو و کم کم در این رفاقت ایرادات را می‌گفت. ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ 🎤حجت الاسلام صراف 🔸ما صاحب داریم... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌸امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: تو مراقب آخرتت باش. دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می‌آید! 📗غرور الحکم ص۱۴۴ ❁═══┅┄ 💠 @Ebrahimedelha_ir💠 ❁═══┅┄