#برش_کتاب|📚پسرک فلافل فروش
🌱زندگی نامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری
همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد که اینجا نمیتوانم به آنها بپردازم
اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که میفرماید مؤمن شادی هایش در چهره اش و حزن و اندوهش در درونش میباشد
همه ی رفقای ما او را به همین خصلت می شناختند، اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته چهره ای بود که با لبخند آراسته شده از طرفی بسیار هم بذله گو و اهل شوخی و خنده بود .
رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد در این شوخی ها نیز دقت میکرد که گناهی از او سر نزند
یادم هست هر وقت خسته می شدیم، هادی با کارها و شیطنتهای مخصوص به خود خستگی را از جمع ما خارج میکرد
@ebrahimhadi_miankoh