هدایت شده از اختران علم و عمل
#غذای_حرام
مرحوم آخوند آیة الله ملا علی#معصومی همدانی به خانه یکی از محترمین جهت صرف غذا دعوت شدند. در سر سفره غذا #میزبان متوجه می شود که آخوند ملا علی از خورش موجود در سفره تناول نمی فرماید. از آن جا که او فرد پارسایی بوده متوجه این مسأله می شود که ممکن است اشکالی از جهت شرعی در خورش وجود دارد که ایشان میل نمی کنند. لذا از خانواده خود سؤال می کند. معلوم میشود اشکال از طرف خانواده نیست. سپس به دنبال قصاب می رود که شاید گوشت آن
شبهه دارد.
#قصاب نیز اظهار بی اطلاعی می کند و میگوید که گوشت را از کس دیگری خریده و خود ذبح نکرده است.
به ناچار سراغ آن شخص رفته و مسأله را از او سؤال می کند. وی ابتدا وجود هر شبهه ای را انکار می کند، ولی وقتی با اصرار سائل مواجه می شود می گوید:
ما گوسفند چاقی داشتیم و در صحرا آن را به جایی بسته بودیم. بعد از چند ساعت که به سراغ حیوان رفتیم،دیدیم از بس که جست و خیز کرده#طناب به گردنش پیچیده و او را خفه کرده است. چون متحمل ضرر زیادی شده بودیم، تصمیم گرفتیم گوسفند مرده را سر بریده و گوشت آن را به قصابی بفروشیم.
میزبان وقتی عیب کار را متوجه میشود به سراغ مرحوم آخوند می رود و عرض میکند: آقا شما چطور شد که از خورش نخوردید؟ آخوند می فرماید: «من دیدم که در ظرف خورش نجاست وجوددارد»
منبع:همچون سلمان ص۹۶
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea