eitaa logo
التجا (دوستداران امام زمان)
17.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
919 فایل
▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای ظهور امام زمان ▪️توجه به مناسبت‌های آیینی با رویکرد مهدوی ▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته، داستانک، تشرفات و... 👈 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/elteja_com 🚫بدون تبلیغ و تبادل ادمین: @elteja_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6012389357481103126.mp3
14.53M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل اول: دعوت علیه‌السلام @Elteja
▪️فرمود: به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حقّ عمّه‏‌ام حضرت زينب سلام الله علیها تا فرج مرا نزديک گرداند. 🎵 روایت سی و دوم: خطبه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مجلس یزید (۲) 👉 https://eitaa.com/elteja/5134 @Elteja
32 Khotbeye Hazrate Zeinab Dar majlese Yazid-2.mp3
18.19M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت سی و دوم: خطبه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در مجلس یزید (۲) @Elteja
عهدِ ما نکاتی پیرامون اهمیت و فضیلت زیارت معصومین علیهم‌السلام. 🎵 قسمت سوم👇 https://eitaa.com/elteja/5136 @Elteja
4_6005588031954750669.mp3
4.57M
عهدِ ما نکاتی پیرامون اهمیت و فضیلت زیارت معصومین علیهم‌السلام. 🎵 قسمت سوم @Elteja
🔘 ازدواج پر ماجرا حکایتی زیبا از مسجد سهله ‍▪️خاطرخواه دختری شده بود، اما به دامادی قبولش نمی‌کردند. می‌گفتند دخترمان خواستگار بهتر دارد. دلش شکست. رفت مشهد. کنار ضریح این طور مناجات کرد: فقط همین حاجتم را بدهید، عهد می‌کنم دیگر چیزی نخواهم، حتی اولاد! چیزی نگذشت که به حاجتش رسید! چند سالی گذشت. دلش طاقت نیاورد. از خدا بچه می‌خواست. با زنش راهی عتبات شد. شب چهارشنبه، رسیدند مسجد سهله. آنقدر گرم مناجات بود که حساب ساعت از دستش رفت. ناگهان به خودش آمد: در این تاریکی شب چطور برگردم؟ دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید. دست به دامان صاحب سهله شد. نگاهش به مقام امام زمان علیه السلام افتاد. مقام، غرق نور بود. سیّدی نورانی دید، سر سجاده، مشغول ذکر. سیّد فرمود: با خیال راحت دعا و زیارت بخوان. امن و آسوده برمی‌گردی! دلش آرام گرفت. شروع کرد زیارت‌نامه خواندن: السلام علیک یا صاحب الزمان... سید فرمود: و علیک السلام! تعجب کرد! به خودش گفت: بگذار به این سید التماس دعا بگویم. شاید اولاددار شدم. یادش به عهد مشهد افتاد، خجالت کشید. زنش جلو آمد. گفت: آقا سید، دعایم کنید. سه حاجت دارم: اول: رزق وسیع، دوم: می‌خواهم قبل از شوهرم بمیرم، سوم: مشهدالرضا دفن شوم. فرمود: به هر سه می‌رسی. خداحافظی کردند که بروند. بیرون مسجد سوالی ذهنشان را درگیر کرد: این سید نورانی که بود؟ برگشتند مقام را نگاه کردند؛ تاریک تاریک! فهمیدند صاحب سهله بوده. خیلی امن و آسوده برگشتند. همان طور که امام زمان علیه السلام فرموده بود. وقتی برگشتند ایران، باب رزق به رویشان باز شد. چند سال بعد، زن در مشهدالرضا آرام گرفت. 📚برگرفته از العبقری الحسان، ج۲، ص۴۸۴. علیه‌السلام 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
▪️تصاویر مناسب پست در شبکه‌های اجتماعی 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
🔘 زیبایی از عنایات امام حسین علیه‌السلام به یک بانوی کربلا نرفته 🎧 این حکایت زیبا و جذّاب را اینجا بشنوید↶ https://eitaa.com/elteja_tales/506 عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales
عهدِ ما نکاتی پیرامون اهمیت و فضیلت زیارت معصومین علیهم‌السلام. 🎵 قسمت چهارم👇 https://eitaa.com/elteja/5151 @Elteja
4_6005588031954750670.mp3
5.17M
عهدِ ما نکاتی پیرامون اهمیت و فضیلت زیارت معصومین علیهم‌السلام. 🎵 قسمت چهارم @Elteja
▪️فرمود: به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حقّ عمّه‏‌ام حضرت زينب سلام الله علیها تا فرج مرا نزديک گرداند. 🎵 روایت سی و سوم: خرابه‌ی شام ... 👉 https://eitaa.com/elteja/5153 @Elteja
4_5828062134369521491.mp3
19.43M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت سی و سوم: خرابه‌ی شام ... @Elteja
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل دوم: توشه ↶ https://eitaa.com/elteja/5155 علیه‌السلام @Elteja
4_6014988246486880079.mp3
25.31M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل دوم: توشه علیه‌السلام @Elteja
▪️کربلایش جور نمی‌شد. حسرت بدجور عذابش می‌داد. به دلش افتاد عریضه بنویسد. آرزویش را نوشت روی کاغذ، خطاب به امام زمان علیه‌السلام. عریضه را انداخت به آب. فردای آن روز اتفاق عجیبی افتاد... 🎧 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید ↶ https://eitaa.com/elteja_tales/508 عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales