eitaa logo
اطلاع رسانی دفتر امام جمعه - دهستان میانکاله_زاغمرز
427 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
431 ویدیو
0 فایل
دهستان میانکاله - زاغمرز ارتباط با ادمین : @Amirhossein_gandomkar شماره تماس دفتر : 01134614056
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶️همیشه کاری کن که خدا خوشش بی آید ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول بود. یک روز دیدم دو کارتن بر روی دوشش هست،گفتم:آقا ابرام این کار زشته برای شما،این کار برای باربر هاست . 🔴نگاهی به من کرد و گفت:کار عیب نیست،بی کاری عیب هست، بعد با این کار به خودم میفهمانم که من هیچی نیستم ، و این کار جلوی غرور را میگیرد. گفتم شما ورزشکاری خیلی ها میشناستت . 🔷️گفت:همیشه کاری کن که خدا ببینه خوشش بی آید نه مردم شهید ابراهیم هادی⚘️⚘️⚘️ @EmamJomeh_News
🔺️انداختن در دام امام حسین بار ها می دیدم که ابراهیم با بچه هایی که ظاهر و باطن مذهبی ای نداشتند رفیق میشد. یکی از آن ها نسبت به بقیه خیلی خیلی بد تر بود همیشه از مشروب خواری اش می گفت . می گفت تاحالا در جلسه ی مذهبی شرکت نکرده ام. یکبار به ابراهیم گفتم : این پسر که با خودت میاری کی هست؟ با تعجب گفت:چه طور مگه؟! گفتم دیشب در هیئت کنار من نشست حاج آقا داشت از مظلومیت امام حسین میگفت و ظلم های یزید. این پسر همش به یزید فحش های بد می داد. ابراهیم زد زیر خنده گفت این پسر به جلساتی این چونین نرفته. 🔶️وظیفه ی ما این بود که به مسجد و هیئت بکشونیمش. و بی اندازیمش در دام امام حسین. بقیه اش با ما نیست. 🔷️ابراهیم خیلی قشنگ بچه های همسن خودش رو با ورزش به مسجد و هیئت میکشاند. واقعا هدایت گر خیلی خوبی بود 🎙یکی از دوستان شهید شهید ابراهیم هادی🌹 @EmamJomeh_News
🔺️قهرمان سید حسین طحامی(قهرمان کشتی) به زورخانه ی ما آمده بود و با ما ورزش میکرد. ورزش که تمام شد گفت: حاج حسن کسی با من کشتی میگیره؟ حاج حسن رو کرد به ابراهیم و گفت: ابراهیم با حاج حسین کشتی بگیر ابراهیم به گود رفت و کشتی آعاز شد. خیلی سنگین بود کشتی ابراهیم و حاج حسین . این کشتی برنده ای نداشت . در آخر این کشتی حاج حسین خیلی از ابراهیم تعریف کرد. بچه ها حسودی کردند،حاج حسن کامل حسودی ی بچه هارو دید. روز بعد به زورخانه آمدیم . ۵ پهلوان به زورخانه ی ما آمدند مسابقه بدهند 🔷️۲ بازی رو آنها بردند و ۲ بازی رو ما. بازی ی آخر یکی از حریفان با ابراهیم بود. چون از ابراهیم ترس داشتند شلوغ کاری کردند که اگر ببازند تقصیر داور که حاج حسن بود بی اندازند ابراهیم وارد گود شد . بی مقدمه دست حاج حسن رو بوسید و گفت : من کشتی نمیگیرم. همه تعجب کردند . ابراهیم گفت:دوستی و رفاقتمان مهم تر از مسابقه هست و پایان کشتی رو اعلام کرد. 🔶️بعد از اتمام ورزش حاج حسن به بچه ها گفت : دیدید چرا ابراهیم قهرمان هست؟ابراهیم امروز با نفس خودش کشتی گرفت و پیروز شد. شهید ابراهیم هادی @EmamJomeh_News