" فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ "🌱
استجابت ما صدا زدن توست🌼 !'
#مهربانی_خدا🍃
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
💐مهدی شناسی۵۵۹ 🔷دعای عهد🔷 🌹وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ/با نگاهی از من به او ،
〽️مهدی شناسی ۵۶۰
🍃بر اين باوريم كه راه شناخت امام عصر (عجل الله فرجه) مسيري است بينهايت. هر چقدر نسبت به وجود مقدس حضرت حجّت معرفت پيدا كنيم، باز هم ميزان ناشناختههايمان از ابعاد وجودي حضرت، بيش از ميزان جنبههايي است كه موفق به شناسايياش شدهايم.
🍃در پيشگاه خداي سبحان اعتراف ميكنيم كه نسبت به جايگاه امام زمان (عج) در زندگيمان غافل هستيم. به حضور دائم امام (عج) در زندگيمان بيتوجهيم، و فراموش كردهايم تمامي توفيقاتي كه در عرصه بندگي از آنها برخورداريم، رهاورد دعاي حضرت در حق ماست.
🍃عاجزانه اقرار ميكنيم همه آموختههاي ما در زندگي با وساطت امام عصر (عج) است. از هر معصيتي فاصله ميگيريم و گناهي را ترك ميكنيم، با عنايت اوست.
🍃با وجود تابش شديد خورشيد ولايت حضرت بر زندگيمان، از ياد بردهايم كه:
اين همه آوازهها از شه بود
گر چه از حلقوم عبدالله بُود
🍃هر طاعت و عبادتي انجام ميدهيم، هر چه به فرائض و نوافل مبادرت ميكنيم، ظاهراً امر به دست ما جاري شده است، امّا در پشت پرده افاضه حضرت بوده، او برايمان دعا كرده است كه : «اللَّهُمَ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَة»
🍃 اگر امام (ع) به عنوان «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، » ما را به حال خود رها كرده بود، در اوج غفلت بوديم و در عالم ماده و مادّيات غرق ميشديم.
🍃بر آنيم تا با درايت در روايتي از پيامبر اكرم (ص) ، به نقش ديگري از امام عصر (ع) واقف شويم.
🍃جابر ابن عبدالله انصاري ميگويد: خدمت حضرت پيامبر اكرم (ص) مشرف شدم و از حضرت سؤال كردم « هَلْ يَنْتَفِعُ الشِّيعَةُ بِالْقَائِمِ فِي غَيْبَتِه » آيا شيعه در دوره غيبت حضرت ولي عصر (ع) از وجود حضرت قائم بهرهبرداري ميكنند و از او انتفاع ميبرند؟
🍃 پيامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: « وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِه كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ » « قسم به خدايي كه مرا به پيامبر برانگيخت قطعاً شيعه ( در زمان غيبت ) از وجود امام قائم بهره ميبرند همانگونه كه مردم از خورشيد بهرهمند ميشوند، گر چه ابرها آن را پوشانده باشند. »
🍃علامه مجلسي به دنبال نقل اين حديث، به بررسي كلام حضرت رسول (ص) ميپردازد و وجوه متعدد «خورشيد پشت ابر بودن» را در رابطه با وجود مقدس صاحب الامر (ع) توضيح ميدهد:
🔷خورشيد بودن امام زمان (علیه السلام) به اين معناست كه جنبههاي نوراني زندگي ما با وساطت امام عصر (عج) محقق ميشود.
🔷نور علم و معرفت، نور نيت خالص، نور عمل صالح و ... هر امر نوراني كه نصيب ما ميشود، از طريق حضرت است.
🔷همانطور كه حيات اهل زمين وابسته به وجود خورشيد است واگر خورشيد نباشد همه مردم از بين ميروند؛اگر بهرهمندي از وجود مبارك امام زمان (ع) نباشد، همه اهل عالم غرق در جهل و معصيت ميشوند و مستحق نزول ابتلائات و عقوبتهاي مستمر ميگردند، و طعم زندگي واقعي را نميچشند.اگر خورشيد زماني طولاني در پشت ابرها پنهان باشد، مردم بيصبرانه انتظار ميكشند تا ابري بودن آسمان مرتفع و خورشيد جلوهگر شود.
🔷بنا نيست كه در دوره غيبت به ابري بودن آسمان زندگيمان عادت كنيم. شيعيان خالص و منتظران عاشق، بيتاب و بيقرار چشم به راه خورشيد وجود ولي عصر هستند تا از پس ابرهاي غيبت به در آيد و بر عرصه زندگيشان بتابد.
🔷حتي زماني كه خورشيد ديده نميشود و ابرها آن را پوشاندهاند، هيچ كس منكر وجود خورشيد نميشود. و همه ميدانند كه حيات و زندگي اهل زمين، نشانه و اثر وجود خورشيد است.
🔷امام زمان (ع) « عين الحياة« و سر چشمه زندگي است، با اين كه در دوره غيبت ظهور ندارد، اما اهل معرفت هرگز او را انكار نميكنند.
🔷 گاه پشت ابر بودن خورشيد، نافعتر است. هنگامي كه حضرت حجّت جلوهگر شوند، با توجه به برخوردي كه افراد از خود نشان دهند وضعيتشان متفاوت ميشود.
#مهدی_شناسی
#قسمت_۵۶۰
#استاد_بروجردی
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
4_5915484797815242463.mp3
2.37M
🔊صوت 💠استاد رائفی پور
📝 شرید ... آواره
🔻طرید ... کنار گذاشته شده
🔻فرید ... یکه
🔻وحید ... تنها
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
#عاشقانه_مهدوي
#پروفایل
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 اگر دلسوز ایران هستی، بسم الله ...
✊🏻 باید با یک کار مجاهدانه یأس و ناامیدی که دولت در بین مردم ایجاد کرده را از بین ببریم.
#انتخابات
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔴 شاخصههاي مديران و مسئولان بر اساس آموزههای مهدوی (۱۱) 1️⃣1️⃣ دیندار و اهل عبادت 🔹 یاران اما
🔴 شاخصههاي مديران و مسئولان بر اساس آموزههای مهدوی (۱۲)
2️⃣1️⃣ برخاسته از متن مردم و مستضعفان
🔸خداوند میفرماید: «ما ميخواهيم بر آنان که در زمين "ضعيف گشتهاند"، منّت نهيم و آنان را پيشوايان (مردم) گردانيم و ايشان را وارث زمين کنيم» (1)
🔹اميرالمؤمنين عليهالسلام در تفسير اين آيه فرمود: «آنان كه در زمين "ضعيف گشتهاند" آل پيامبرند كه خداوند مهدى آنها را برمیانگيزد تا آنان را عزيز و دشمنانشان را ذليل گرداند» (2)
📚 منابع:
(1) قصص آیه 5
(2) بحارالأنوار، ج51، ص54
#انتخاب_مهدوی
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
چون تحریم هست؛
همهی بیکفایتیها هم، موجّه است ❗️
#انتخابات_۱۴۰۰
instagram.com/ostad.shojae1
•| #بیو |•
" زندگی چون پیچکی است که
انتهایش میرسد پیش خدا. "
ــــــــــــــــــــــ🌱❤️ــــــــــــــــــ
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_اول (#خواستگاری) #قسمت11 مهر حمید از
✨﷽✨
#یـادت_بـاشـد♥️
✍ #فصل_دوم (#عــقــد)
#قسمت12
از پشت شیشه پنجره سیسیسیو بیمارستان در حال دعا برای شفای همه مریضها و مادربزرگم بودم. دو سه روزی بود که ننه را به خاطر مشکل قلبی بستری کرده بودند. خیلی نگرانش بودم. در حال خودم نبودم که دیدم یکی سرش را چرخاند جلوی چشمهای من و سلام داد. حمید بود. هنوز جرئت نکرده بودم به چشمهایش نگاه کنم؛ حتی آن روز نمیدانستم چشمهای حمید چه رنگی هستند.
گفت:
_ نگران نباش، حال ننه خوب میشه. راستی! دو روز بعد برای دکتر ژنتیک نوبت گرفتم.
نوبتمان که شد، مادرم را هم همراه خودمان بردیم. من و مادرم جلوتر میرفتیم و حمید پشت سر ما میآمد. وقتی به مطب دکتر رسیدیم، مادرم جلو رفت و از منشی که یک آقای جوان بود پرسید:
_ دکتر هست امروز یا نه؟
منشی جواب داد:
_ برای دکتر کاری پیش اومده نمیاد. نوبتهای امروز به سهشنبه موکول شده.
مادرم پیش ما که برگشت، حمید گفت:
_ زندایی شما چرا رفتی جلو؟ خودم میرم برای هفته بعد هماهنگ میکنم، شما همین جا بشینید.
حمید که جلو رفت، مادرم خیلی آرام و با خنده گفت:
_ فرزانه! این از بابای تو هم بدتره!
فقط لبخند زدم. خجالتی تر از این بودم که به مادرم بگویم: «خوبه دیگه، روی همسر آیندش حساسه!» از مطب که بیرون آمدیم، حمید خیلی اصرار کرد تا ما را یک جایی برساند، ولی ما چون برای خرید وسایل مورد نیاز مادرم میخواستیم به بازار برویم همان جا از حمید جدا شدیم.
سهشنبه که رسید، خودمان به مطب دکتر رفتیم. در اتاق انتظار روی صندلی نشسته بودیم. هنوز نوبت ما نشده بود. هوا نه تابستانی و گرم بود، نه پاییزی و سرد. آفتاب نیمه جان اوایل مهر از پنجره مطب میتابید.
حمید با اینکه سعی میکرد چهره شاد و بی تفاوتی داشته باشد، اما لرزش خفیف دستهایش گویای همه چیز بود. مدت انتظارمان خیلی طولانی شد. حوصلهام سررفته بود. این وسط شیطنت حمید گل کرده بود. گوشی را جوری تکان میداد که آفتاب از صفحه گوشی به سمت چشمهای من بر میگشت. از بچگی همینطور شیطنت داشت و یکجا آرام نمیگرفت. با لحن ملایمی گفتم:
_ حمیدآقا! میشه این کار رو نکنید؟
تا یک ماه بعد عقد همینطور رسمی با حمید صحبت میکردم، فعلها را جمع میبستم شما صدایش میکردم.
با شنیدن اسم «آقای سیاهکالی» بی معطلی به سمت اتاق خانم دکتر رفتیم. به اتاق در که رسیدیم، حمید در را باز کرد و منتظر شد تا من اول وارد اتاق شوم و بعد خودش قدم به داخل اتاق گذاشت و در را به آرامی بست.
دکتر که خانم مسنی بود از نسبتهای فامیلی ما پرسوجو کرد. برای اینکه دقیقتر بررسی انجام بشود، نیازمند بود شجرهنامه خانوادگی بنویسیم. حمید خیلی پیگیر این موضوعات نبود. مثلا نمیدانست دایی ناتنی پدرم با عمه خودش ازدواج کرده است، ولی من همه اینها را به لطف تعریفهای ننه میدانستم و از زیر و بم ازدواجهای فامیلی و نسبتهای سببی و نسبی با خبر بودم، برای همین کسی را از قلم جا نینداختم.
از آنجا که در اقوام ما ازدواجهای فامیلی زیاد داشتیم، چندین بار خانم دکتر در ترسیم شجرهنامه اشتباه کرد. مدام خط میزد و اصلاح میکرد. خندهاش گرفته بود و میگفت:
_ باید از اول شروع کنیم. شما خیلی پیچ پیچی هستید!
آخر سر هم معرفی نامه داد برای آزمایش خون و ادامه کار.
روز آزمایش فاطمه هم همراه من و حمید آمد . آزمایش خونِ سخت و دردآوری بود. اشکم در آمده بود و رنگ به چهره نداشتم. حمید نگران و دلواپس بالای سر من ایستاده بود. دل این را نداشت که من را در آن وضعیت ببیند. با مهربانی از در و دیوار صحبت میکرد که حواسم پرت بشود. میگفت:
_ تا سه بشماری تمومه.
آزمایش را که دادیم، چند دقیقهای نشستم. به خاطر خون زیادی که گرفته بودند، ضعف کرده بودم.
#ادامهدارد...
ⓙⓞⓘⓝ↯
🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313