eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
6.3هزار دنبال‌کننده
40.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
503 فایل
با به اشتراک گذاشتن لینک کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ثواب نشر مطالب شریک باشید ./کپی مطالب با ذکر صلوات/ لینک کانال ایتا👇 @Emam_Zamaan_313 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEHGwvGjppToruRpFw ارتباط با خادمین @KhadamY @iemeHdi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌‌هشتم ( #خاطرات‌خادمی‌واعزام‌رفقا) #قسمت_129 آفتاب که زد رفتم دانشگاه،
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) اواخر اردیبهشت بود که از سوریه خبر تلخی به دست من و حمید رسید. فرمانده قبلیش یعنی آقای «حمید محمدرضایی» در مأموریتی حضور داشت ولی بعد از اتمام مأموریت از او خبری نبود. هیچ کس نمی دانست که آقای محمدرضایی شهید شده یا به دست نیروهای دشمن به اسارت در آمده است. این بی خبری برای خانواده، همکاران و خود حمید خیلی سخت بود. یک بار در زمانی که تازه نامزد کرده بودیم همسر آقای محمدرضایی را در نمایشگاه دفاع مقدس دیده بودم. از آنجا که آقای محمدرضایی همکار پدرم بود همدیگر را خوب می شناختیم، همسرش از من پرسید: اسم آقاتون که تازه نامزد کردین چیه؟ وقتی فهمید اسم همسرم حمید است گفت: «چه جالب هم اسم شوهر منه، من عاشق آقا حمیدم، حمید من خیلی ناز و دوست داشتنیه». شنیدن این حرف های عاشقانه از زبان کسی مثل من که تازه عروسی کرده شاید چیز عجیبی نبود، ولی این ابراز احساسات از زبان خانم آقای محمدرضایی که چندین سال از ازدواجشان گذشته و سه تا فرزند داشتند و سالها بود با هم زندگی می کردند حس دیگری داشت. این که چقدر خوب میشد اگر همه زندگی ها همین طور بود و بعد از سال ها از زمان ازدواج این شکلی این محبت ابراز می شد. حمید از روزی که این خبر را شنید آرام و قرار نداشت، برای این که خبری از آقای محمدرضایی بشود طرح ختم سوره یاسین گرفته بود. این طوری نبود که فقط اسم هم گردانی هایش را بنویسد و همه چیز تمام، می آمد خانه تک به تک به کسانی که در این طرح ثبت نام کرده بودند پیامک می داد و یادآوری می کرد که هر غروب سوره یاسین یا بخشی از قرآن را که مشخص کرده بود را حتما همه بخوانند. آیه نهم سوره یاسین و جعلنا من بين أيديهم سدا ومن خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لا يبصرون» را زیاد می خواند تا آقای محمدرضایی چه خودش چه پیکرش دست دشمن و داعشی ها نیفتاده باشد. سر تعریف خواب برای آقای محمدرضایی خیلی حساس بود، می گفت: «این خواب چه خوب چه بد، اگه به گوش این خانواده برسه باعث میشه ناراحتی پیش بیاد، به جای این کارها متوسل بشیم، ختم ذکر و قرآن بگیریم که زودتر از آقای محمدرضایی خبری بشه، این خانواده از این بی خبری خیلی زجر می کشن» برادر آقای محمدرضایی هم در دوره دفاع مقدس پیکرش مفقود شده بود، این جنس انتظار واقعا سخت و جانکاه بود... ... 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313