#حکایت
#ادای_دین
بهـلول هــارون را در حــمام دید و
گفت: به من یک دینار بدهڪاری
طلب خود را مــےخــواهــم.
هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام
خارج شوم منڪه اینجا عـریانم
و چــیزی ندارم بدهم بهلول گفت:
در روزقیامت هم اینچنین عریان
و بیچیز خــواهــــے بود!!
👌پس طلبدنیا را تا زندهای بده ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و دستـتخــالـی
@Emam_hossein00000
#حکایت
مردی در مجلسی گفت: زن مثل کفش است
هر وقت کهنه شد می شود
آن را عوض کرد و یک نو به پا کرد!
حکیمی در آن میان نشسته بود.
گفت: حرف این مرد کاملا درست است!
برای مردی ک خود را در حد پا بداند
زن همچون کفش است.👞
اما مردی که خود را چون پادشاه ببیند
زن همچون تاج است!😌👸🤴
@Emam_hossein00000
#حکایت
دید مردی شخص کوری را بشب دستش چراغ
می رود با کوزه ای بر دوش یکسر سوی باغ
خنده کرد و گفت، چشمان تو کوراست ای رفیق
می نمایی با چراغ از بهر چه طی طریق
در جوابش گفت، من کورم ولی روشن دلم
با چراغ و روشنایی حل نگردد مشکلم
ره بود تاریک و هست این نور بهر روشنی
تا تو ظاهر بین ابله کوزه ام را نشکنی..
@Emam_hossein00000
#حکایت
از گورکن پرسیدند: تو که با قبر و مرده و جنازه سرو کار داشتی عجیب ترین چیزی که دیدی چی بود؟
گورکن گفت: پنجاه ساله گور میکنم، مرده غسل میدم، اجساد زیادی را کفن کردم و زیر خاک دفن کردم، ولی عجیب ترین چیزی که دیدم خودم هستم.
پنجاه ساله با همه چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم من هم یه روز میمیرم
@Emam_hossein00000
#حکایت
#قضاوت
مجلس میهمانی بود.....
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را
بر عکس بر زمین نهاد.....🙁
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....😟
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!😏
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.....
@Emam_hossein00000
#حکایت
✍از حکيمی پرسيدند:
🚨چرا از کسی که اذيتت میکند، انتقام نمیگيری؟🤫
😊با لبخند جواب داد:
آيا حکيمانه است سگی را که گازت گرفته، گاز بگيری؟👏
#آری
✍ميان پرواز تا پرتاب، تفاوت از زمين تا آسمان است.
🦉پرندهای که "پرواز" بلد نيست،
به "قفس" ميگويد: "تقدير" 🤭
@Emam_hossein00000
#حکایت
به بهلول گفتند که
فلانی هنگام تلاوت قرآن
چنان از خود بیخود میشود
که نقش بر زمین شده و غش میکند
بهلول گفت:او را بر سر دیوار
بگذارید تا تلاوت کند،
اگر غش کرد در #عمل خود #صالح است
https://eitaa.com/Emam_hossein00000
#حکایت
#آیا_میدانید
با هجوم موشها🐭 به شهر همدان،
که موجب شیوع بیماری طاعون در این شهر شده بود، پزشک حاذق "ابو علی سینا" به مردم دستور داد برای مقابله با موشها از مار 🐍استفاده کنند!
و بعدها نیز به پاس اینکار
در سر راه مارها
جام شرابی🍷 از انگور سیاه🍇 گذاشتند تا از آن بنوشند، زیرا زهر مارها را بیشتر و خطرناکتر میکرد!😟
از آن پس مار #نماد_بهداشت
و #نماد_داروخانههای جهان شد،
لذا برخی داشتن و نگهداری مار را
نشانه سلامت میدانستند!
و به افرادی که زیاد دچار امراض میشدند، "بی مار" میگفتند!
https://eitaa.com/Emam_hossein00000
#حکایت
درویشی به دهی رسید. عدّه ای از بزرگان ده را دید که نشسته اند. پیش رفت و گفت: چیزی به من بدهید، وگرنه به خدا قسم با این ده همان کاری را می کنم که با ده قبلی کردم.
آنها ترسیدند و هر چه خواسته بود به او دادند. بعد از او پرسیدند: با ده قبلی چه کردی؟
گفت: از آنها چیزی خواستم، ندادند، آمدم اینجا، شما هم اگر چیزی نمی دادید به ده دیگری می رفتم...😐
#غفلت
https://eitaa.com/Emam_hossein00000
#حکایت
🔸به بهلول گفتند #تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟ گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ ڪنیم...
بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را ڪوچڪ مشمارید
کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای ڪوچڪ درست شـده اند
https://eitaa.com/Emam_hossein00000
#حکایت
دو تا کارگر گرفته بودم واسه تمیز کردن نخلستان کوچک خودم.
گفتند کنترات ۴۰۰ تومن من هم چونه زدم شد ۳۰۰ تومن..
بعد پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا تراول 100تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا فقط 100تومن از 300 رو برداشت و 200 تومن رو داد به اون یکی. گفتم مگر شریک نیستید که هر کدام150 بردارید؟؟
گفت چرا ولی اون عیالواره، احتیاجش از من مجرد بیشتره.
من هم برای این طبع بلندش دوباره 100 تومن بهش دادم
تشکر کرد و دوباره 50 تومن از100 تومن رو داد به اون یکی و رفتن
داشتم فکر میکردم هیچ وقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم، اونجا بود یاد جمله زیبا افتادم.
بخشیدن دل بزرگ میخواد نه توان مالی......
«همه میتونن پولدار بشن اما همه نمیتونن بخشنده باشن»
پولدار شدن مهارته اما بخشندگی فضیلت
@Emam_hossein00000
#حکایت
درویشی به دهی رسید. عدّه ای از بزرگان ده را دید که نشسته اند. پیش رفت و گفت: چیزی به من بدهید، وگرنه به خدا قسم با این ده همان کاری را می کنم که با ده قبلی کردم.
آنها ترسیدند و هر چه خواسته بود به او دادند. بعد از او پرسیدند: با ده قبلی چه کردی؟
گفت: از آنها چیزی خواستم، ندادند، آمدم اینجا، شما هم اگر چیزی نمی دادید به ده دیگری می رفتم...😐
#غفلت