eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
17.7هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. بالاتر از موشک 🔹کوبندگی پهپاد ها و موشک های مقاومت، به جای خود محفوظ! ♦️اما دست بزن مقاومت، فقط پهپاد ها و موشک های نقطه زن نیست. 🔹از این تسلیحات مدرن مهیب تر، شجاعانی هستند که در برابر عربده مستکبران قد خم نکردند؛ ♦️مظلومانی که نه فقط طاغوت های سعودی و اماراتی را ادب کردند؛ بلکه حقارت سیستم راداری و پدافندی فوق مدرن آمریکا را نشان دادند. 🔹آنها پیروان راستین امیر مومنان (علیه السلام) هستند که در خطبه ۹ نهج البلاغه فرمود: "وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَيْنِ الْأَمْرَيْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ . ♦️دشمنان غرّش کردند و با این همه فشل ماندند. و ما غرّش نمی کنیم، مگر که بباریم و نمی باریم مگر اینکه سیل جاری سازیم". 🔹این سنگ مقاومت و این کاخ شیشه ای مزدوران آمریکا و اسرائیل! ✍ محمد_ایمانی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تریبون مقاومت 🔺 مروری اجمالی بر خط مقاومت و ایستادگی ملت در چهل سال بیانات رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه تهران 🗓بازنشر به مناسبت ۲۸ دی‌ماه، سالروز نخستین نماز_جمعه به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۸ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگار نه انگار که چنین روزی هم بوده! ♦️رسانه‌های بزک‌کننده برجام، دیروز را در سکوت و سانسور خبری برگزار کردند. دیروز 27 دی‌ماه، طبق «برنامه جامع اقدام مشترک/ برجام»، سالگرد «روز اجرای توافق» بود. تیم مذاکره‌کننده ظریف، برخلاف نام غلط‌انداز «برنامه اقدام مشترک»، پذیرفت که ابتدا طرف ایرانی تمام تعهداتش را به شکل نقد، یکجا، غیرقابل برگشت (یا با امکان بازگشت طولانی‌مدت) و در کمتر از دو ماه انجام دهد. 🔹این روند که از جمله شامل انتقال 9700 کیلو گرم (97 درصد ذخائر) اورانیوم غنی‌شده به خارج از کشور، اوراق کردن و ازهم‌گسیختن 15هزار سانتریفیوژ از مجموع 19هزار سانتریفیوژ، و بتن‌ریزی در رآکتور اراک بود، 27 مهرماه 94 آغاز و تا 26 دی‌ماه به انجام رسید. ♦️تازه پس از واگذاری نقد همه این امتیازات قرار بود، روز 27 دی‌ماه 94، «روز اجرای توافق» برای لغو تحریم‌ها باشد؛ روزی که هرگز فرا نرسید؛ نه در دولت اوباما و نه در دوره ‌ترامپ و بایدن! دولت آمریکا از همان ابتدا به تعبیر آقای صالحی که خود از مذاکره‌کنندگان بود، «دبّه» کرد.؛ تعلیق را جایگزین لغو تحریم‌ها کرد و در ازای نمایش تعلیق یک تحریم، یک یا چند تحریم دیگر را به اجذا گذاشت! 🔹تحریم‌های آیسا، سیسادا، ویزا و همچنین تدارک تحریم‌های کاتسا، محصول این دوره دغلکاری دولت آمریکاست. پس از آن هم که ‌ترامپ روی کار آمد، به واسطه کسب اطمینان از اینکه دولت روحانی در صورت خروج آمریکا و بازگرداندن تحریم‌ها، از توافق خارج نمی‌شود، اقدام به خروج از برجام و زیرپا گذاشتن تمام تعهدات کرد. خانم موگرینی می‌گوید او این تضمین را از روحانی گرفته بود! ♦️مرور زمان آشکار کرد که برخلاف تبلیغات دهان‌پرکن درباره فتح‌الفتوح بودن برجام، این توافق پر از خسارت برای کشور بوده و منافذ بسیاری دارد. از جمله اینکه فاقد تضمین، و مکانیسم شکایت موثر برای مطالبه حقوق و خسارات ایران است، توازن ندارد، تکلیف لغو تحریم‌ها در آن معلوم نشده بلکه به نحوی تنظیم شده که طرف مقابل توانسته در همین دوره اجرا، تحریم‌ها را از 800 مورد به بیش از 1700 مورد افزایش دهد! 🔹این فاجعه در حالی رقم خورد که آقای روحانی چندبار گفته بود همه تحریم‌ها در روز اجرای توافق لغو خواهد شد؛ از جمله: ♦️۲۰ فروردین۹۴ در مراسم روز ملی فناوری هسته‌ای: «ما هیچ توافقی را امضاء نخواهیم کرد، مگر آنکه در اولین روز اجرای توافق، تمامی تحریم‌های اقتصادی، همان روز و بالمرّه (یکجا) لغو شود». 🔹۲۳ تیر ۹۴ در گفت‌وگوی مستقیم به مناسبت امضای برجام: «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا ... امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق توافق، در روز اجرا (دی‌ماه ۹۴) تمامی تحریم‌ها لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل‌ونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره) لغو خواهد شد و نه تعلیق». ♦️روزنامه‌های بزک‌کننده برجام، شش سال قبل در تاریخ 27 دی ماه، تیتر و عکس تمام قد صفحه اول خود را به عناوین اغوا‌کننده اختصاص داده بودند؛ تیتر‌هایی مانند: «اعتماد: صبح بدون تحریم»، «شرق: اینک بدون تحریم»، «قانون: خلاص شدیم»، «ایران: فروپاشی تحریم»، «آفتاب یزد: تحریم رفت»، «آرمان: تحریم‌ها به تاریخ پیوست»، «همدلی: تحریم تمام شد»، «ابتکار: تحریم‌ها هم رفت»، و... 🔹این روزنامه‌ها اما دیروز در ششمین سالگرد «روز اجرای برجام» ‌ترجیح دادند روی‌شان را سمت دیگری بچرخانند و به یاد مخاطبان نیاورند که چگونه به کلاهبرداری آمریکا کمک رساندند. ♦️روزنامه کیهان ✍ محمد_ایمانی @Emam_kh
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺رهبر انقلاب: به مسئله‌ی تحریم به شکل یک کار سیاسی یا دیپلماسی نباید نگاه کرد؛ این واقعاً جنایت است! ۱۴۰۰/۰۱/۰۱ @Emam_kh
💉خود درمانی💊 ❇️‏تو مطب دکتر مغز و اعصاب نوشته بود از آوردن بچه جدا خودداری کنید پرسیدم چرا؟ گفت آخه دکتر اعصاب نداره😐😐😂😂😂 ✅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما واسه همه طبیبیم و با خودمون بدجورْ غریب. 👈حاجی جان... 💠عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ 🌐دار و ندار تو خودِ تویی! 👌پس خودتو بدار. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴بدون پول هم می شود دلی را شاد کرد ✍حاج آقا قرائتی: این غلط است که بگوییم دوای همه دردها پول است. در حدیث می خوانیم: اگر مؤمنی از گرفتاری مؤمنی که به سختی افتاده گره گشایی کرد، خداوند کارهای او را تسهیل می کند؛ چه در دنیا و چه در آخرت. «أَیمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کرْبَهً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ» چه بسا با یک راهنمایی یا یک لبخند یا یک وساطت؛ یا یک طنز. امام باقر(ع) فرمود: «ألْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»؛ با روی باز و گشاده و خندان با برادرت دیدار کن. حضرت فرمود: «مى ‏دانید خداوند چه کسى را در قیامت نمى ‏سوزاند؟» گفتند: «نه!» فرمود: «آدم هایى که نرم هستند. خوش برخورد هستند. با مردم مأنوس مى ‏شوند. خداوند بدن اینها را بر جهنم حرام کرده است.» بدترین آدم کسى است که مردم از ترس به او احترام بگذارند. این نشانه قدرت و قاطعیت تو نیست. این نشانه بدى توست. بدترین شوهرها، شوهرى است که زنش از او بترسد. بدترین زن ‏ها، زنى است که شوهرش از او بترسد. 📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی @Emam_kh
‼️برداشتن پول حرام 🔷س 359: من قبلاً پول‌هاى حرامى برداشته و اکنون قصد بازگشت دارم بايد چه کار کنم؟ ✅ج: بايد به صاحبانش برگردانيد و اگر نمى‌شناسيد مجهول‌المالک است و بايد بنابر احتياط واجب با اذن حاکم شرع به نيّت صاحبش به فقير صدقه بدهيد. 📕منبع: khamenei.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت صدوچهارم و نگاهش روي من ثابت ماند... و من ذهنم روي همان جمله اي بود که به آقاجون گفته بود،"من زنمو دوست دارم"... دوست داشتن او عجیب ترین چیزي بود که میشد بشنوم... دوستم داشت؟!... ومن از حال خوب دلم با شنیدن این حرف متنفر بودم... لعنت به قلبی که براي تو بتپد... من از سینه در می آورم آن دلی که حتی ثانیه اي دیگر مال تو باشد... نگاه گرفتم از نگاه خیره اش با خشم... و دست مینا را گرفتم و باالا رفتم... پست بودن هم حدي داشت... تازه داماد یه روزه بودو حاالا فیلش یاد هندستون کرده بود... یادش افتاده بود دوستم بدارد؟!... نه... دوست داشتن او برایم عالی ترین اتفاق دنیا بود... نه،حتما براي قانع کردن آقاجون اون حرفو زده... مینا میان پله ها ایستاد و با تعجب به سمتم برگشت... - چیزي گفتی محیا؟!... نگاهش کردم و زبانم را گاز گرفتم... از فکري که با صداي بلند بیان شد... لعنتی... - نه چیزي نگفتم... ابرویی باالا انداخت... و دستم را با شتاب کشید به سمت اتاق کشاند... داخل اتاق رسیدیم و در را پشت سرش بست... دستم را از دستش بیرون کشیدم... - چیکار میکنی مینا؟!... اشاره اي با چشم و ابرو به من زد... - دلت لرزیده،هاان؟... قیافه ام را جمع کردم... - چرت نگو مینا... این فرم هاي کوفتی کو؟!... دستم را گرفت... محیا تا کجا می خواي اداي آدم هاي متنفرو دربیاري، هاان؟!... کی می خواي این نقابو از چهرت برداري... دیدم دستت لرزید وقتی گفت دوست داره... چرا داري خودتو گول میزنی؟!... جیغ زدم... - من مرد این رویا نیستم مینا بفهم... من نمیخوام بفهم،نمی خوام باور کن... دوستم داره... خنده اي کرده به تلخی زهر... - فقط یه مشت دروغ تحویل آقاجون داد صدایم را بالاتر بردم... - اون زن داره... میفهمی اون تازه داماده... مینا در آغوشم گرفت... - شششش، منو ببخش محیا... ببخش نمک پاشیدم رو زخمت... خواهرم نگران آشوب تو قلبتم... به خودت کمک کن... اینجوري نابود میشی... محکمتر در آغوشش فشردم... - بمیرم براي دل کوچیک و عاشقت... ومنو این بغض مرگ آورم انگار داشت خفه میکرد... هق هقم را رها کردم در آغوش صمیمی اش... اما این بغض لعنتی انگار باز هم سر جایش بود... همانطور استوار و محکم داشت خفه ام میکرد... در میان هق هقم گفتم... مینا نمی خوام،نمی خوام دوستش داشته باشم... نه ندارم... مطمئنم... متنفرم ازش... میدونم متنفرم ازش... می... میترسم از نقشه ي جدیدش... میترسم از حرفاش... میترسم از دوست داشتنش... در آغوش مینا یک دل سیر گریه کردم... دل سیر که نه انگار دلم سیر نمی شد از گریه... از آغوش مینا جدا شدم... او هم چشمانش سرخ سرخ بود... در میان گریه اش خندید زد روي شانه ام... از بسه بابا اینجا عزاداري راه انداختی... لبخندي زوري روي لبم نشاندم... وخودم را به آن راه زدم... کاري که در آن استاد بودم... دستم را کشید... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا