eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
16.6هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احتمال زیاد این حرف رو شنیدید که هویدا ۱۳ سال قیمت خودکار رو ثابت نگه داشته بود! اصل ماجرا رو بشنوید! خیلی جالبه! منتشر کنید تا این فریب تاریخی روشن بشه. @Emam_kh
نماینده مجلس خبر داد: استقرار تیم تحقیق و تفحص از نهاد ریاست جمهوری دولت روحانی از هفته آتی سید احسان ارکانی، نماینده مجلس: 🔺برای در اختیار گرفتن دفتر و تعدادی بازرس با نهاد مکاتبه می‌کنیم. 🔺پس از ابلاغ حکم، با نهاد ریاست جمهوری جهت در اختیار قرار دادن دفتر و استفاده از تعدادی از نیروهای بازرسی و کارشناسی برای بررسی موضوعات مختلف مکاتبه خواهیم کرد، این کار ظرف هفته آتی انجام می‌گیرد. 🔺مطابق قانون، نمایندگان مجلس می‌توانند بر اساس ماده ٢٣۴ شکایت‌های خود را از طریق سیکل مشخص و اخذ رأی از نمایندگان برای قوه قضائیه ارسال کنند. ثبت شکایت از روحانی asle90.24on.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ مسح جلوی ناخن پا 🔷 س ۵۷۶۹: آیا در هنگام مسح پا در وضو باید انگشتان دست خم شده و پوست جلوی ناخنهای پا را نیز مسح کند یا اینکه منظور از سر انگشتان پا همان نوک ناخنهای پا می باشد؟ ✅ ج: محل مسح پا، روی پا، از سر یکی از انگشتان تا مفصل است و مسح جلوی انگشت لازم نیست. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅داستان زیبای بوسیدن کف پای پدر ✍️جوانی می‌گوید: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت. از هم جدا شدیم. شب به تخت خوابم رفتم. به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فراگرفته بود. مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم‌ها زیاد می‌شوند با خواب از آن‌ها می‌گریزم. روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم. در آن نوشتم: شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرم‌تر و لطیف‌تر است. آیا پای شما به من اجازه می‌دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟ به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست. پدرم گفت: اجازه نمی‌دهم که پایم را ببوسی، ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام داده‌ام. وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می‌بوسیدم. اشک از چشمانم سرازیر شد. یک روز پدرتان از این دنیا می‌رود. قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید. اگر هم از دنیا رفته است، یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید. @Emam_kh
رمان قسمت صدوسیودوم بیا جلو گردنم درد گرفت... زل زدم به چشمانش بی پروا... و من چقدر تند خط قرمزها رو رد میکردم یکی یکی... - لازم نیست حرفی نمونده... دستم را به دستگیره ي در بردم تا پیاده شوم... دستم اسیر دستش شد... - حتما لازمه که اینجا نشستی... بیا جلو گفتم حرف دارم... رفتم جلو نشستم... کل کل و بحث کردن را زیاد نمی پسندیدم... تا نشستم به سمتم خم شد... - می خواي با چادر برداشتن تو جمع و کام عمیق گرفتن از قلیون ثابت کنی بزرگ شدي یا خیلی قوي هستی؟!... رفتار تو مناسب خانوادست واقعا؟!... حرف آخرش انگار خیلی فشار آورد به روانم... با غیض به سمتش برگشتم ... - اونوقت شما کی هستید که رفتار منو الیق خوانوادم ندونید... میان حرفم آمد... - عضو همون خانواده اي که داري ازش حرف میزنی... محیا میدونی سگ بشم هیشکی جلودارم نیست... منو تحریک نکن... هنوز سه ماه وقت دارم بزنم زیر همه چیز... میدونی اونقدري هستم که راحت برت گردونم سر خونه زندگیت... و گند بزنم به هر تصمیمی که گرفتم... اینقدر اداي آدم بزرگارو واسه من در نیار محیا... همانطور خیره اش بودم هنوز... نگاه گرفتم و چشم دوختم به در کرم رنگ همسایه... - می دونم آقا امیرعباس سابقه درخشانی دارید... به خصوص تو گند زدن به زندگی من... انگار آتش گرفت با حرف آخرم... گوشه چادرم میان مشتش مچاله شد... و به سمت خودش کشید مرا... - وقتی با من حرف میزنی به من نگاه کن،یک... دو،من بودم که به هر بازي تو راضی شدم... مثل اینکه یادت رفته... اگه یادت رفته تجدید خاطره کنم برات... سبب خیرم میشم... برمیگردیم به هم،چطوره؟!... این بار تو به بازي من راضی شو،هان؟!... تقال کردم تا چادرم را از میان مشتش بیرون آورم... تا از فاصله ي نزدیک و نفس به نفسش کمی رها شوم... زل زدم به نگاه پر خونش... زده بودم به سیم آخر انگار... هنوز در بهتم که چطور آنهمه جرات پیدا کرده بودم... پس موندنم به خاطراین بود که دلتون میخواد رجوع کنید... صدایم را کمی بلند کردم... - باشه... من که راضیم... مگه تصمیم خودتون نبود جدایی... راستی هنوزم خونه تون هست یانه همینجا تو ماشین... دست بردم و چادرم را از سر کشیدم... شالم را هم باز کردم... که دستش باالا رفت... در خودم جمع شدم و چشم بستم... از ترس دستی که روي صورتم فرود آید و حرمتی که بریزد... دردي احساس نکردم... چشمانم را باز کرد و دیدم دستش در هوا ثابت است... به جاي اینکه روي صورت من فرود آید... روي پنجره ي کنارم فرود آمده... و انگارترك شیشه بیچاره ترك دل من بود... کی این همه بی رحم و حیا شده بودم... چشمانش رنگ خون داشت... و نگاهش ثابت روي گردنی که سفیدیش معلوم بود از زیر شال باز شده ام... دست برد و چادر را نه چندان آرام به سرم کشید... به روبه رو خیره شد... - سعی کن یکم بزرگ شی محیا... عاقل شی... بهت گفتم نمی تونم دست بکشم ازت... بهت گفتم مرگه برام لمس نکردنت... عذابم نده... کم درگیر نیستم... - دیگه نمی خوام اون کوفتی رو تو دستات ببینم... بی چادر وسط جمع ببینمت... منو روانی نکن محیا... بزار تو آرامش زندگی کنیم... نکن با من تو که میدونی دیونه ام... ادامه دارد... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (1) 🔹 الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران) 💠 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در این حکمت در یادکرد از خباب بن اَرَت، یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر عظیم الشأن و امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: یَرحَمُ الله خَبابَ بنَ الاَرَت، فَلَقَد اَسلَمَ راغِبا و هاجَرَ طائعا و قَنِعَ بِالکَفاف و رَضِیَ عَنِ اللهِ و عَاشَ مُجَاهِداً. 🔻ابتدا باید ببینیم خَباب بن اَرَت کیست و چه شخصیت و جایگاه و سوابق و خدماتی در اسلام دارد. خَباب بن اَرَت، یکی از اصحاب پیامبر عظیم الشأن اسلام و امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، که هفده سال بعد از عام الفیل و بیست و سه سال پیش از بعثت در مکّه متولد شد. درباره اینکه او عرب است یا عجم، اختلاف است؛ اما قرائنی وجود دارد که ثابت می کند خباب بن ارت عجم است. حالا یا ایرانی است از ناحیه کسکر یا نبطی است. یکی از قرائنی که برای اثبات عجم بودن خباب بن ارت هست، وجه تسمیه پدر او به ارت است. ارت از آن جهت به پدر خباب گفتند، چون در تکلّم به زبان عربی «رِتَّه» داشت. «رِتَّه» یعنی لکنت. یعنی وقتی می خواست عربی صحبت کند گیر می کرد. بنابراین معلوم می شود زبان مادری او عربی نبوده است. البته در اسامی افراد صدر اسلام یک خبّاب دیگر هم هست که در واقع کنیه اش ابویحیی است و غلام عُتبَةِ بنِ غزوان بوده که در سال ۱۹ هجری در زمان خلیفه دوم از دنیا رفت. خَباب بن اَرَت که در حکمت ۴۳ است کُنیه اش ابوعبدالله است. جالب است که این کنیه را هم وقتی اولین فرزند خباب به دنیا آمد، پیامبر نام فرزندش را عبدالله و کنیه خباب را ابوعبدالله گذاشتند. خباب فرزندانی هم دارد که یکی از آنها همین عبدالله است که از فرماندهان سپاه امام (علیه السلام) در جنگ نهروان با خوارج بود، که در همان جنگ به دست خوارج به شهادت رسید. نسل خَباب بن اَرَت تا زمان هشام بن ملک (یعنی تا ۲۱۸ هجری قمری) در کوفه بودند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ قوت در فضای مجازی حیاتی است. فضای مجازی امروز حاکم بر زندگی انسان‌ها است در همه دنیا. 🤔جناب آقای وزیر❗️ برای قوی شدن در فضای مجازی چه کردید⁉️ @Emam_kh
✅ اختلاف نظر با ولایت، آغاز انحراف و سقوط 🔻 مثال اول 🔰 در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، برخی بودند که با پیامبر در خصوص مواردی اختلاف نظر داشتند، و زعم خود میپنداشتند نظر آنان صحیح تر از پیامبر است!!! 🔹 در 23 سال دوره رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم موارد متعددی را میتوان یافت که بارزترین و آشکارترین آن ماجرای فرماندهی اسامه بر سپاه اسلام بود. 🔸 البته حسادت و کینه نسبت به امیرالمومنین علیه السلام نیز اختلاف نظر آنان بود به شکلی که خود را رقیب ایشان در جانشینی پیامبر میدیدند!!! ◀️ اما نتیجه این اختلاف نظرها و عدم تبعیت ها چه شد؟!! 🔸 پس از شهادت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم، این اختلاف نظرها منصه ظهور یافت و در عمل منجر به قیام در مقابل ولایت شد و همه آنان را به قعر دوزخ فرستاد... 🔹 آنان نتوانستند نظر پیامبر در جانشینی خود را تحمل کنند لذا دست به از کلمه در حدیث غدیر زدند و مسیر حرکت اسلام را به انحرافی بزرگ کشاندند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت حاج قاسم سلیمانی از اتاق عملیاتشان با سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ اختلاف نظر با ولایت، آغاز انحراف و سقوط 🔻 مثال دوم 🔰 در زمان امیرالمومنین علی علیه السلام نیز قاعده بر همین مبنا بود. 🔹 چه آنانکه در سقیفه با امیرالمومنین در خلافت اختلاف نظر داشتند! 🔹 چه آنانکه در نحوه تقسیم بیت المال با امیرالمومنین در خلافت اختلاف نظر داشتند! 🔹 چه آنانکه در سمت های حکومتی با امیرالمومنین در خلافت اختلاف نظر داشتند! 🔹 چه آنانکه در ادامه جنگ صفین و حکمیت با امیرالمومنین در خلافت اختلاف نظر داشتند! 🔸ریشه انحراف و سقوط تمام آن افراد را که برخی صحابه رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بودند و از ایشان گرفته بودند؛ برخی از آنان حافظ قرآن و نمازشب خوان بودند؛ برخی قرابت سببی و نسبی با پیامبر داشتند و ... میبایست در با ولایت جستجو کرد. ◀️ وقتی اختلاف نظر با ولایت پدیدار شود، آهسته آهسته فرد از ولایت دور میشود و همین امر سبب میشود شیطان میان فرد و ولایت قرار بگیرد تا دسیسه های خود را عملی کند و نتیجه اش میشود انحراف از صراط حق و سقوط در @Emam_kh
💟 شربت شفا بخش دارچین ✴️ این شربت برای باز کردن عادت ماهیانه و از بین بردن نفخ شدید مفید است و مقوی معده های سرد می باشد 🔶 مواد مورد نیاز : 🔸 دارچین سیاه ۱۰۰ گرم 🔸 تخم کرفس ۱۲۰ گرم 🔸 افسنطین ۲۰۰ گرم 🔸 مجموع را در ۲ لیتر آب بجوشانند تا دو ثلث آن برود و یک ثلث بماند سپس صاف و با یک کیلو شکر سرخ مخلوط و قوام آورند.‌ مقدار خوراک از این شربت هر بار ۵۰-۳۵ گرم است ☘🍃☘🍃☘
🍰کیک_سیب_زمینی 3 عدد تخم مرغ 1 پیمانه روغن 1 پیمانه ماست 3 عدد سیب زمینی متوسط 1 عدد پیاز (یا پیازچه) یک چهارم پیمانه شوید یا جعفری 1 عدد فلفل قرمز نصف پیمانه پنیر 1 بسته بکینگ پودر (۱۰ گرم) 1 قاشق چایخوری نمک 1 قاشق چایخوری فلفل سیاه 1 قاشق چایخوری فلفل پاپریکا 2 پیمانه آرد سیب زمینی ها رو به مکعب های کوچک برش میدیم. پیاز و فلفل رو هم ریز خرد می کنیم. شوید یا جعفری رو هم ریز خرد می کنیم.توی یه ظرف جدا تخم مرغ ها رو با همزن میزنیم بهش روغن و ماست اضافه می کنیم. بعد نمک و ادویه ها رو اضافه میکنیم ، تمام مواد خرد شده رو به مخلوط مایع اضافه می کنیم. پنیری رو که به قطعات کوچک برش دادیم هم اضافه می کنیم ، سپس آرد و بیکینگ پودر رو اضافه و با لیسک مخلوط می کنیم.همه ی موادو که با هم مخلوط کردیم داخل قالب چرب شده میریزیمش و توی فر 180 درجه از قبل گرم شده می پزیم تا طلایی بشه 🍩🍪🍪🍩
-مأموریت‌ما؛ایستادטּِتمام‌قَدپا؁انقݪاب‌است.. اَللّهُمَّ‌صَلِ‌عَلی‌مُحَمَّدٍوَآل‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرچم بالاست🇮🇷✌️ آقامون جوری پرچمُ کوبیده رو قله که کل دنیا توی شوکه💪🏻 @Emam_kh
فایده مگس !! گويند در مجلسی كه منصور دوانیقی خليفه متكبر و جبار عباسی در خدمت حضرت امام صادق عليه السلام بود‌،‌ مگسی باعث آزار منصور می شد و منصور پيوسته با حركت دست آن را از صورتش می راند، ولی مگس از نقطه ای برمی خاست و در نقطه ديگر صورت منصور می نشست و لحظه ای او را آرام نمی گذاشت . سر انجام منصور با ناراحتی شديدی از امام پرسيد: اين مگس چيست كه خدا آن را آفريد؟ امام پاسخ داد: يكی از فوائد خلقت مگس آنست كه متكبران را خوار و ذليل گرداند تا بدانند با همه قدرت ظاهری خود نمی توانند مگسی را از خود دفع كنند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ☀️پيامبر اکرم (صلوات الله) :به ✨حضرت علی(علیه السلام)فرمودند : یا على ! چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب: ۱- جوانى ات را پيش از پيرى ۲- سلامتى ات را پيش از بيمارى ۳- ثروتت را پيش از فقر ۴- زندگى ات را پيش از مرگ 📚 مکارم الاخلاق ص ۴۳۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب مانند پرده سیاهی؛ کل شهر را گرفته است قلمی بردار و فردایت را با ستاره های درخشان، به تصویر بکش بدان این" تو "هستی که، فردایت رامیسازی شبتون_خوش_در_پناه_خدا🍃🌸 @Emam_kh