eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
16.6هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام لا يَطمَعَنَّ المُستَهزِئُ بالناسِ في صِدقِ المَوَدَّةِ .; امام صادق عليه السلام كسى كه مردم را مسخره مى كند ، نبايد به دوستى خالصانه آنها چشم اميد بندد .; بحار الأنوار : 75/144/9.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام 🌹 روز زیباتون بخیر امیدوارم دلتون آرام تنتون سالم دعاهاتون مستجاب عاقبتتون بخیر عمرتون طولانی و باعزت و زندگیتون سرشار از عشق و آرامش باشه 🌹 آدینه تون همراه باخوشی وآرامش🌹🍃 @Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شصت و سوم ❇️ عزیمت طلحه و زبیر به مکه 🔸سفر عمره؛ آغاز فتنه‌گری [ طلحه و زبیر در فرصتی خلوت سراغ من آمدند و برای رفتن به عمره اجازه خواستند. به آن دو گفتم: ] 🔻به خدا سوگند! شما قصد انجام عمره ندارید؛ بلکه به دنبال پیمان‌شکنی هستید و تصمیم گرفته‌اید به بصره بروید! [ آن دو سوگند یاد کردند که فقط قصد انجام عمره دارند. به آن‌ها گفتم: ] 🔻پس سوگند یاد کنید که شما قصد به فساد کشیدن امور مسلمانان را ندارید و به دنبال شکستن بیعت خود نیستید و فتنه‌انگیزی نخواهید کرد! [ سوگند‌های بزرگی یاد کردند و در نهایت اجازه گرفتند. پس از رفتن آنها عبدالله‌ابن‌عباس آمد و گفت: از طلحه و زبیر شنیدم که از شما اجازه عمره را دریافت کرده‌اند. گفتم: ] 🔻آری، آنها برای به جا آوردن عمره از من اجازه گرفتند و من نیز اجازه دادم و البته پس از آنکه تعهد مؤکد از آنها گرفتم که مکر و حیله‌ای در کارشان نباشد و به دنبال بیعت شکنی نروند و مفسده انگیزی نکنند. ای فرزند عباس! به خدا سوگند، آنها قصدی ندارند جز برپا کردن فتنه و گویا آنها را می‌بینم که به مکه رفته و خود را برای جنگ با من آماده می‌سازند! زیرا یعلی‌بن‌منیه، آن مرد خائن و فاجر، اموال عراق و ایران را به مکه منتقل کرده است و در اختیار این دو می‌گذارد تا در برابر من به کار گیرند و خون شیعیان و یاران من را بر زمین بریزند! [ ابن عباس پرسید: شما با داشتن این اطلاعات، چرا به آنها اجازه خروج دادید و چرا دستور زندانی کردن آنها را صادر نکردید! به وی پاسخ دادم: ] 🔻ای فرزند عباس! آنها هنوز فتنه را آغاز نکرده‌اند. آیا از من می‌خواهی که آغازگر ظلم باشم و قبل از اینکه در کار خوب پیش قدم باشم دست به رفتار ناشایست بزنم؟! کسانی را بر اساس احتمال و اتهام مجازات کنم و قبل از آنکه کاری کرده باشند، با آنها خصمانه روبرو شوم؟! نه به خدا سوگند، من از وظیفه‌ای که خداوند متعال بر عهده‌ام گذاشته است، عدول نخواهم کرد و لحظه‌ای از عدالت و کلام حق فاصله نخواهم گرفت. ‏ای فرزند عباس! من به آن دو اجازه رفتن به عمره را دادم و البته از نیت و قصد آنها نیز خبر دارم؛ اما به یاری خداوند امید دارم و از خدا کمک می طلبم. 🔻به خدا سوگند، آن دو در جنگ کشته خواهند شد و خیال‌ها و پندار‌هایشان نقش بر آب خواهد شد و به آرزویشان نخواهند رسید! آری، خداوند آن دو را به دلیل ظلمی که بر من روا می‌دارند و بیعت مرا می‌شکنند و علیه من شورش می‌کنند، گرفتار خواهد کرد! ❇️ ناکامی و مرگی بی‌افتخار در انتظار فتنه‌گران 🔻[ به من خبر رسید که طلحه و زبیر در مسیر مکه، به هر کس که می‌رسند می‌گویند: ما تحت فشار و اجبار با علی بیعت کردیم و این بیعت باطل است و بیعتی بر گردن ما نیست! من نیز گفتم: ] 🔻خداوند آن دو را از رحمتش دور سازد! به خدا سوگند یقین دارم که آنها به زودی خودشان را در معرض کشته شدن قرار می‌دهند، آن‌هم به بدترین و خبیث‌ترین نوع کشته شدن. آنها کسی را با خود همراه می‌کنند که در شوم‌ترین روزها به ملاقاتش می‌روند! به خدا سوگند، آنها قصد انجام عمره ندارند. آنها با چهره دروغگویان نزد من آمدند و با سیمای بیعت شکنان و عهدشکنان از نزد من بازگشتند. به خدا سوگند، پس از امروز، هر ملاقاتی میان من و آنها رخ دهد، در نبردی سخت خواهد بود که آنها خود تدارک دیده‌اند و در همان نبرد، خودشان را به کشتن خواهند داد. خداوند آن‌ها را از رحمتش دور و دورتر بدارد. 📚منابع: ۱. الجمل، ص۱۶۶ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۲ ۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۰ ۴. الخرائج و الجرائح، ج۱،ص۱۹۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴از کجا رسیدیم به کجا...! حلال کنید امروز پای خاکریز دوتا از گلوله‌های آر‌پی‌جی به هدف نخورد حقوق این ماهم حلال نیست ببخشید... شما مارو حلال کنید که این روزا داریم بدجوری شرمندتون میشیم :) ✍️ امیرعلی اسماعیلی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ 🌻 ┊ ┊ 🌻 ┊ 🌻 🌻 🎞| ببینید: 🥇خود پرستی، در نیّات و ادعیّه ی ما ⚠️این نفسْ اژدرهاست، او کی مرده است؟!  🌹حضرت آیت الله وفسی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 جلوی فرارها را بگیرید!! 🔹پیشنهاد می شود به جای اجرای طرح های اقتصادی خطرناک و با ریسک بسیار زیاد آن هم در شرایط حساس فعلی ، توان اصلی خود را برای پیشگیری از فرارهای مالیاتی به کار بگیرد. 🔺آیا می دانید میزان فرار مالیاتی در کشور حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است؟!! برای درک بهتر این عدد خوب است بدانید که کل بودجه عمرانی کشور در سال گذشته ۷۰ هزار میلیارد تومان بوده که در عمل همین مقدار هم محقق نشد!! خیلی از این فرارهای مالیاتی هم به راحتی قابل پیشگیری است مثل فرار مالیاتی بسیاری از پزشکان نامحترمی که با سوء استفاده از شان اجتماعی خود حدود ده هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند!!! ✍"قاسم اکبری" @Emam_kh
مزار سردار دلها هم اکنون دعاگوی همگی شما عزیزان هستم @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 118 و 119 سوره نساء 🌹 بخش دوم 🌸 لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً (118) وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَأَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ الأَنْعاَمِ وَ لأَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الْشَّيْطَانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَاناً مُبِيناً (119) 🍀 ترجمه: خداوند شيطان را از رحمت خود دور كرده و شيطان گفت: من حتماً از ميان بندگانت سهمى معیّن خواهم گرفت. (118) و حتماً آنان را گمراه مى كنم و حتماً به آرزوهاى پوچ و بى اساس سرگرمشان مى سازم و به آنان دستور مى دهم كه گوش چهارپایان را بشكافند و به آنان دستور مى دهم كه آفرینش خدا را تغییر دهند. و هر كسی به جاى خدا، شیطان را سرپرست و دوست خود انتخاب کند، بى تردید سخت ضرر كرده است، ضرری آشكار (119) 🔴 در جلسه قبلی به شرح آیات پرداخته شد و در این جلسه پیام های آیات بیان می شود 🔹 پيام هاى آیات118و119 سوره نساء ✅ شرک ورزیدن در دام قرار گرفتن است. ✅ ریشه ى همه ى شقاوت هاى شیطان، ملعون شدن اوست. ✅ ، دشمن دیرین انسان است، به هوش باشیم در دام او نیفتیم. ✅ شیطان براى گمراهى ، آخرین تلاش خود را مى كند. ✅ ، همه را نمى تواند گمراه كند. ✅ ، خالقیّت خدا را قبول دارد. ✅ خطر وسوسه ها، جدّى و دائمى است، دشمن خود را بشناسیم. (حرف لام كه بر سر تمام افعال آمده است نشانه جدّى بودن خطر است) ✅ ، هر كسى را به نحوى گمراه مى كند. بدعت در دین، تغییر در آفرینش. ✅ آرزوهاى طولانى و پوچ از القاهای شیطان است. ✅ ، ابتدا در فكر و روح انسان اثر مى گذارد، سپس او را تسلیم خود مى گرداند. ✅ فطرتاً در مسیر حقّ است. ✅ مردم را به حرام كردن حلال هاى الهى دعوت مى ‌كند. ✅ ، از القاهای شیطانى است. ✅ تغییر مخلوقات (نظیر زن را به مرد و مرد را به زن تبدیل كردن) كار حرام و شیطانى است. ✅ اطاعت از در حقیقت پذیرش ولایت اوست. ✅ تنها شایسته ولایت بر انسان است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ وقتی که نمک گندید! 🔹 از این که سینماهای وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی روزهاست به نمایش فیلم‌هایی مغایر با ارزش‌ها و قواعد دینی، اخلاقی و انقلابی مشغولند نتیجه می‌گیریم که: 🔹نه مسئول حوزه هنری و نه مسئول سازمان تبلیغات نمی‌دانند وظیفه سازمان و مجموعه تحت امرشان چیست و به همین دلیل به جای تبلیغات اسلامی با استفاده از بیت‌المال مسلمین، مشغول ترویجات ضداسلامی هستند! 🔹 این دو عزیز اطلاعی هم از میزان تاثیرات منفی این آثار نازل و سخیف بر ذهن و جان و سلیقه مخاطب ندارند! و به همین دلیل بدون ترس و تردید (و مثل شیر) مسئولیت نمایش فیلم‌هایی منحط و مبتذل در سینماهای متعلق به نظام اسلامی را بر عهده گرفته‌اند. 🔹والبته به این دوستان بابت ندانستن حرجی نیست! اما این پرسش کما فی‌السابق، باقیست که چرا چنین افرادی باید سکاندار تبلیغات اسلامی و هنرانقلاب اسلامی باشند؟! آیا در میان نیروهای انقلاب، افرادی صاحب فکر، دقیق و هنرشناس یافت نمی‌شوند که زمام تبلیغات و هنر اسلامی بدست این عزیزان ندانم کار افتاده است؟ ✍دکتر کوشکی @Emam_kh
.ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ‌ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ.ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حضرت امام صادق عليه السلام: 🌸خداوند متعال فرمود:  نماز كسى را مى‌پذيرم كه: ۱ـ در مقابل عظمت من فروتنى كند. ۲ ـ از خواسته‌هاى نفسانى بخاطر من خود را دور كند. ۳ ـ روزش را با ياد من بپايان برد. ۴ ـ بربندگانم بزرگى نفروشد. ۵ ـ به گرسنه غذا دهد. ۶ ـ برهنه را بپوشاند. ۷ ـ به مصيبت ديده مهربانى كند. ۸ ـ غريب را پناه دهد. 📚 بحارالانوار  جلد۶۶ صفحه۳۹۱   @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️بلند و آهسته خواندن حمد و سوره 1⃣ نماز صبح ‌و مغرب‌ و عشا: 🔸نمازگزار مرد است: باید بلند بخواند. 🔸نمازگزار زن است: می‌تواند بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را می‌شنود بهتر است آهسته بخواند. 2⃣ نماز ظهر و عصر: باید آهسته بخواند غیر از «بسم الله»، چه نمازگزار مرد باشد و چه زن. ‼️نحوه ادای قرائت نماز 🔷در قرائت ، واجب است که کلمات، تلفظ شوند به طوری که قرائت بر آن صدق کند، از این رو قرائت قلبی یعنی گذراندن کلمات در قلب بدون تلفظ آنها که عنوان قرائت بر آن صدق نمی‌کند کافی نیست. نشانه‌ی صدق قرائت این است که خودش بتواند آنچه رامی‌خواند و بر زبان جاری می‌کند – اگر دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نیست- بشنود. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای @Emam_kh
قسمت چهل و نهم عاشقت کنم ... قول میدم خوشبختت کنم ... جوري که همه حسرت بخورن ... محیا التماس میکنم ... خیره ي صورتم شد ... و من ... بهت زده خیره اش بودم ... و انقدر ناخن فرو کرده بودم در دستم که مطمئن بودن از جایش خون بیرون زده... اما انگار نگاهش به من نبود ... به پشت سرم خیره بود انگار... ناخودآگاه برگشتم ... و ... چشمانی که رنگ خون بودند ... قبض روحم کردند ... خیره امان بود ... چشم برنمیداشت... نگاهم سرخورد روي هدا که چادر به سر نگاه دوخته بود به ما... انگار که یک فیلم مهیج میبیند... ناخودآگاه خیره اش شده ام ... دندانهایش قفل شده بود ... نبض پیشانی اش را از همین فاصله هم میدیدم ... - برو تو هدي... از جایش تکان نخورد ... صدایش کمی بالاتر رفت... - یالا ... تکانی خورد و به سمت ساختمان قدم تند کرد ... دارا هم انگار الل شده بود ... من خیره ي او ... او چشمان خونبارش را به دارا دوخته بود ... و انگار نگاه دارا هم روي او بود ... صدایش میلرزید ... پرواضح بود که سعی دارد صدایش آرام باشد ... - انگارعمو یادت نداده به ناموس کسی چشم نداشته باشی... و دارا همچنان ساکت بود ... - ا... امیر عب... باس... دو قدم به سمت من برداشتم ... انگشت اشاره اش دقیقا یک سانتی صورتم بود ... - تو خفه شو ... خفه ... سسسیسسس صدات درنیاد... قدمی نزدیک تر شد به دارا ... خب داشتی میگفتی ... استفاده میکردیم ... دستانش را چلیپاي سینه اش کرد ... اخمانش هم... - آهان چی بود ؟؟ اون آخرین جملت ؟ درست یادم نیست... خوشبخت کنی ؟؟؟ کیو ؟ ناگهانی سیلی محکمی به گوشش زد ... فریادش بلند شد... - کیو بیشرف؟؟؟؟ هینی کشیدم و دستم را روي دهنم گذاشتم ... - زن منو ؟؟؟؟؟ کسی که ناموست بود ؟؟؟ خواهرت بود ؟؟؟ یه عمر چشم بد داشتی به خواهرت بی شرف؟؟ !دارا خون کنار لبش را پاك کرد ... - یه چیزي بگو که خودت انجامش نداده باشی داداش... یقه اش را فشرد ... - زنمه بیشعور ... پوزخند دارا حتی روي تن من هم لرز انداخت ... ماشااالله که واسه شما عادیه زن گرفتن ... محیا رو ولش کن برو سراغ یکی دیگه من دوس... سیلی دیگري روي صورتش فرود آمد ... و من نمیدانم چرا هیچکس بیرون نمی آمد ... - انقدر حیوون شدي که حتی ارزش رابطه ي خانوادگی رو نمیدونی... دارا سرش را بالا گرفت ... - اگه نمیدونستم الان این سیلی هاي شما بی جواب نمیموند داداش... اون تویی که داري با خودخواهیت زندگی دختر داییتو به گند میکشی ... صورت دارا از گریه و خون برق میزد ... بفهم ... دوسش دارم ... سایتو از سرش بردار ... تو انتخابتو کردي ... جوري نگاه امیر عباس براق شد که گفتم خدایی نکرده میکشد اورا ... به سمتم برگشت ... - تو خونه ... زود... از ترس از جا پریدم ... قدم تند کردم به سمت ساختمان... 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا