فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسته سفیدپوش بنی عامر به کربلا رسید
🔹موکب بنی عامر یکی از دستههای عزاداری ایام اربعین است که هر ساله در ۱۹ صفر در بینالحرمین به عزاداری میپردازد.
🔹پس از حضور دسته بنی عامر در بینالحرمین، آنها به لزوم اتحاد مسلمانان اشاره کردند؛ به طوری که آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» را در بینالحرمین به نمایش گذاشتند که فیلم هوایی آن را مشاهده میکنید.
@Emam_kh
‼️ ارتباط با خویشاوندان
🔷س ۶۲۰۲: آیا صله رحم، با خویشاوندانی که دیدن آنها موجب آزار و اذیت روحی می شود و باعث فراهم شدن بستر تهمت، غیبت و هتک حرمت می شود، واجب است؟
✅ج: قطع رحم با خویشان نسبی جایز نیست، اما صله رحم فقط با مراوده حضوری و رفت و آمد نیست و با احوال پرسی و پیغام فرستادن از طریق تلفن یا نامه هم محقق می شود.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
🔴 پیوند نهضت حسینی و قیام مهدوی
✍🏼امام زمان علیه السلام با جد مظلوم شهید خود چنین گفت وگو میکند:
«...فَلَأنْدُبَنّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَأبْكِيَنَّ عَلیکَ بَدَلَ الدُموعِ دَماً...»
⏰اگر چه زمانه مرا به تأخيرانداخت و مقدّرات الهی مرا از یاری تو بازداشت و نبودم تا با کسانی که شمشیر بر تو کشیدند بجنگم و با دشمنانت به خصومت برخیزم، در عوض هر صبح و شام بر تو مویه میکنم و به جای اشک، خون میگریم و حسرت میبرم و بر مصیبتهایت افسوس میخورم تا آنجا که از فرط اندوه و مصیبت و شدت غم و حزن جان سپارم.»
📚 فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
#اربعین
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا پول سفر اربعین را خرج نیازمندان نمیکنید؟!
@Emam_kh
اگر مى خواهى نجات پیدا کنى حسین علیهالسلام را زیارت کن، تا خداوند را با چشم روشن ملاقات کنى. زیرا آتش جهنّم به بدنى که بر آن غبار زائران حسین نشسته باشد، نمى رسد.
@Emam_kh
از کرونا تابهشت
#قسمت۳۷🎬:
روزی کتاب کمال الدین شیخ صدوق رامیخواندم که به این مطلب برخوردم:
خداوند به جهاتی بنی اسرائیل را عذاب نمود به اینکه، ۴۰۰ سال پیامبری برایشان نیامد.
۲۳۰ سال گذشت، خیر و برکت کم شد و مردم تصمیم گرفتند با ناله و ضجه برای فرج منجی دعا کنند.
خداوند به خاطر پشیمانی عمیق آن ها ۱۷۰ سال باقیمانده را بخشید و حضرت موسی ظهور کرد و آن ها را از دست فرعون نجات داد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
شما هم همین گونه اید اگر به جِد دعا کردید و گریه را همراهش نمودید فرج حاصل می شود وگرنه، نه.
همانطور که امام صادق ع فرمودند,تاریخ مدرسه ایست که باید از ان درس گرفت ودرسی که ازاین واقعه گرفتم مرا وخیلی از شیعه ها را برآن داشت تا یک زمانی رامشخص کنیم وتمام کسانی که مطالب ماراپیگیری میکنند درساعتی مشخص درهرجای جهان که باشند,باهر زبان ومرام ودین ومسلکی,منجی دنیا را از خدا بخواهند ومطمینا خداوند رحمتی راکه برقوم موسی ع اورد برما نیز نازل میکند.
بعداز کلی,مشورت,ساعت ۱۲شب اول ماه رجب پیشنهاد شد ومیلیونها نفر قراراست دراین ساعت که دربرخی,کشورها روز ودربرخی دیگر شب وعصرو..است,درهمین ساعت مشخص دست به دعا برداریم وبطلبیم انچه را که سالهاست از ان غافلیم....
ادامه دارد....
🖊به قلم……ط_حسینی
از کرونا تابهشت
#قسمت۳۸🎬:
خدای من چه غوغاییست درمجازی,خیلی پستها وصفحه ها برای دعای نیمه شب امشب تبلیغ میکنند,از همه جای دنیا باهر زبانی پیام هست,بازدید صفحه های ما هم چندین برابر شده وهمه اظهار همراهی کرده اند...
امشب شب بزرگیست,شاید شبی باشد که تقدیر یک جهان رقم بخورد,شاید شبی باشد که چهره ی مضطر مهدی زهراس به لبخندی مزین شود واجازه ی خروج از پرده ی غیبت را خدا به این حجت زنده اش ارزانی دارد....
هرچه میگذرد ,دلشوره ام بیشتر میشود,یعنی خدایا میشود که بشود؟؟
به بچه ها گفتم چه خبراست ,هرکدام ختم قران برداشته اند تا به انچه که میخواهیم برسیم....
ساعت ۱۱به وقت ایران است,به همه توصیه کردم بالباس نظیف ووضو وچهره ی گریان دست به دعا بردارند,با بچه ها تجدیدوضوکردیم,قران به دست وروبه قبله نشستیم .
به بچه ها گفتم از همین الان دعای,الهی عظم البلا...را هرچه که میتوانید بخوانید.
شور وشوقی وصف ناپذیر درصورت بچه ها موج میزد,بیرون از خانه درهمه ی دنیا بلوا واشوب به پا بود واما درخانه ی من وتمام انهایی که مهیای طلب حجت میشدند,ارامشی وصف ناپذیر حکم فرما بود....
رأس ساعت ۱۲.....
خدای من ازهرجای شهر آوای یاغیاث المستغیثین ویاصاحب الزمان الغوث والامان میامد......
گویی تمام شهر وتمام دنیا زبان شده بود برای طلب رحمت...خداوندا....عجز ولابه ی اینهمه مردم..مردمی که یا حجت رامیشناسند ویا نمیشناسند,اما طلبش میکنند را اجابت کن.....
بچه ها به پهنای صورت اشک میریختند ودردودلها وشیرین زبانیها برای خدای مهربانشان میکردند اما ته ته همه ی شیرین زبانیهایشان طلب مهدی زهراس بود.
انقدر این دعا واستغاثه به جانمان شیرین نشسته بود که متوجه گذشت زمان نمیشدیم..وقتی به خود امدیم که اذان صبح بود....
بیش از چهارساعت راز ونیاز کرده بودیم اما برایمان مثل لحظه ای کوتاه بود...بچه ها هم انگار حلاوت این عبادت به جانشان نشسته بود,بااینکه هنوز,سنشان کم بود میبایست خسته شده باشند,اما سرحال تراز همیشه مینمودند.....
صبح شده بود که...
ادامه دارد....
🖊به قلم……ط_حسینی