eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16.2هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 در خانه هم می‌شود به اوج معنویت رسید! 🔻ثواب‌هایی که آدم در خانه می‌برد با بیرون خانه قابل مقایسه نیست! @Emam_kh
‼️آموزش قرائت قرآن برای دختران توسط استاد مرد 🔷س 5086: با عرض سلام؛ استاد مرد برای آموزش تجوید و قرائت قرآن به دختران، گناه دارد؟ ✅ج: به طور کلی هم امام راحل و هم حضرت آقا منع کرده­‌اند که استاد آموزش قرائت به خانم­ها، مرد باشد؛ همچنین برای مسائل رزمی و نظامی هم منع کرده اند. به هر حال اینها موجب مفسده است. الحمدالله در کشور ما برای خانم­ها استاد وجود دارد. حالا یک وقت است یک سری نکات تجویدی یا انواع قرائتها و علوم قرآنی را تدریس می­کند، اگر مثل سایر دروس باشد و اگر رعایت مسائل شرعی شود، اشکالی ندارد. اما یک وقت هست که این خانم می­خواهد پیش استاد مرد با صوت قرآن بخواند، این است که منع شده و موجب مفسده خواهد شد. @Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 تولد تنها یک بار اتفاق نمی افتد! از مردی که صاحب گسترده‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای در جهان بود پرسیدند:«راز موفقیت شما چه بود؟» او در پاسخ گفت: زادگاهم انگلستان است. در خانواده‌ی فقیری بودم و خودم را به معنای واقعی فقیر می‌دیدم و راهی جز گدایی نمی‌شناختم. روزی به طرف مردی متشخص رفتم و تقاضای پول کردم. وی نگاهی به سرتاپای من انداخت و گفت: «بیا به جای گدایی با هم معامله‌ای کنیم.» پرسیدم:«چه معامله‌ای؟» گفت:«ساده است. یک بند انگشتت را به ده پوند می‌خرم.» گفتم:«عجب حرفی می‌زنید آقا. یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟» «بیست پوند چطور است؟» «شوخی می کنید؟» «برعکس، کاملا جدی هستم.» «جناب! من گدا هستم، اما احمق نیستم.» او همچنان قیمت را بالا می‌برد تا به هزار پوند رسید. گفتم:«اگر ده هزار پوند هم بدهید من به این معامله احمقانه راضی نخواهم شد.» گفت:«اگر یک بند انگشتت بیش از ده هزار پوند می‌ارزد، پس قیمت قلبت چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه می‌گویی؟ لابد همه وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟» گفتم:«بله درست فهمیده‌اید.» گفت:«عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما گدایی می‌کنی! از خودت خجالت نمی‌کشی؟!» گفته‌ی او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمدم، اما این بار مرد ثروتمندی بودم که ثروت خود را از «معجزه تولد» به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه‌ای آغاز کنم... 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
✨ مــن_بــا_تــو ✍لـیـلــے سـلـطـانــے 🌹قـسـمـت چــهــل و یـکـم (بـخـش اول) _هین هین! با لبخند جلوش زانو زدم،تازہ یاد گرفتہ بود اسمم رو بگہ،لهجہ ے نمڪینش قند تو دلم آب مے ڪرد! _جانہ هین هین! دوید بغلم و سرش رو خم ڪرد،با لب هاے غنچہ شدہ گفت:آف! یڪ سال و نیمش بود و حرف زدنش آدم رو مے ڪشت! بلند شدم،همونطور ڪہ بہ سمت آشپزخونہ مے رفتم گونہ ش رو بوسیدم و گفتم:دیگہ نگو هین هین،عمہ عاطفہ بد یادت دادہ! بگو هانیہ باشہ قربونت برم؟ زل زد بہ صورتم دوبارہ گفت:هین هین! خندیدم و گفتم:فهمیدم بچہ ے حلال زادہ بہ عمہ ش میرہ! عاطفہ از حیاط وارد پذیرایے شد و گفت:خواهر شوهر صداتو شنیدم! عمہ عاطفہ چے؟هان؟ براے اینڪہ هستے راحت بتونہ آب بخورہ فنجونے برداشتم و پر از آب ڪردم. فنجون رو گرفتم جلوے دهن هستے و رو بہ عاطفہ گفتم:نزدیڪ عروسیتہ چیزے نمیگم! هین هین یعنے چے آخہ؟! بہ این بچہ هم یاد دادے! بزرگ شو عاطے خانم! چشم پشتے برام نازڪ ڪرد:بابا بزرگ!قهرمان!دلاور! از لحنش خندہ م گرفت،هستے با ولع آب میخورد،با دهنش فنجون رو گرفتہ بود! موهاش رو ناز ڪردم و گفتم:جیگر خانم تشنہ بودا! دهنش رو از فنجون جدا ڪرد و نفس بلندے ڪشید! عاطفہ با لبخند دست هاش رو بہ سمت هستے دراز ڪرد و گفت:عمہ فدات شہ بیا ببینم! بہ ساعت نگاہ ڪردم،هستے رو دادم بغل عاطفہ همونطور ڪہ بہ سمت رخت آویز براے برداشتن چادرم مے رفتم گفتم:من دیگہ برم الان داداشت میاد! عاطفہ سرے تڪون داد. چادرم رو سر ڪردم و در ورودے رو باز دستم رو بہ نشونہ ے خداحافظے تڪون دادم:باے باے! هستے جیغ ڪشید:نلو! خواستم جوابش رو بدم ڪہ در حیاط باز شد. امین وارد شد،سرش پایین بود متوجہ ما نشد،در رو بست همونطور ڪہ بر مے گشت سمت ما بلند گفت:هستیِ با... با دیدن من ادامہ نداد،خجول سرش رو انداخت پایین و آروم سلام ڪرد. با دست چادرم رو گرفتم و جوابش رو دادم. امین رفت بہ سمت عاطفہ و هستے رو ازش گرفت،قصد ڪردم برم ڪہ هستے جیغ ڪشید! برگشتم سمتش،بہ زور از بغل امین اومد پایین و دوید سمتم! گوشہ چادرم رو گرفت:هین هین! چرا بهش وابستہ بودم،چرا بهم وابستہ بود؟! امین بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ جلوے هستے زانو زد،دستش رو گرفت و ڪشید،چادرم از دست ڪوچیڪ هستے رها شد! دست هستے رو بوسید و با ملایمت گفت:خالہ ڪار دارہ بذار برہ فردا میاد،الان بریم با بابا بازے ڪن بابا انرژے بگیرہ! با لبخند چشم هاش رو تا حد آخر باز ڪرد و ادامہ داد:بوس بدہ خب نمیبینے خستہ ام؟! هستے با خندہ گونہ ے امین رو بوس ڪرد،فرصت رو غنیمت شمردم و سریع رفتم بیرون! ادامــه دارد... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🌸🍃۰﷽۰🌸🍃 شرح زیارت جامعه ی کبیره قسمت21 ✍میوه ها مثل سیب، مثل انار تا شکسته نشه تا باز نشه معلوم نمی کنه شیرینه، ترشه، آبداره، نیست‌‌‌؛ اما همین که شکسته شد معلوم میشه و اون وقته که ارزشش دانسته میشه. 🔹مرگ برای انسان مثل شکستن برای اناره، شکستن برای سیبه. یعنی انسان ها بعد از مرگ بعد از مردن معلوم می کنند چه هستند و چه نیستند و ارزش آدمی هم اونوقت آشکار میشه چون ارزش انسان به افکارشه 💬🖍اینه که خداوند انبیا رو و به دنبال انبیاء، اهل بیت (ع) را رسالت داد، که برن مردم را به افکار پاک،دعوت کنند 🔹 تک تک روایات اهل بیت را شما ببینید اصلاح افکاره، اصلاح اندیشه هاست. وقتی میگن : اَلنَّجٰاةُ في الصِّدْقِ نجات ورهایی، در هست در راستیه. یعنی جز این فکر نکن اگر فکر می کنی با گفتن نجات پیدا می کنی، می کنی. 🔹تک تک روایات اهل بیت اصلاح همین جنس های اشتباهاتی ست که ما روزمره میشیم. 💬🖍رسالت اهل بیت (ع) این شد که مردم را در و اندیشه کمک کنند به همین خاطر در زیارت جامعه یکی از خطاب هایی که به این نازنینان داریم همینه مَوضِعَ الرِسالة یعنی خداوند این رسالت را در و شما قرار داد ، برعهده ی شما قرار داد. 📚استاد_رنجبر @Emam_kh
⭕️ رئیس جمهور: برخی نمایندگان میگویند باید بر کار وزرا نظارت کنیم. اصلاً‌ نظارت بر کار دولت در قانون اساسی نداریم. چیزی که آمده، این است که نظارت بر وزیر وظیفه رئیس‌جمهور است.  اصل ۱۳۷ قانون اساسی: هر یک از وزیران مسئول وظایف خاص خویش در برابر رئیس جمهور و مجلس است. ✍ سید_نظام_الدین_موسوی @Emam_kh
🚨 عضو هیئت رئیسه مجلس: مجلس حق سوال، استیضاح، اعلام بی کفایتی و عزل رئیس جمهور را دارد چه بر رسد به وزرا 🔴 با ثبت شکایت از روحانی صدای خود در کمیسیون اصل نود مجلس به گوش نمایندگان برسانید http://asle90.24on.ir @Emam_kh
⚛ ام_اس ✴️⇦•بیمارے ام اس هم مےتواند از شدت گرمی باشد و هم از شدت سردے ولے غالب ام اسے هاے جامعہ از سردے مبتلا هستند. اگر ام اس از شدت گرمے باشد درمان پیچیده خواهد بود و باید حتما تحت نظر دڪتر طب سنتے و با شرایط بیمار دارو تجویز گردد. اگر از سردے باشد طے یڪ دوره 6 ماه الے 1 سالہ درمان خواهد شد. ام اس سرد در شخصے با علائم مزاجے سرد رخ مے دهد. درمان زیر را در مورد ام اس سرد انجام دهید. ✳️⇦•درمان 🔘✍دوسین «1 واحد سیاه دانہ نیم ڪوب + 3 واحد عسل» هر 8 ساعت یڪ قاشق مرباخورے 🔘✍روغن سیاه دانہ روے مفاصل بمالند روزی 3 مرتبہ 🔘✍ارده با شیره انگور هفتہ‌اے 5 الے 7 وعده صبحانہ 🔘✍فسنجان بادام «نیم گردو + نیم بادام درختی» هفتہ اے 3 وعده شام 🔘✍بادام روزے 14 عدد دانہ دانہ مثل آدامس مصرف شود. 📌توجہ : مے توانید همین 14 عدد بادام را بہ همراه یڪ لیوان آب و 2 قاشق غذاخورے عسل داخل مخلوط ڪن ریختہ سپس میل ڪنید. 🔘✍انجیر شبے 7 عدد ـ زیتون 7 عدد صبحها 🔘✍استشمام مداوم عطرهاے گرم محمدی ـ یاس ـ نرگس» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍀🌿🍀🌿🍀
پتو قلاب این مدل برای روتختی،پادری،کیف.....مناسب است
⛔️ نبویان: دولت اطلاعات نظامی و هسته‌ای را در اختیار قرار می‌دهد 🔹 نماینده مردم تهران در مجلس یازدهم: طبق پروتکل الحاقی، اطلاعات مراکز نظامی را باید در اختیار خارجی‌ها قرار بدهیم و متأسفانه دولت یازدهم و دوازدهم این کار را انجام داد که نمونه آن در خصوص پارچین، لویزان، شیان و مرکز شهید کاظمی مشاهده می‌شود. 🍁نبویان @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 اول کلیپ رو ببینید بعد کپشن رو بخونید 📌 روحانی: موضوع رفراندوم در قانون پیچیده در نظر گرفته شده و می‌تواند اکنون بعد از ۴۰سال اجرایی شود ✍ باشه آقای روحانی، اتفاقاً پیشنهاد خیلی خوبی دادید و ما هم باهاش به شدت موافقیم بیاید یک بار دیگه بعد از ۴۰ از این اصل قانون اساسی استفاده کنیم، فقط تحمل شنیدن حقیقت را دارید دیگه، نشه مثل سال ۸۸ توهم پیروزی و حمایت مردمی بزنید و مملکت را بهم بریزید 🔻موضوع : استیضاح و عزل روحانی و محاکمه سریع وی، آری یا نه ؟ 🔴 بیایید به آقای روحانی ثابت کنید چقدر از عملکردش راضی هستیم و در رفراندوم به خواسته اش رأی می‌دیم http://asle90.24on.ir ✍ محمدمهدی شریعت @Emam_kh
﷽؛ 🌸🍃در برزیل به رهبر ما میگن آیت الله ✨حجت السلام علی رحیمی روحانی مبلغ در کشور برزیل:👇 و خیلی باسواد، تصمیمشو گرفته که مسلمون بشه ولی من بهش گفتم بیشتر تحقیق کن که براساس احساسات تصمیم نگیری. جلال و شکوه رهبر انقلاب باعث شده شیفته حضرت آقا بشه، یه روز بهم گفت: شیخ اگه من بیام ایران می تونم از نزدیک آیت الله رو ببینم؟ در برزیل به رهبر ما میگن آیت الله @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد رحیم‌پور ازغدی: فعلا جواب کارهایت را بده بعداً رفراندوم هم برگزار می‌کنیم! 🔺روحانی در این دو سه سال باقی مانده هرچه گفت بگویید باشد تو درست می‌گویی، کار اجرایی چه کردی؟ @Emam_kh
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋چگونه دعا کنیم؟ 🌺🌿خیلی خودمانی به خدا بگو: خدایا غمگینم، شادم کن، خدا این را خیلی بهتر می‌پسندد. انبیاء اینطور بودند. مثلاً گرسنه‌ای بود، می‌گفت: خدایا گرسنه‌ام. همینطوری به همین سادگی مثل این آیه:  🦋«رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ 🌺🌿 خدایا! بی تردید من به خیری که تو بر من فرو می فرستی نیازمند».  🦋با خدا باید مثل یک بچه که با مادرش حرف می‌زند، حرف بزنیم. در روایت داریم که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله دستش را بالا می‌برد، مثل بچه‌ای بود که به پدر و مادرش التماس می‌کند. اینطور دعا می کرد. ما عادت نکرده ایم با خدا اینطوری حرف بزنیم. ❌متأسفانه هم خودشیفته هستیم و هم متکبر. بلد نیستیم خوب دعا کنیم. خدا این حالت خودمانی بودن را خیلی دوست دارد. چون در واقع، حقیقت خودت که عین فقر مطلق است را به خدا نشان می‌دهی. علت این که دعا اجابت نمی‌شود، این است که چیزی را پیش خدا می‌بریم. مثلا دیپلم داشتن، دکترا داشتن، مهندس بودن، مقامات، دارایی و توانایی­ها را با خود می بریم، بعد هم به خدا می‌گوییم: حالا یک کمکی به من کن. پیامبران و ائمه اصلا اینطور نبودند. وقتی می‌رفتند نزد خدا، هیچ چیزی نمی‌بردند و کاملاً با دست خالی دعا می کردند. فقر مطلق خود را اظهار می کردند. 🦋در تعقیب نماز عصر داریم: «لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا خدایا من هیچ چیزی ندارم، نه عرضه دارم نفعی به خودم برسانم، نه عرضه دارم ضرری را دفع کنم، نه می‌توانم جلوی مرگم را بگیرم، نه اختیار زندگی‌ام را دارم، هیچ چیزی دست خودم نیست. ❤️🌿وقتی آدم اینطوری به درگاه خدا می‌رود، اینجاست که در به رویش باز می‌شود و غیب به کمک انسان می‌آید.  🌸استادمحمدشجاعی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدايـا🌸 در اولین شب زمستان آرامش را سر ليست تمام اتفاقات زندگیمان قرار بده آرامش را تنها از تو می‌خواهیم الهی به دوستان و هموطنانم خوابی آرام و فردایی پر از خیر و برکت عطا بفرما زمستانی را براتون آرزو دارم که بارانش برای شستن دلتنگی‌هاتون برفش برای زدودن غم‌هاتون باشد شـ🌙ـب زمستونیتون بخیروخوشی🌸🍃 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ آقای_غریبم_سلام ای کاش کسی برای آقا تب داشت یادی ز امام منتظر برلب داشت قربان غریبی ات شوم مهدی جان ای کاش صاحب الزمان زینب داشت 🌺 اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 @Emam_kh
الإمامُ الصّادقُ عن أبيهِ عن جدِّه عليهم السلام ضَحِكَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ حتّى بَدَت نَواجِذُهُ، ثمّ قالَ ; أ لا تَسألوني مِمَّ ضَحِكتُ ؟ قالوا ; بلى يا رسولَ اللّه ِ . قالَ ; امام صادق عليه السلام ـ به نقل از پدرش از جدّش ـ فرمود پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روزى چنان خنديد كه دندانهاى عقلش نمودار شد ، سپس فرمود ; آيا از من نمى پرسيد كه از چه مى خندم؟ عرض كردند; چرا، اى رسول خدا! فرمود; از انسان مسلمان در شگفتم كه هر چه خداوند عزّ و جلّ براى او حكم و مقدّر كند، سرانجامش براى او خوب است.; الأمالي للصدوق : 640/865 .
سلااااام 🍃🍁 پـروردگارا تو بسیار بخشاینده‌ای و دوستدار بخشایش پس از من درگذر 🍃🍁 خـدایـا چگونه به ديگری اميد بندم در حالی كه تمام خیرها در نزد توست و تمام گره‌ها تنها به دست تو باز می‌شود و چگونه از غير تو فرمان برم در حالی كه تمام آفرينش فرمان‌بردار توست چگونه اميدم را از تو قطع كنم در حالی که آنچه را كه نخواسته بودم ولی نياز داشتم از كرمت به من عطا فرمودی و چگونه میتوانم به كسی مانند خودم نيازمند شوم در حالی که با رشته‌ای نامرئی به تو متصل شده‌ام چگونه از تو غافل شوم در حالی که تو تنها نگهدارنده من از بلاها هستی و هميشه مراقب منی؟ 🍃🍁 الهـی تا آن لحظه که زندگی برایم نیک است زنده‌ام دار و آنگاه که مرگ برایم نکوتر است بمیرانم و جانم را به اميد بخشش خودت آرام گردان و پرده‌ها را از مقابل چشمانم كنار بزن و به من ديده بصيرت و بينائی ده آمیـن‌یـارب‌الـعـالـمیـن روزتون منور به انوار الهی🌸🍃 @Emam_kh ‌‌
❌ خواندن اين پست براى مسئولين و شرعاً حرام است!! ...!! 🌷آقا مهدی باکری به مسئولان واحدها همیشه می‌گفت: ما اینجا برای این بسیجی‌ها هم پدر هستیم، هم مادر. و منظورش این بود که کاری بکنیم و امکانات را جوری برای خط آماده کنیم که نیروها در خط احساس غربت نکنند. می‌گفت: ممکن است توی خط برای یک لحظه از ذهن رزمنده خطور کند که کاش الآن در خانه بودم. اگر الآن در خانه بودیم ترشی داشتیم برای خوردن. یا در تابستان سبزی خوردن داشتیم. روی این مسائل جزئی هم با تدارکات جلسه می‌گذاشت و صحبت می‌کرد. 🌷در عملیات خیبر، بعد از شش، هفت روز که جنگ شدت گرفت، خط به تدریج آرام شد. آقا مهدی به من گفت: بلند شو برویم از خط بازدید کنیم. سر ظهر بود. قرار شده بود آن روز به بچه‌ها غذای گرم داده شود. ما راه افتادیم و کانال را رد کردیم و داشتیم از خط لشکر ۸ نجف عبور می‌کردیم که دیدیم غذای گرم به نیروهای‌شان داده‌اند و کنار غذا در داخل نایلون فریزر سبزی پاک‌شده و شسته شده به سنگرها می‌دهند. آقا مهدی به من گفت: «میرآب! کاش شما هم برای بچه‌ها این کار را انجام می‌دادید. این بچه‌ها چند روز است زحمت کشیده‌اند.» 🌷وقتی خط لشکر نجف را رد کردیم و به فاصله یک کیلومتر به خط خودمان رسیدیم، دیدیم که الحمدالله غذای گرم هست ولی سبزی، پاک نشده آمده به خط. آقا مهدی وقتی این سبزی‌ها را دید عصبانی شد. به تدارکاتچی گفت: «این چیه دادید به این‌ها؟ اینجا مگر آب دارند برای شستن سبزی؟ مگر وقت دارند برای شستن؟ این سبزی‌ها را برگردان به داخل ماشین.» بعد به من گفت: «عقبه را به گوش کن، بگو مسئول تدارکات بیاید پشت خط.» 🌷من با شهید احد مقیمی تماس گرفتم، گفتم: بگو فلان مسئول تدارکات بیاید داخل سنگر. پنج دقیقه بعد، احد مرا صدا زد و گفت: فلانی آمده پشت بی‌سیم. من بی‌سیم را دادم آقا مهدی حرف بزند. آقا مهدی گفت: «الله بنده سی! خودت می‌بینی این بچه‌ها هشت، نه روز است که با مصیبت جنگ کرده‌اند، آب ندارند برای شستن دست و صورتشان و نماز را با تیمم می‌خوانند، شما این سبزی شسته نشده را برای چی فرستاده‌اید جلو؟» او هم گفت: «آقا مهدی! من اطلاع ندارم به خدا. من گفته بودم آماده کنند ولی حالا همین‌جوری انداخته‌اند پشت ماشین آورده‌اند جلو.» آقا مهدی گفت: «من این سبزی‌ها را می‌فرستم عقب. یک نمونه هم از سبزی لشکر ۸ برداشته‌ام که می‌فرستم عقب. اگر با شام سبزی‌ها را به این شکل فرستادید خط که هیچ، و الّا من شما را توبیخ می‌کنم.» 🌷آقا مهدی به خاطر همین مسئله او را عزل کرد. تا وقتی آقا مهدی بود دیگر آن فرد را به تدارکات راه نداد. بعد از عملیات هم کلاً از تدارکات اخراجش کرد. به او گفت: «مدیریت شما ضعیف است. شما به عنوان یک مسئول باید بدانی که چه چیزی به خط فرستاده می‌شود.» هیچ‌ وقت فراموش نمی‌کنم. توی بی‌سیم به او گفت: «فلانی، ما اینجا هم پدر بسیجی‌ها هستیم، هم مادرشان.» آقا مهدی باکری تا این حد به بچه‌ها علاقه داشت. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مهندس مهدی باکری راوی: رزمنده دلاور عبدالرزاق میرآب، بی‌سیم‌چی آقا مهدی 🌹شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات 🌹🌷🌹🌷🌹