«خاطره علامه جعفری از #شهید_نواب_صفوی»🌷
🕌روزی پیشنهادکرد پیاده از نجف به کربلا برای زیارت سومین پیشوای تشیع باهم حرکت کنیم. موافقت کردم وبعدازظهر یکی از روزهای پاییزی به راه افتادیم.هوا تقریباً تاریک شده بود که ما در راه نجف کربلا قرار گرفتیم وهنوز بیش ازچند کیلومتر ازشهر دورنشده بودیم که مردی تنومند از اعراب بیابان نشین درجلومان سبزشد و باصدای خشن فرمان ایستادن داد.
🌃درنور مهتاب خنجرآذین شده ای که مردعرب بر کمرداشت را دیدم ویکه خوردم،اماسید آرام ایستاد.مرد عرب با خشونت گفت:هرچنددینار داریداز جیب هایتان بیرون آورده و تحویل دهید. من ترسیده بودم و میخواستم آنچه دارم تحویل دهم که،یک مرتبه متوجه شدم شهیدنواب صفوی با چالاکی خنجرمرد عرب را ازکمرش بیرون کشیده و برق آن راجلو چشمان مردتنومند عرب نگه داشته وباقدرت نوک خنجر رانزدیک گلویش قرار داده ومیگوید:باخدا باش وازخدا بترس و دست از زشتیها بشوی. من ازسرعت و شجاعت سیدحیرت زده و مات به هر دوی آنها نگاه می کردم که مردعرب ما را به چادرش جهت استراحت دعوت کرد.
⁉نواب صفوی فوراًپذیرفت،برای من تعجب آور بودبه سیدگفتم:چگونه دعوت کسی را می پذیری که تاچند لحظه پیش میخواست لختمان کند. سیدگفت:اینهاعرب هستند وبه میهمان ارج می نهند ومحال است خطری متوجه ما باشد.
⛺آن شب من ونواب به چادر عرب رفتیم وسید تاصبح آرام خوابید،و من تاصبح بیدار بودم و همه اش میترسیدم که مردعرب هر دوی ما را نابودکند. سیدنیمه شب برای نماز برخواست و با آوایی ملکوتی باخدای خویش به راز و نیاز پرداخت،و فردای آن روز باهم عازم کربلا شدیم...
هیئت امام حسن مجتبی (ع)
«خاطره علامه جعفری از #شهید_نواب_صفوی»🌷 🕌روزی پیشنهادکرد پیاده از نجف به کربلا برای زیارت سومین پیش
💚 #کمی_مثل_شهدا
#شهید_نواب_صفوی:
اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه ها، می توانی رفع احتیاج ازبیگانه کنی، بهتر است براین کار اقدام کنی، تا اینکه دست گدایی بسوی دشمنان اسلام دراز کنی ...
#سالروز_شهادت
قابل توجه دولتمردانی که آب خوردن مان رو گره زدند به بیگانگان...
@emamhasane_mojtaba