💢#خاکریزخاطرات ۱۷
🔸ثواب گفتنِ مرگ بر آمریکا...
#متن_خاطره|قرار شد با آقا مهدی باکری بریم شناسایی برا پاکسازی منطقه. بعد از خوندن نماز ظهر راه افتادیم بریم سمت هلی کوپترها. توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح مرگ بر آمریکا گفت... ایشون می گفت: آقای مشکینی فرمودند که ثوابِ گفتنِ مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید مهدی باکری
📚منبع: کتاب«به مجنون گفتم زنده بمان» صفحه ۱۰۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
#شهید #شهادت #مرگ_بر_آمریکا #باکری #لامرد #فارس
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomelamerd
💢#خاکریزخاطرات ۱۸
🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن...
#متن_خاطره|عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
👤خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomelamerd
.
💢#خاکریزخاطرات ۱۹
🔸بیتفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم...
#متن_خاطره|بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانهاش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه، اما قدش نرسید. با همون شیرینزبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! میخوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید...
👤خاطرهای از کودکی شهید محمودرضا وطنخواه
📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomelamerd
💢#خاکریزخاطرات ۲۰
🔸این دقتها شهادت را رقم میزند...
#متن_خاطره|هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود. عطاءالله مثل همیشه پدرش رو مجبور به بستنِ مغازه کرد. میگفت: کار کردن وقتِ نماز برکت نداره؛ بریم مسجد، بعد که برگشتیم خودم همهی کارها رو میکنم؛ اینجوری پولی که در میارین دیگه شبههای نداره وآدم رو به یه جایی میرسونه...
.
👤خاطرهای از زندگی نوجوان شهید عطاءالله اکبری
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۱
🔸وظیفهی ما فقط جبهه رفتن نیست...
#متن_خاطره|تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاجعلی هم داشت براشون حرف میزد. میگفت: بچهها! وظیفهی ما فقط جبههرفتن نیست، وظیفهی اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچهها وقتی مییومدند مرخصی، توی سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر میکردند...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید علی قوچانی
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
#شهید #لامرد #فارس #امام_جمعه #نماز_جمعه
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۲
🔸من رو بذار و برو؛ امام زمان(عج) رو به رویم نشسته...
#متن_خاطره|در فاصلۀ چندمتری، با بعثیها درگیر شدیم. کاظم روی تپه بود که زخمی شد. رفتم کنارش و دیدم خونِ زیادی ازش رفته. خواستم بلندش کنم که بهم گفت: من رو اینجا بذار و برو... بهش گفتم: تو رو میرسونم بیمارستان ... اما کاظم گفت: آقا امام زمان(عج) رو به رویم نشسته... بعد هم آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان(عج) و پر کشید...
.
👤خاطرهای از زندگی سردار شهیدکاظم خائف
📚منبع: کتاب افلاکیان، صفحه ۱۷۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
#شهید #لامرد #فارس #امام_جمعه #نماز_جمعه
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۳
🔸حضرتآقا فرمودند: بچه حزباللهیها باید زیاد بچه داشته باشند...
#متن_خاطره|همسر سردار شهید حاجهادی کجباف (از شهدای مدافعحرم حضـرتزینب سلاماللهعلیها) نقل میکنند: در دیداری که با مقاممعظمرهبری داشتیم، آقا از پسرم پرسیدند: آقا محمد ازدواج کردی؟ بچه داری؟ پسرم جواب داد: بله! یک فرزند دارم... حضرت آقا فرمودند: چرا یکی؟!!! بچه حزباللهیها باید زیاد بچه داشته باشند.
📚منبع: نشریه خط حزبالله ( پایگاه اینترنتی مقام معظم رهبری)
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
#شهید #لامرد #فارس #امام_جمعه #نماز_جمعه
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۴
🔸عیدیهامو میخوام بدم به یه فقیر...
#متن_خاطره|روزِ اولِ عید نوروز غلامحسین هزارتومان عیدی جمع کرد. قرار بود من و خواهرم هر کدوم برای خودمون چیزی بخریم. برا همین به غلامحسین گفتیم: تو با عیدیات چی میخواهی بگیری؟ گفت: من هیچ چیز برا خودم نمیخوام بگیرم، پولِ عیدیام رو میخوام بدم به یه فقیر، تا برا بچههاش کفش و لباس نو بخره، و از بچههاش خجالت نکشه... این حرفِ غلامحسین چنان من رو لرزاند، که پولهای خودم رو هم بهش دادم، تا به فقرا کمک کنه...
👤خاطرهای از زندگی شهید غلامحسین تیمورزاده حصاری
📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران استانهای خراسان
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
#شهید #لامرد #فارس #امام_جمعه #نماز_جمعه
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۵
🔸اینگونه مراقب بودند، تا حقالناسی گردنشون نیاد...
#متن_خاطره|چند دقیقه بیشتر به اعزام نمونده بود که دیدم نیست. رفتم دنبالش و دیدم داره با یکی از بچهها عکس می اندازه ... پرسیدم : این پسره کی بود که داشتی باهاش عکس می انداختی ، اونم الان که اتوبوس ها دارن میرن؟ گفت: یه چیزی گفتم ، فکر کردم شاید ناراحت شده باشه ، رفتم باهاش عکس انداختم تا از دلش در بیارم ...
📚منبع: کتاب آخرین امتحان؛ صفحه ۲۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
💢#خاکریزخاطرات ۲۶
🔸روایتِ چند ساعت بعد از عقد ازدواجِ ولیالله...
#متن_خاطره|خیلی حضرتزهرا(س) رو دوست داشت و اسم تنها دخترش رو گذاشت فاطمه... اولین کتابی هم که بعد از ازدواج به همسرش هدیه داد در مورد حضرتزهرا(س) بود. مادرش میگه: چند ساعت بعد از عقد با همسرش رفته بود توی اتاق. براشون چایی بردم و دیدم ولیالله کتابهاش رو گذاشته وسط. داشت از زندگی ائمه و حضرت زهرا(س) برا همسرش میگفت. بهشگفتم: برا خوندنِ این کتابها فرصت زیاده. گفت: مادرجون! لازمه همسرم با زندگیِ حضرت زهرا(س) آشنا بشه...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید ولیالله چراغچی مسجدی
📚منابع: خبرگزاری دفاعمقدس / کتاب خطعاشقی٢ ؛ صفحه٣٠
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
#شهید #شهادت #لامرد #فارس
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela
💢#خاکریزخاطرات ۲۷
🔸صدام بعد از اعدام بنتالهدی گفت: من قضيهی کربلا را تکرار نمیکنم...
#متن_خاطره|سیده بنتالهدی بسیار فداکار بود و با تمامِ توانِ خود برای برافراشتنِ پرچمِ حق و اسلام میکوشید. همیشه به زنها میگفت: اسلام غریب است و دلسوز کم دارد... با همهی وجود در راه این هدف جلو رفت، تا به شهادت رسید. بعد از اینکه صدام ایشون رو به شهادت رسوند، یه عده بهش گفتند: چرا خواهرِ صدر رو به قتل رسوندی؟ صدام در جوابشون گفت: من قضیهی حسین(ع) در کربلا رو تکرار نمیکنم، زینب(س) بعد از برادرش زنده ماند، و یزید و آل امیه را رسوا کرد...
🧕خاطرهای از زندگی شهیده سیّده بنتالهدی صدر
📚منبع: نشریه شاهد یاران ، شماره ۱۸
🇮🇶۱۹ فروردین سالروز شهادت این شهیدهی بزرگوار گرامیباد
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت طرح ویژه ۲ [تولید دوستان همسنگر]
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_____________________
#شهید #شهادت #لامرد #فارس
┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅
🌐 قرارگاه فرهنگی نمازجمعه لامرد درایتا:
http://eitaa.com/emamjomela