eitaa logo
آستان مقدس امامزاده سیدفتح اله (ع)گلزار شهداء🏴🏴
322 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
38 فایل
اطلاع رسانی از برنامه های فرهنگی ،مذهبی،عمرانی و اجرایی آستان مقدس امامزاده سید فتح الله علیه السلام مردم عزیز شهرستان می توانند نقطه نظرات و دیدگاه های خود را درمورد اخبارکانال و برنامه های آستان مقدس به آیدی زیراعلام کنند: ارتباط بامدیر: @Mjrajaby
مشاهده در ایتا
دانلود
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای نذر مادر خلیفه عباسی برای امام هادی(ع) ▪️حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
74.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞کلیپ_تصویری 🟡 مصاحبه با خانواده شهدا در آستان مقدس امامزاده سید فتح الله علیه السلام 🟡به مناسبت هفته دفاع مقدس آستان مقدس امامزاده سید فتح الله مصاحبه ای با خانواده شهدا انجام داده است مصاحبه با برادر شهید محمد جواد قنبری 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 «»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕❣💕❣💕❣ 🚨 ✍ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ... 🚨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ... ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ.. ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ! ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ 🚨ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ کنار بشقاب مونده 🚨و هیچ لذتی از زندگی نبردیم
🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🔸 ✍در عصر خلافت متوکّل، زنی ظاهر شد و به هر جا می رفت می گفت: من زینب دختر فاطمه(س) هستم و با این نام، از مردم پول می‌گرفت. او را نزد متوکّل آوردند، متوکّل به او گفت: تو زن جوانی هستی، از زمان پیامبر(ص) تا حال بیش از دویست سال می‌گذرد. او گفت: پیامبر(ص) دست بر سر من کشید و دعا کرد که خداوند جوانی مرا در هر چهل سال به من بازگرداند، و من خود را آشکار ننموده بودم تا اینکه فقر و تهیدستی باعث شد که خود را آشکار سازم. 🔻متوکّل، بزرگان آل ابو طالب و آل عبّاس و قریش را طلبید و ماجرای ادّعای آن زن را به آنها گفت. جماعتی از آنها گفتند: زینب دختر فاطمه سلام‌الله‌علیها در فلان سال و فلان ماه از دنیا رفت. متوکّل به زینب ادّعائی گفت: در برابر روایت این جماعت چه می‌گوئی؟ او گفت : اینها دروغ می‌گویند، زندگی من پوشیده و پراسرار است، برای من زندگی و مرگ، مفهوم ندارد. 🔻متوکّل، به علمای حاضر گفت : آیا شما غیر از روایت، دلیل قاطعی بر دروغگوئی این زن دارید؟ من از عباس (جدّم، عموی پیامبر) بیزار باشم اگر این زن را بدون دلیل قاطع، مجازات کنم. حاضران (که از همه جا دستشان کوتاه شده بود)، به یاد امام هادی(ع) افتادند و گفتند: «ابن الرّضا» (امام هادی) را در اینجا حاضر کن، شاید او دارای دلیلی باشد که آن دلیل در نزد ما نیست. 🔻ناچار، متوکّل برای امام هادی(ع) پیام فرستاد، امام هادی(ع) حاضر شد، متوکّل ادعای آن زن را به عرض حضرت رسانید، حضرت فرمود: «او دروغ می‌گوید، زیرا زینب(س) در فلان سال و فلان ماه و فلان روز از دنیا رفت». متوکّل گفت: «این جمع حاضر نیز، چنین روایت کردند، ولی من سوگند یاد کرده‌ام که بدون دلیل قاطعی که خودش تسلیم آن گردد، او را مجازات نکنم». 🔻امام هادی علیه السلام فرمود : این دلیل در نزد تو نیست، بلکه در نزد من است که هم آن زن را و هم دیگران را وادار به تسلیم می‌کند. متوکّل گفت: آن دلیل چیست؟ امام هادی(ع) فرمود: «گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درّندگان حرام است، او را وارد این باغ وحش کن، اگر او دختر فاطمه(س) باشد، آسیبی نمی‌بیند». متوکّل به زن گفت: تو چه می‌گوئی. زن گفت: او (امام هادی) می‌خواهد مرا بکشد... 🔻بعضی از دشمنان گفتند : چرا امام هادی(ع) به این و آن حواله می‌کند، اگر راست می‌گوید: خودش وارد باغ وحش گردد... متوکّل به امام هادی(ع) گفت: چرا تو این کار را نمی‌کنی؟. امام فرمود: من حاضرم، نردبانی بیاورید، نردبان آوردند، آن حضرت از پله‌های آن به پائین که باغ وحش بود رفت، 🔻درّندگان و شیرها به حضور امام آمدند، دم خود را به عنوان تواضع تکان می‌دادند و سرشان را به لباس امام می‌مالیدند، و امام دست بر سر آنها می‌کشید. سپس اشاره به آنها کرد که به کنار بروند، همه‌ی آنها، به کنار رفتند و خاموش ایستادند. متوکّل از امام هادی(ع) معذرت خواهی کرد، و امام از باغ وحش بیرون آمد، آنگاه متوکّل به آن زن گفت: 🔻اکنون نوبت تو است از این نردبان پائین برو. فریاد زن بلند شد : شما را به خدا دست از من بردارید، من دروغ گفتم، من بر اثر تهیدستی، و پول جمع کردن، چنین ادعائی را کردم. متوکّل دستور داد او را به جلو درّندگان بیفکنند، مادرش واسطه شد و تقاضای بخشش کرد، 🔻متوکّل او را بخشید.[۱] و به نقل بعضی او را جلو درّندگان انداخت، و درّندگان او را خوردند.   📚[۱]. مختار الخرائج، ص ۲۱۰ و ۲۱۱ ـ بحار، ج ۵۰، ص ۱۴۹ و ۱۵۰. ▪️سالروز شهادت امام هادی (ع) تسلیت باد.
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رو دوش آقامون یه شال ماتمه گریونه این شبا مهدی فاطمه شهادت امام هادی(ع) تسلیت. https://eitaa.com/Emamzadeh_seyed_fathoallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرارهرشب 💢 💢 ‍ 🤲🏻 دعای دسته جمعی جهت ظهور ❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍 ✿ฺ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ ✿ฺوَ انْکَشَفَ الْغِطآء وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ ✿ฺوَ ضاقَتِ الاَْرْض وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ ✿ฺوَ اَنْتَ الْمُسْتَعان وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی ✿ฺوَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ ♡ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ♡ ✿ฺالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✿ฺاَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✿ฺالسّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✿ฺالْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✿یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ✿ฺبِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین ❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍 🤲🏻 اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا ┅❅⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱⊰⊱⊰𑁍⊱❅┅