زندگینامه_شهیدمحسن_حججی
#قسمت_ششم
💢از زبان #دایی_همسر_شهید💢
.
عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانهمان. گوشه اتاق پذیرایی #مجسمه_یک_زن گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️
بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد.
اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻
گفتم:" مثلاً چی؟"
گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. "
با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود.
نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی #عکس_شهید روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره میبیند مون."😌😇
حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این #شهید_کاظمی را نداریم."
گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻
نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬
الان که #محسن نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی.
#یادگاری محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار #گناه کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻
•••••••••••••
یک بار با هم رفتیم اصفهان درس #اخلاق #آیت_الله_ناصری. آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍
از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر #قبر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم.
توی جلسات دفترچه اش را در میآورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را مینوشت. از همان موقع بود که #خودسازی بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ #مستحبات.
یادم هست آن سال ماه شعبان همه #روزه هایش را گرفت😮💪🏻
••••••••••••••
چند وقتی توی مغازه پیشم کار میکرد. موقع #اذان مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت.
می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری."
محلی نمیگذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻
می رفت من می ماندم و مشتری ها و…
#عیدغدیر خم که رفته بودیم برای #عقدش، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون."
به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️
#ادامه_دارد..
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Page138.mp3
697.7K
#چراغ_هدایت
#ترتیل صفحه ی " 138 "
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸
#آرامش_از_دیدگاه_قرآن
#قسمت_ششم
عوامل ایجاد اضطراب و ناآرامی
✍برای آنکه به عوامل ایجاد آرامش در نگاه قرآن بپردازیم، ابتدا باید ریشه نگرانی ها و ناآرامی های بشر را بشناسیم.
🔻عوامل گوناگونی می تواند موجب بروز نگرانی و پریشانی شود؛
از جمله:
🔸#ترس از آینده مبهم
🔸#اندوه بر گذشته تاریک
🔸#ضعف و ناتوانی در برابر #مشکلات
🔸#احساس_پوچی در زندگی
🔸#بی_توجهی و #قدرنشناس
اطرافیان،
🔸سوءظن ها و تهمت ها
🔸#دنیاپرستی
🔸و وحشت از مرگ.[۱۱]
✍در یک تقسیم بندی کلی، می توان دو عامل #درونی و #بیرونی را منشأ و ریشه تمام ناآرامی ها دانست.
🔻 عوامل درونی و فردی
مثل :
احساس پوچی و حقارت،
🔻و عوامل بیرونی و اجتماعی
مثل :
رعایت نکردن نظم و قانون و حقوق دیگران و نبود امنیت.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_5780538415728560187.mp3
4.51M
#خورشید_پشت_ابر
#وظایف_منتظران🕊
#قسمت_ششم
‹ برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم › ✨🍃
#ابراهیم_افشاری
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_5780538415728560187.mp3
4.51M
#خورشید_پشت_ابر🌤🌤⛅️
#وظایف_منتظران🕊
#قسمت_ششم
‹ برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم › ✨🍃
#ابراهیم_افشاری
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
📖✨|
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
AudioMix_23-02-23_14-04-17-153_23-02-23_14-04-22-843.mp3
20.41M
✴️ #ارتباط_با_خانواده_شوهر
#قسمت_ششم
💢 رفتار صحیح با فرزندان در مهمونی ها
💢 موقع دعوای بچه ها چیکار کنیم
💢 شش نوع والد در وجود ما
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•