آنقدرخندید که بخیههایش را شکافت😳😱
جلال شوخطبع بود و #اخلاق خوشی داشت. کمتر کسی عصبانیتش را دیدهبود. آنقدر شوخطبع و خندان که در روزهای مجروحیت، خندیدنش بخیهها را از بدنش میشکافت اما هوای تازهای به جمع میبخشید👌. فاطمه خواهر کوچک شهید میگوید:« در بیمارستان خیلی درد میکشید😔 اما با خندیدنهای زیاد ظاهرش را حفظ میکرد. اصلا به روی خودش نمیآورد که حالش خراب است. ملحفه #بیمارستان را تا گردنش کشیدهبود تا کسی زخمهای تنش را نبیند و از درد میخندید😓. صحنههای دردکشیدن و تب و لرزش را که میدیدیم میفهمیدیم حالش واقعا خراب است. اما در همان آیسیو و پشت شیشه برای دوستانش زبان درازی میکرد تا بخنداند😂. آنقدر درد میکشید که دستانش را به تخت بستهبودند تا از شدت فشار درد، دستگاههایی که به بدنش وصل بود را جدا نکند. با این حال میگفت جای مرا آمادهکنید که میخواهم به خانه بیایم اما نیامد...💔
مدافع حرم
#شهید_محمد_جواد_ملک_محمدی🌷
@Endarabbehem