eitaa logo
انرژی مثبت
513 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
44 فایل
👌با کانال انرژی مثبت در کنار خانواده رویایی زندگی کنید😍 . . 💍ازدواج زناشویی و همسرداری کودک و نوجوان و دیگر موضوعات... نظراتتون رو اینجا می خونم!🌹 https://daigo.ir/secret/61051146783 کپی با ذکر صلوات بلامانع است✅ #صلوات‌یادتون‌نره😊
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیده بودم ابتلا با نعمت می‌تواند سخت‌تر از ابتلا به مصیبت باشد ولی گاهی شنیده‌ها به چشیده‌ها تبدیل می‌شوند وقتی یادم می‌آید که تو بزرگ‌ترین نعمت خدا روی زمینی و وقتی می‌بینم چه قدر تو را از یاد می‌برم می‌فهمم که به اندازۀ غفلت‌هایی که از تو دارم در آزمون ابتلا با تو رد شده‌ام. غفلت‌هایم از تو را می‌شمارم به شماره نمی‌آید. چه قدر امتحان شدن با تو سخت است. یک بار کمک کن تا در ابتلای با تو قبول شوم. شبت بخیر مایۀ امتحان همه! 🍓 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را ب دوستان خود معرفی کنید 💎 @Energy2
🍃دوست خدا امشب می‌خواهم تقاضایی کنم از تو. مهربانی‌ات به قدری زیاد است که جرأت این تقاضا را در من زیاد کرده. اصلاً از تو تقاضا نکنم، از چه کسی درخواست کنم. ما نیاز داریم به تقاضا کردن از تو چه درخواستمان اجابت شود، چه نشود. انگار همین که به تو التماس می‌کنیم، آرام می‌شویم. مدّت‌هاست که به این نتیجه رسیده‌ام برای رسیدن به تو باید یار و همراهی داشت ولی این روزها پیدا کردن چنین دوستی از پیدا کردن ذره‌ای در دل بیابان سخت‌تر است. امشب می‌خواهم از تو بخواهم برایم دوستی پیدا کنی که مرا به تو برساند. چه قدر خوب احساس می‌کنم جای خالی این دوست را! این در و آن در زده‌ام؛ ولی آخرش فهمیده‌ام که کار، کار توست، من نمی‌توانم. آقا! التماس می‌کنم خودت دوستی برایم پیدا کن که نگذارد لحظه‌ای از یاد تو خالی شوم. دوستی که اشک ریختن برای فراق تو را یادم بدهد و به من بفهماند چگونه می‌شود خاک فراق تو را بر سر ریخت. دوستی که طرز صدا زدنت را بلد باشد صدازدن‌هایی که در پی‌اش جواب تو بیاید. برایم دوستی پیدا کن که جای پای تو را بشناسد و وقتی که دست در دستش برای به رسیدن به تو قدم برداشتم یقین کنم که قدم‌هایم روی جای پای تو فرود می‌آید. امیدوارم چنین دوستی را اگر برایم پیدا کردی هیچ گاه پشیمانت نکنم. شبت بخیر دوست خدا! 🌴💎🌹💎🌴
🍃یار سفر کرده من که آرزو به دل ماندم و به خلوت تو راه نیافتم امّا با التماس به دوستی که نشان از تو دارد توانستم شبی به خلوتش راه پیدا کنم. چه شبی بود! انگار روی زمین نبودم یا خود آسمان بود که روی زمین پهن شده بود. همه چیز رنگ بهشت داشت، بوی بهشت می‌داد و حتّی هوای آنجا طعم میوه‌های بهشتی داشت. کدام خلوت!؟ مگر فرشته‌ها لحظه‌ای مجلس انس دوستم را رها می‌کردند. میان زمین و آسمان صفی بسته شده بود از فرشته‌ها. دسته دسته می‌آمدند و می رفتند. دوستم با تو نجوای فراق داشت و تمنّای وصال. اشک فراق از چشمش که جاری می‌شد فرشته ها به تبرّک بر می‌داشتند و می‌بردند سوی آسمان. نالۀ فراق که سر می‌داد، حال طرب دست می‌داد به فرشته‌ها. مگر نالۀ فراق تو چه سرّی دارد که فرشته‌ها را این گونه به وجد می‌آورد؟ تمنّای وصال که می‌کرد، فرشته‌ها یک صدا با هم آمین می‌گفتند. خودم شنیدم که فرشته‌ها به تو التماس می‌کردند تمنّای وصال دوستم را بی‌پاسخ نگذاری. من هر چه قدر بیشتر با دوستم می‌گردم بیشتر می‌فهمم آنچه ندارم و باید داشته باشم، درد فراق است. چرا از دوری تو به خود نمی‌پیچم؟ چرا فراق تو دردناک‌ترین دغدغۀ زندگی‌ام نیست؟ چرا در دوری تو راحت نفس می‌کشم؟ با این همه راحت نفس کشیدن، چرا از زمینی که روی آن راه می‌روم و از آسمانی که سقف روی سرم شده، شرم نمی‌کنم؟ کاش می‌گفتی درد فراق را کجا تقسیم می‌کنند! آن سوی دنیا هم که باشد، حاضرم بار سفر ببندم و کوچ کنم. مرا از درد فراق خویش، بی‌نصیب نکن. شبت بخیر یار سفرکرده!