#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ114
خندیدم و گفتم:
_کی برمیگردی؟
_پس فردا!
_پس کارای کنسرت معراج چی میشه؟
_اون حله، دو هفتهی دیگه برج میلاو کنسرت داره
_عالیه پس!
_اره عزیزم، من برم کاری نداری؟
_نه برو بسلامت
_مراقب خودت باشیا، درارو قفل کن حتما
از این همه پیگیر بودنش لبخندی رو لبام نشست و گفتم:
_باشه حتما
_فدات بشم، فعلا خداحافظ
_خداحافظ.
بعد از اینکه خداحافظی کردم گوشی رو قطع کردم و به ساعت نگاه کردم.
ساعت ۱۰ شب بود.
-وای چقد خوابیدم من
بلند شدم و رفتم تا یه چیزی بخورم. در یخچال و باز کردم.
-وای، چقدر خوب که یخچالی به این پری دارم. فقط ابلیمو و دوتا گوجه.
در یخچالو محکم بستم و سرخوش گفتم:
-تا وقتی پیتزا هست چرا حرص بخورم!
به سمت تلفن رفتم و به فستفودی که دوتا خیابون بالاتر بود زنگ زدم.
-سلام وقت بخیر، اشتراک ۷۶ هستم، یه پیتزای مخصوص متوسط میخواستم...
ادامه داستان👎
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir