𖣐 𖣘ᬉ━━━━━━━♥️━━━━━━━ᬉ𖣘 𖣐
#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ120
چشمم به اون تایمری افتاد که داشت لحظه به لحظه گذر زمان رو نشون میداد.
نه نه اصلا نمیخام به اون چیزی که تو ذهنمه پر و بال بدم.
سه تا سیم به رنگای قرمز، آبی زرد.
بابغضی که از ترس تو جونم افتاده بود گفتم:
-نه نیهان، نه این یه شوخیه مسخرهاس.
حس ترس و نگرانی تو وجودم رخنه کرده بود. تو دلم خالی شده بود و هیچ تمرکزی رو اطرافم نداشتم.
گوشیم که روی پایه بود به صدا در اومد.
آلارم میداد.
همون شمارهی ناشناس.
با چونهام تماس رو برقرار کردم و با داد گفتم:
-توروخدا کمکم کنین، منو دزدیدن خواهش میکنم.
با صداش لال شدم:
-لال شو. تازه پیدات کردیم هه کجا بری؟
چقدر صداش آشنا بود اما نمیدونستم کیه؟
با عجز زار زدم:
-از جونم چی میخواید؟
ادامه داستان👎
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir