♥ ⊱╮ღ꧁ ꧂ღ╭⊱ ♥ ≺⊱•
#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ226
دستم روی دستگیره اتاق زیر پله نشست که حلیمه گفت:
-پسرم خودتو داری نابود میکنیا.
لبخند تلخی زدم و گفتم:
-هیچیم نیست نگرانم نباش.
سرشو انداخت پایین. میدونستم الان داره به خاطر من خودخوری میکنه.
در رو باز کردم و وارد اتاق شدم و بعد در رو بستم.
کلید برق رو پیدا کردم.
اتاق روشن شد.
روی زمین دراز کشیدم و دستمو زیر سرم انداختم.
به عکسها و پوسترهای که روی دیوار و سقف بود نگاه کردم:
-دلم برات واقعا تنگ شده. خیلی زود رفتی. خیلی زود.
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir