eitaa logo
انرژی مثبت😍
5.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
♥ ⊱╮ღ꧁  ꧂ღ╭⊱ ♥ ≺⊱• #ܢܚ݅ߊ‌ܘ_ܦ‌ܠܢ‌ܩܢ چیزی از حرفای مردونه‌اشون نمیفهمیدم برای همین رفتم آشپزخونه پیش نیهان! سر گاز بود و داشت غذارو میچشید! آروم رفتم پشت سرش و نیشگونی ازش گرفتم و گفتم: -کثافت اون حرفا چی بود دم در بهم زدی! از جا پرید و گفت: نیهان: دیوونه این چه طرز اومدنه؟ ترسیدم! -منظورت از اون حرفا چی بود؟ نیهان ملاقه رو گذاشت تو بشقاب و با شیطنت گفت: نیهان: امیر رو دیدی؟! -اره دیدم! خیلی لامصب جذابه! نیهان: برو تو کارش! -یعنی چی؟! نیهان: ببین خواهر عزیزم، راستشو بهت بگم از معراج برای تو شوهر در نمیاد! بیخیالش شو! -چه ربطی به معراج داشت؟! نیهان: دارم میگم فکر معراج رو از سرت بنداز بیرون! معراج واسه تو شوهر نمیشه، منظورم اینه! -وا، حالا تو چرا یهو گیر دادی به اون بدبخت؟! نیهان: اون بدبختی که داری میگی هرشب هرشب مهمون داره... -چیکار کنم تو میگی؟! نیهان: من میگم امیرو نگاه کن -وا دیونه‌ایا، بابا دو ساعت نیست یارو اومده و من دیدمش! نیهان: هرچی چه فرقی میکنه! -من نمیتونم، درسته رفتارای معراج خیلی زشت و زننده‌اس، ولی خب من دوسش دارم هنوزم! نیهان: اون چی؟ اونم تورو دوستت داره؟! -ن، یعنی نمیدونم ولی فکر میکنم نه! ادامه داستان👎 😍😊 @Energyplus_ir