𖣐 𖣘ᬉ━━━━━━━♥️━━━━━━━ᬉ𖣘 𖣐
#ܢܚ݅ߊܘ_ܦܠܢܩܢ
#پارتـــ60
نوید دستمو گرفت و رفتیم تا وارد سالن مهمان ها بشیم.
کنار میزی ایستادیم.
هرکی از کنارمون رد میشد، نوید با گرمی احوالپرسی میکرد و بهش به خاطر انتخابش، تبریک میگفت.
وقتی کسی پیشمون نبود، بهش گفتم؛
_میشه اینقدر نگی که من خانومتم؟!
نگام کرد:
_چرا نگم؟!
_چون داری دروغ میگی!
_نه من دروغ نمیگم!
_خیلی خب بابا، حوصله بحث ندارم! پس چرا این داداش جونت نمیاد!
_فدا حوصله ات، بزار زنگ بزنم!
گوشیش رو از جیب کتش در اورد و بعد از چند ثانیه روی گوشش گذاشت:
_نوچ، جواب نمیده!
همه منتظر بودیم که معراج همراه با خانومش بیاد!
پنج دقیقه ایی گذشت.
معراج و سیما باید نیم ساعت پیش میومدن اما نمیدونم چرا نمیان!
ادامه داستان👎
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir