eitaa logo
انرژی مثبت😍
4.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
به پدر و مادرتان عشق بورزید. ما اغلب آنقدر سرگرم بزرگ شدن هستیم که فراموش میکنیم آنها هم دارند پیر میشوند.  😍😊 @Energyplus_ir
‌💫انسان چیزی را از دست می دهد که یا حق الهی او نباشد یا آنقدر که باید وشاید عالی نباشد... ودر ذهن الهی از دست دادن محال است اگر چیز ی را از دست بدهید مطمئن باشید چیز بهتری را به دست خواهید آورد. خرد لایتناهی هرگز دیر نمی کند وراه باز گرداندن را میداند... امیدوارم امروز اون اتفاقی که انتظارش رو میکشید به بهترین نحو براتون رقم بخوره امروزتون پر از سوپرایز 😊 😍😊 @Energyplus_ir
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در زنـدگی هیچ چیز قیمتی تـر و مهم تـر از این نیست که قلباً در آرامش باشیم الهـی همیشه قلبتـون پر از آرامش باشه امـیدوارم اون اتـفاق قـشنگ که منتظرشید بـراتون بیفته یـه خبـر خــوش یـه دلخـوشی بزرگ......🍃  😍😊 @Energyplus_ir
داستان _عبرت_آموز_ 🌹سرگذشت مهدی ازتهران 🌹 برگشتم ودیدم یه پسر قد بلند و لاغراندام با دوتا ساک جلوی در ایستاده…..گفتم:سلام……اتاق شما هم اینجاست.؟!!! گفت:بله….کدوم تخت برای منه؟؟؟؟ گفتم:فکر کنم تختها به انتخاب خودمونه…..اگه دوست داری بیا تخت زیری من…..از اینجا کل حیاط خوابگاه دیده میشه….. خوشحال اومد سمتم و بهم دست داد و گفت:من اسماعیل هستم از ارومیه اومدم….. در حالیکه دستشو فشار میدادم گفتم:من هم مهدی هستم از(….)….. از چهره ی آفتاب سوخته ی اسماعیل مشخص بود که روستا زندگی میکنه…..خیلی زود باهم دوست شدیم و تا بقیه ی بچه ها بیاند تخت و وسایلمونو مرتب و جابجا کردیم…… یکی دو روزی طول کشید تا همه ی بچه ها اومدند و دانشگاه باز شد….. روز اول دانشگاه به خیال خودم بهترین لباسی که خریده بودم و میخواستم از همه شیکپوش تر باشم و پوشیدم….. موهامو هم یه طرفه شونه کردم و به اسماعیل گفتم:حاضری؟؟؟بریم؟؟؟ اسکاعیل یه نگاه به سرتا پام کردم و گفت:اووووووو….ماشالله داداش…!!!!چقدر خوش تیپ و خوشگل شدی!!؟؟ گفتم:راس میگی یا مسخره میکنی؟؟؟ گفت:به جون خودم….خیلی خوب شدی…… تشکر کردم و دو تایی باهم خوشحال و خندون از خوابگاه زدیم بیرون و بسمت دانشگاه رفتیم………….. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎😍😊 @Energyplus_ir
💚باید شکرگزاری را در اولویت همه کارهایت قرار دهی 💚اول از همه باید بابت اینکه زنده هستی خدا را شکر کنی 💚باید بابت موارد مثبت زندگی ات شکرگزار باشی تا آنها چند برابر شوند 💚هر چه بیشتر شکرگزار باشی نعمت ها افزون تر میشوند تا جایی که افراد ،، وقایع و موقعیت های ناخوشایند از زندگی ات محو می‌شوند 💚این قضیه خیلی شگفت انگیز است که هر چقدر بیشتر شکرگزار میشوی موارد ناخوشایند سریعتر از زندگی ات محو می‌شوند 💚 💚خدایِ مهربانم هزاران بار شکرت برای تک تکِ لحظه های زندگیمون🙏  😍😊 @Energyplus_ir
ای چه زیبا میگوید ... وقتی دعا میکنی، دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست. دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود. دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود. و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد. و مولانا میگوید : گر در طلب گوهر کانی، کانی گر در هوس لقمه نانی، نانی این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جستن آنی، آنی.. خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌😍😊 @Energyplus_ir
🤫🚫 در نزدیکی بخارا دختری زندگی می‌کرد که زیباییش زبان زد عام و خاص بود و این خبر به گوش پادشاه زمان هم رسیده بود پادشاه دستور داد تا بروند و دختر را به قصر آورند و نامه ای هم به دست فرمانده اول داد و گفت این نامه را به دست دختر برسانید و تا به بخارا نرسیده اید حق ندارید این نامه را باز کنید فرمانده هم قبول کرد و راهی بخارا شد قبل از غروب خورشید فرمانده به بخارا رسید و سریعا نامه را به دست دختر رساند دختر شروع کرد به خواندن نامه و بعد با نگاهی پر از ترس به فرمانده از هوش رفت‌ فرمانده با تعجب نامه را برداشت تا ببنید چه چیزی باعث شده است دخترک از هوش برود ناگهان چشمش خوردبه اولین شرط پادشاه ، پادشاه شرط گذاشته بود که اگر دختر بتواند معمای پایین صفحه را حل کند می تواند انتخاب کند که همسر شاه شود یا نه در غیر این صورت او باید با شاه ازدواج کند و انتخابی در کار نیست اما معما از این قرار بود که آن چه زمانی است که هم خورشید در آسمان است هم هوا تاریک است ؟ فرمانده که معما را دید با خودش گفت خب جواب این سوال خیلی راحت است دخترک که بهوش آمد جواب را به او گفت دختر هم قبول کرد و راهی قصر شد طولی نکشید که به قصر پادشاه رسیده اند و دخترک اذن ورود طلب کرد پادشاه که در پوست خود نمی گنجید سریعا دستور داد تا آنها وارد شوند دختر که وارد شد پادشاه محو تماشای چشمان سیاه و گونه های سرخ او شد دختر سلام کرد و اجازه خواست تا جواب معما را بگوید پادشاه گفت:سلام بر تو ای مه دخت زیبا ما منتظر پاسخ تو هستیم دختر گفت:عرض کرده بودید که چه زمانی است که هم خورشید در آسمان هم هوا تاریک است باید بگویم که خورشید همیشه در آسمان ولی این ما هستیم که او را در شب نمی بینیم برای همین گمان میکنیم در تاریکی خورشید نیست پادشاه از جواب زیرکانه دختر بسیار خشنود شد و میان جمع از او پرسید که آیا همسری ما را قبول میکنید یا میخواهید به بخارا برگردید دخترک زیبا که در بدر ورود دلش را به پادشاه داده بود بعد از کمی مکث گفت :من دوست دارم باقی عمر را کنار پادشاه عزیز باشم و این شد که ازدواج دختر و پادشاه در تمام افسانه ها و تاریخ ماندگار شد
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی فردی هنگام راه رفتن پایش به سکه‌ای خورد . تاریک بود ، فکر کرد طلاست . کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند . دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده گفت : چی را برای چی آتش زدم .و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بی‌ارزش آتش می‌زنیم ، و خودمان هم خبر نداریم . 🍃آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ‌ها و مقایسه کردن ‌های خود می‌کنیم ، و سلامتی امروزمان را با استرس‌ها و نگرانی‌ های بی‌مورد به خطر می‌اندازیم . ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎😍😊 @Energyplus_ir
“هفت قانون خوشحالی‌” ۱. با گذشته خود کنار بیائید تا حال شما را خراب نکند ۲. آنچه دیگران در مورد شما فکر میکنند به شما ارتباطی‌ ندارد ۳. گذشت زمان تقریبا داروی هر دردی است؛ به زمان کمی‌ فرصت دهید ۴. کسی‌ دلیل و مسئول خوشبختی‌ شما نیست؛ خودتان مسئولید ۵. زندگی‌ خود را با دیگران مقایسه نکنید؛ ما هیچ خبر نداریم که زندگی‌ آنها برای چه و چگونه است ۶. زیاد فکر نکنید؛ اشکالی ندارد که جواب بعضی‌ چیز‌ها را ندانیم ۷. لبخند بزنید؛ شما مسئول حل تمام مشکلات دنیا نیستید.  😍😊 @Energyplus_ir
داستان _عبرت_آموز_ 🌹سرگذشت مهدی ازتهران 🌹 غرور و منظم قدم برمیداشتم که دیدم نهههه…..من بهترین نیستم که هیچ…..کلی پسر باکلاس و پولدار که هر کدوم ماشینهای مدل بالا هم دارند اونجا هست…… از خجالت سرمو انداختم پایین و دنبال کلاس و درس و استادمون رفتیم……دانشگاه و کلاس ما مختلط بود….دخترا با تیپها و ظاهری متفاوت از شهر ما بودند…..البته دختر چادری و با حجاب هم کم نبود ولی خب بیشتر دخترایی که تیپ میزدند و آرایش میکردند جلب توجه میکردند….. پسرا اکثرا مسخره بازی در میاوردند و با دخترا حرف میزدند و شوخی میکردند اما من که تا به حال توی همچین شرایطی قرار نگرفته بودم با دیدن دخترا سرمو مینداختم پایین….. کلا من پسر درسخون و سر به زیری بودم….چند هفته که گذشت همه دیگه منو شناخته بودند و میدونستند که اهل هیچی نیستم جز درس خوندن……….. توی همین مدت کم متوجه شدم که یکی از دخترا خیلی پولدار هست و‌اکثر پسرا سعی میکنند مخشو بزنند و باهاش دوست و‌حتی ازدواج کنند……………… از پسرهای خوش تیپ و پولدار گرفته تا پسرهای معمولی دنبال این دختر بودند….. اون دختر که بعدها متوجه شدم اسمش مریمه نه دختر محجبه و مذهبی بود و نه یه دختر اروم و سربه زیر…… ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎😍😊 @Energyplus_ir
زندگی خیلی ساده است در پنج عبارت خلاصه میشود، که آنها اسرار حیات آدمیست... آدمی باید بتواند سهم خطای خود را ببیند تا بتواند بگوید: متاسفم آدمی باید شجاعت داشته باشد تا بتواند بگوید: من را ببخش آدمی باید عشق داشته باشد تا بتواند بگوید: دوستت دارم آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش باشد تا بتواند بگوید: متشکرم و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛ تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه راز زیبایی؛ ♥️ برای داشتن چشمهای زیبا در مردم پی خوبی های آنان بگردید ♥️ برای داشتن هیکل زیبا غذایتان را با فقرا تقسیم کنید ♥️ برای داشتن لب های زیبا از کلمات پر محبت استفاده کنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌   😍😊 @Energyplus_ir