فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
🌸سلامی بامهر و محبت
🍃به ياران مهربان
🌼صبح پنجشنبه تون پراز خیروبرکت
🍃و لحظه هاتون
🌺پراز شادی باشه
🍃آرزومندم امـروز
🌸قاصدک
🍃زنگ خوشبختی رو
🌼براتون به صدا در بیاره
🌺 پنجشنبه تـون به زیبـایی گـل
#صبح_بخیر
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸خدایا
🌱در این اخر هفته ی زیبا
🌼سلامتي به تنمون
🌱 بركت به سفره هامون
🌸 آرامش به قلبمون
🌱حرمت به رابطه هامون
🌼و صفا و صميميت به
🌱خونه هامون عطا بفرما
آمیـــن...🙏
#نیایش_صبحگاهی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر چرخ و فلک نناز که کمر شکن است
بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است
مغرور نشو که زندگی چندروز است
و در زیر زمین شاه و گدا
یک رقم است....
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
•یادت باشه!🍓🌱
#گذشته رو اگه به دوش بكشی🌱
#كمرت خم میشه🌱
#ولی اگه بذاری زیر پات
#قدت بلند میشه.🌱
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آدم بعضی وقتا به یک انگیزه نیاز داره،
یک انگیزه برای بیدار شدن،
یک انگیزه برای اینکه مراقب خودش باشه،
یک انگیزه برای اینکه به خودش برسه،
یک انگیزه برای اینکه زودتر حالش خوب شه،
یه انگیزه برای اینکه پیشرفت کنه،
یک انگیزه برای اینکه ادامه بده،
بیاید حرفای کلیشه ای و شعار دادن و بذاریم کنار؛ آدم بعضی وقتا واقعاً نیاز داره ی نفر حواسش بهش باشه.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #قسمت۱۳
پشت سرشون هم یه پسر قد بلند لاغر اندام با سیبیلی باریک و موهای پرپشت وارد حیاط شد! سریع تو ذهنم با ابراهیم مقاییسش کردم برام نه به جذابیتی ابراهیم بود نه به زیباییش!فقط قدش بلندتر ..و.لاغر تر هیچ کششی نسبت بهش نداشتم ! حالم با دیدنش نه خوب شد نه بد ! بی تفاوت سریع پرده رو کشیدم و اومدم یه گوشه نشستم و با قلبی که داشت از سینم بیرون میزد منتظر شدم تا اینکه نیم ساعت بعد مادرم اومد و منو با خودش برد پیش مهمونا اون شب حتی سر بلند نکردم تا صورتشون رو ببینم فقط صداشون رو میشنیدم و سرخ و سفید میشدم ! منتطر بودم این مراسم عذ.اب آور تموم بشه مادرحبیب انگار عجله داشت و یهو گفت. ما راضی شما راضی چه لزومی داره بندازیم یه شب دیگه !شوهر خواهر من ملا هست یکی رو بفرستم دنبالش همین امشب محر.م بشن فردا صبح هم من بیام ببرمش برای خرید عقد ! چطوره خوبه..؟
داستانهای_آموزنده
رابطه زناشویی👩❤️👨
زنانشویی
@zanashoyi1
┅═•💋زنـاشـویـے
🖇اضطراب میتونه یه یادآوری باشه برای اینکه :
- از بدن و ذهنت مراقبت کنی،
- روی زمان حال تمرکز کنی،
- لازمه مدتی از شبکه های اجتماعی دور باشی،
- غذاهای سالم تر بخوری،
- روتین زندگیتو تغییر بدی،
- مشکلاتی که ازشون دوری میکنی رو حل کنی،
- به تعادل نیاز داری،
- باید بیشتر با دیگران در ارتباط باشی،
- باید بیشتر با خودت مهربون باشی...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
در شهر، میدان "مادر" ساختند
"مادر" را هم مگر میشود دور زد
فقط باید دورش بگردی
❤️ دوستت دارم مادر ❤️
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✨
زندگی
هرگز کهنه نمی شود...
این ذهن است
که قدیمی می شود
وچون از دریچه
ذهن نگاه می کنی
تازگی زندگی
را حس نميکنی
باید در لحظه زندگی کنی
بدون قضاوت دیگران...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✨
هیچوقت کسی رو که
بهت اهمیت میده رو نادیده نگیر
یه روز میفهمی که چه الماسی رو
از دست دادی وقتی مشغول
جمع کردن سنگ ریزه بودی...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#شراره #ادامه قسمت۱۳
منتظر بودم پدرم مخالفت کنه. .ولی با صدای پرراز شعفی گفت _:هرچی شما صلاح بدونید!
و من همون شب بدون اینکه حتی صورت حبیب رو از نزدیک ببینم شدم زنش! و همون هفته عقدد کردیم و دوماه هم نامزد موندیم تا پدرم تو این دوماه فرصت کنه برام جهاز جور کنه و سر دوماه با یه عروسی مفصلی راهی خونه بخت شدم ! خونه ابراهیم کنار خونه پدر و مادرش بود ! مادرش گفت چون من از دار دنیا این یه پسر رو دارم و بعدددنیا اومدنش اجاقم کور شد نمیتونم ازش دور باشم ..برای همین خونه همسایه رو با دوبرابر ق.یمت اصلیش ازش خریدیم تا پسرمون کنارمون باشه ! برای من هیچ اهمیتی نداشت حداقلش این بود جدا بودیم ولی خبر نداشتم که همشون یه کلید دارن و هرلحظه از شب و روز میتونن بیان تو حریم خصو.صیم !
ادامه پارت بعدی👎
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir