Energy is the ability to do work. It can take a variety of forms: mechanical, electrical, chemical, and nuclear. To produce any type of energy, the resources of the earth are used. The main resources of the earth are fossil fuels such as natural gas, oil, and coal.
انرژی توانایی انجام کار است. انرژی می تواند فرم های مختلفی داشته باشد: مکانیکی ، الکتریکی ، شیمیایی و هسته ای. برای تولید هر نوع انرژی از منابع زمین استفاده می شود. منابع اصلی زمین سوخت های فسیلی مانند گاز طبیعی ، نفت و زغال سنگ است.
#Reading
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
We get most of our energy from these fossil fuels, but this is harmful to the environment. Fossil fuels are nonrenewable and cannot be replaced easily. Once we use them up, they’re gone forever. They are not clean as they pollute water or air.
ما بیشتر انرژی خود را از این سوخت های فسیلی می گیریم ، اما این برای محیط زیست مضر است. سوخت های فسیلی غیر قابل تجدید هستند و به راحتی قابل تعویض نیستند. وقتی آنها را تمام کنیم ، آنها برای همیشه از بین می روند. آنها پاک نیستند چون آب یا هوا را آلوده می کنند .
#Reading
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
In recent years, scientists try to use other types of energy resources. They call them clean energy resources because they do not pollute the earth. Clean energy is renewable. It is made from resources that can be replaced, like wind, water, sunshine, tides, and plants. When renewable energy resources are used, the demand for fossil fuels is reduced.
در سال های اخیر ، دانشمندان سعی می کنند از انواع دیگر منابع انرژی استفاده کنند. آنها به این نوع انرژی جدید، منابع انرژی پاک می گویند زیرا باعث آلودگی زمین نمی شوند. انرژی پاک تجدید پذیر است. این انرژی از منابعی ساخته می شود که می توانند جایگزین شوند، مانند باد ، آب ، آفتاب ، جزر و مد و گیاهان. وقتی از منابع انرژی تجدید پذیر استفاده می شود ، تقاضا برای سوخت های فسیلی کاهش می یابد.
#Reading
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
The most common type of clean energy is the solar power. Solar energy is produced by the radiation that reaches the earth. People have used the sun as a heat source for thousands of years. Iranians, for instance, use special designs and arrangements of windows, balconies and yards to get the most sunshine. Different types of materials might also be used in building the houses. This keeps people warm during cold seasons and cool during hot days of the year.
رایج ترین نوع انرژی پاک انرژی خورشیدی است. انرژی خورشیدی توسط تابش هایی که به زمین می رسد تولید می شود. هزاران سال مردم از خورشید به عنوان منبع گرما استفاده کرده اند. به عنوان مثال ایرانیان برای به دست آوردن بیشترین نور آفتاب از طرح ها و چیدمان های ویژه پنجره ها، بالکن ها و حیاط استفاده می کنند. انواع مختلفی از مواد نیز در ساخت خانه ها ممکن است استفاده شود. این باعث می شود افراد در فصول سرد سال گرم و در روزهای گرم سال خنک شوند.
Nowadays, solar energy can be converted into other forms of energy, such as heat and electricity. Solar energy might be used for heating water and air in homes, buildings, or swimming pools. Maybe you’ve seen buildings or houses with big shiny panels on the roof. These are solar collectors that collect heat by absorbing sunlight and producing solar power. Also, solar energy can be used in generating electricity to provide power for watches, highway signs, houses and even space stations.
امروزه انرژی خورشیدی می تواند به اشکال دیگر انرژی مانند گرما و برق تبدیل شود. انرژی خورشیدی ممکن است برای گرم کردن آب و هوا در خانه ها ، ساختمان ها یا استخرها استفاده شود. شاید شما ساختمانها یا خانه هایی با پانل های براق بزرگ روی سقف دیده باشید. اینها جمع کننده های خورشیدی هستند که با جذب نور خورشید و تولید انرژی خورشیدی گرما جمع می کنند. همچنین ، از انرژی خورشیدی می توان در تولید برق برای تأمین انرژی برای ساعت ها ، علائم بزرگراه ها ، خانه ها و حتی ایستگاه های فضایی استفاده کرد.
Clean energy resources are widely used in many countries to keep cities and villages clean. As a result, fewer fossil fuels are consumed each year and they are saved for the future generations.
از منابع انرژی پاک در بسیاری از کشورها برای تمیز نگه داشتن شهرها و روستاها استفاده می شود. در نتیجه ، هر سال سوخت های فسیلی کمتری مصرف می شود و برای نسل های بعدی ذخیره می شوند.
#Reading
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از English 4U
سلام دوست عزیز
🏃♂️معطلش نکن ، تو هم میتونی زبان انگلیسیتو مجانی تمرین کنی.
فقط کافی بزنی روی لینک و عضوی از این کانال بشی.
فرصت را از دست نده
https://eitaa.com/joinchat/3739746385Cc701b191b0
چرا نمیای داخل گروه چت با دوستها ت انگلیسی مکالمه کنی ..... بزن روی لینک گروه
https://eitaa.com/joinchat/3765043281C1f70b55b1b
کانال و گروه انگلیش فور یو محیطی مناسب برای کلیه علاقمندان به فراگیری زبان انگلیسی🌷 برای تمام سطوح از مبتدی تا پیشرفته محتوا ارائه میشه. هر چهار مهارت یادگیری زبان دنبال میشه.
🌸 به دوست عزیزت هم بگو سریع خودش را بما برسونه😁
fossil fuel /ˈfɑsəl ˈfjuəl /
سوخت فسیلی
herd /hɜrd /
گله
necessary /ˈnes.əˌser.i /
لازم
stable /ˈsteɪbl /
اسطبل
Nobel Prize /noʊˌbel ˈpraɪz /
جایزه نوبل
Saturn /ˈsætɜːrn /
زحل (سیاره)
variety /vəˈraɪəti /
تنوع
kinetic energy /kəˈnɛtɪk ˈɛnərʤi /
انرژی جنبشی
Uranus /ˈjʊrənəs /
اورانوس (سیاره)
pollute /pəˈlut /
آلوده کردن
Neptune /ˈneptjuːn /
نپتون
radiation /ˌreɪdiˈeɪʃn /
تشعشع
nuclear /ˈnuː.kliː.ər /
هستهای
tide /tɑɪd /
جزر و مد
voluntary /ˈvɑːlənteri /
داوطلبانه
#Vocab
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
4-english-12-darse3-Listening & speaking_0001.mp3
5.91M
#CONVERSATION
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
Amir: Why didn’t you go to the new restaurant last night?
چرا دیشب به آن رستوران جدید نرفتید؟
Rasoul: We didn’t want to. We had already tried the food there the weekend before.
نمی خواستیم برویم. ما آخر هفته پیش غذای آنها رو امتحان کرده بودیم
Amir: Really? Did you like the food?
واقعا؟ غذا را دست داشتی؟
Rasoul: That was OK. We all ordered chicken with rice. I had never tasted their special sauce anywhere else.
خوب بود. همه ما برنج و مرغ سفارش دادیم. من سس مخصوص آنها را قبلا هیچ جای دیگر تست نکرده بودم
Amir: Was it pomegranate sauce?
سس انار بود؟
Rasoul: No. it wasn’t. I had already tasted pomegranate sauce at home.
نه. سس انار نبود. من قبلا سس انار را در خانه خورده بودم
Amir: Was it expensive?
گران بود؟
Rasoul: I think it was cheaper than the food we had tried in other restaurants.
فکر می کنم از غذا هایی که در رستوران های دیگه امتحان کرده بودیم ارزان تر بود.
1- Had Rasoul tried the restaurant sauce before? No, he hadn’t tried it before.
2- Did Rasoul go to the new restaurant alone? No, he didn’t
#CONVERSATION
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
CONVERSATION 2
Shila: What did you do on Thursday?
پنج شنبه چه کار کردی؟
Samira: Oh, on Thursday Yeganeh and Kiana came over for dinner. We really missed you.
پنج شنبه یگانه و کیانا برای شام خانه ما آمده بودند. جای تو واقعا خالی بود
Shila : Thanks, but you wanted to go to the Museum of Holy Defense, didn’t you?
ممنونم، اما تو می خواستی به موزه دفاع مقدس بروی، مگر نه؟
Samira: Oh, Yes. Before we got home, we’d gone to the museum.
بله. قبل از اینکه به خانه برویم به موزه رفته بودیم
Shila : Was it the first time you went there?
آیا اولین باری بود که به آنجا می روی؟
Samira: No, I had already been there once.
نه، قبلا یک بار به آنجا رفته بودم
Shila : Did your friends stay till midnight?
آیا دوستان تو تا نیمه شب ماندند؟
Samira : No. After we had had dinner, their mothers arrived and took them home.
نه، بعد از اینکه غذا خوردیم مادرشان رسیدند و آنها را به خانه بردند
1- When had Samira and her friends gone to the Museum? They had gone there before they got home.
2-When did Samira’s guests leave her home? They left her home before midnight
#CONVERSATION
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
🪴🪴
🪴
#The_Selfish_Giant
#part_4
'I have been very selfish!' said the giant. 'Now I know why the spring did not come here. I will put the little boy into the tree. Then I will pull down the wall and my garden will be a children's playground for ever."
He was really sorry about his unkindness. So he went down, opened the door very quietly, and went out into the garden. But when the children saw him, they
were afraid.
All the children ran away except the little boy. His eyes were full of tears and he did not see the giant. The giant came quietly behind him. He took the little boy carefully in his hand and put him up into the tree. Then the tree was suddenly covered with flowers, and the birds came and sang in it. The little boy put his arms round the giant's neck and kissed him.
The other children saw that the giant was not bad and selfish now. They came running back.
To be continued...🖊
#English #Story #Intermediate
📜 @English_4U 📜
#پاسخ_تست_شنیداری
✅ I've never been more scared in my life...
☑️ من هرگز در زندگی ام بیشتر از این نترسیده ام...
💐 ممنون از همراهی خوبتون💐
#4UBOX
🆔 @English_4U
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️No peeking
🔺یواشکی نگاه نکن.
🔻نگاه نکن ، چشماتو باز نکن.
#phrase
#listening #movie
#intermediate
🆔 @English_4U
🖌تونل گولیانگ در چین یکی از خطرناکترین جادههای جهان است!
🔸This tunnel almost dates back to 50 years ago, when a group of 13 natives of Henan Province in China decided to build a tunnel. Guoliang tunnel was built after 5 years and the death of several of its builders, with the explosion of rocks. This tunnel is about 1.2 kilometers long, 5 meters high and 3 meters wide, which can barely pass 2 cars at the same time. On rainy days, the risk of passing through this tunnel doubles due to the very slippery path and heavy fog
🔹 قدمت این تونل به حدود ۵۰ سال پیش برمیگردد، یعنی زمانی که گروه ۱۳ نفرهای از بومیان استان هنان چین تصمیم به ساخت تونل گرفتند. تونل گولیانگ (Guoliang) پس از ۵ سال و کشتهشدن چند تن از سازندگان آن، با انفجار سنگها ساخته شد. این تونل حدود ۱٫۲ کیلومتر طول، ۵ متر ارتفاع و ۳ متر عرض دارد که بهسختی ۲ ماشین را همزمان از خود عبور میدهد. در روزهای بارانی بابت مسیر بسیار لیز و مه شدید، خطر عبور از این تونل دوچندان میشود
💡#Information
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از English 4U
سلام دوست عزیز
🏃♂️معطلش نکن ، تو هم میتونی زبان انگلیسیتو مجانی تمرین کنی.
فقط کافی بزنی روی لینک و عضوی از این کانال بشی.
فرصت را از دست نده
https://eitaa.com/joinchat/3739746385Cc701b191b0
چرا نمیای داخل گروه چت با دوستها ت انگلیسی مکالمه کنی ..... بزن روی لینک گروه
https://eitaa.com/joinchat/3765043281C1f70b55b1b
کانال و گروه انگلیش فور یو محیطی مناسب برای کلیه علاقمندان به فراگیری زبان انگلیسی🌷 برای تمام سطوح از مبتدی تا پیشرفته محتوا ارائه میشه. هر چهار مهارت یادگیری زبان دنبال میشه.
🌸 به دوست عزیزت هم بگو سریع خودش را بما برسونه😁
3-Reading.mp3
7.12M
Respect your Parents
#Listening
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
On a spring morning, an old woman was sitting on the sofa in her house.
در یک صبح بهاری، پیرزنی روی کاناپه در خانه اش نشسته بود.
Her young son was reading a newspaper. Suddenly a pigeon sat on the window.
پسر جوانش داشت روزنامه می خواند. ناگهان كبوترى کنار پنجره نشست.
The mother asked her son quietly, “What is this?” The son replied: “It is a pigeon”.
مادر آرام از پسرش پرسید، "این چیست؟" پسر جواب داد: "این یک کبوتر است".
After a few minutes, she asked her son for the second time, “What is this?” The son said, “Mom, I have just told you, “It’s a pigeon, a pigeon”.
پس از چند دقیقه، او برای بار دوم از پسرش پرسید، "این چیست؟" پسر گفت، "مادر، من تازه به شما گفتم،" این یک کبوتر ، کبوتر ”.
After a little while, the old mother asked her son for the third time, “What is this?” This time the son shouted at his mother, “Why do you keep asking me the same question again and again? Are you hard of hearing?”
پس از اندکی ، مادر پیر برای بار سوم از پسرش پرسید، "این چیست؟" این بار پسر سر مادرش فریاد زد ، "چرا شما مرتباً همین سوال را از من میپرسید؟ مگر نمی شنوی؟ "
A little later, the mother went to her room and came back with an old diary. She said, “My dear son, I bought this diary when you were born”.
کمی بعد ، مادر به اتاق خود رفت و با یک دفتر خاطرات قدیمی برگشت. او گفت ، "پسر عزیز من ، من این دفتر خاطرات را وقتی تو بدنیا آمدی خریدم".
Then, she opened a page and kindly asked her son to read that page. The son looked at the page, paused and started reading it loud:
سپس ، او صفحه ای را باز کرد و با مهربانی از پسرش خواست که آن صفحه را بخواند. پسر به صفحه نگاه کرد ، مکث کرد و شروع کرد به خواندن آن با صدای بلند:
Today my little son was sitting on my lap, when a pigeon sat on the window.
امروز پسر کوچک من روی پای من نشسته بود، که یک کبوتر کنار پنجره نشست.
My son asked me what it was 15 times, and I replied to him all 15 times that it was a pigeon.
پسرم 15 بار از من پرسید این چیست، و من همه 15 بار پاسخ دادم که کبوتر است
I hugged him lovingly each time when he asked me the same question again and again.
من هر بار عاشقانه او بغلش می کردم وقتی که او چندین بار از من همین سوال را پرسید.
I did not feel angry at all. I was actually feeling happy for my lovely child.
من اصلا عصبانی نشدم. من واقعا احساس خوشحالی می کردم برای کودک دوست داشتنیم.
Suddenly the son burst into tears, hugged his old mother and said repeatedly, “Mom, mom, forgive me; please forgive me.”
ناگهان پسر زد زیر گریه، مادر پیرش را در آغوش گرفت و پشت سر هم گفت، "مادر ، مادر ، من را ببخش. لطفا من را ببخش."
The old woman hugged her son, kissed him and said calmly, “We must care for those who once cared for us.
پیرزن پسرش را در آغوش گرفت، او را بوسید و با آرامش گفت: "ما باید از کسانی که زمانی از ما مراقبت می کردند، مراقبت کنیم.
We all know how parents cared for their children for every little thing. Children must love them, respect them, and care for them”.
همه ما می دانیم که والدین برای هر چیز کوچکی چگونه به فرزندان شان اهمیت می دهند. فرزندان باید آنها را دوست داشته باشند، به آنها احترام بگذارند و از آنها مراقبت کنید.
#Reading
┏━━ °•🖌•°━━┓
🍃@English_4U🍃
┗━━ °•🖌•°━━┛
🪴🪴
🪴
#The_Selfish_Giant
#part_5
'It is your garden now, little children,' said the giant, and he pulled down the wall.
When people walked along the road to the town, they could see into the garden. They saw the giant playing with the children. 'That is a beautiful garden!' they said.
The children played all day. In the evening, they came to the giant to say goodbye to him.
'But where is your little friend?' he said. 'Where is the little boy that I put into the tree?' The giant loved him best because the little boy kissed him.
'We do not know,' answered the children. 'He has gone away."
'You must tell him to come tomorrow - he must come tomorrow.'
But the children said, 'We do not know where he lives. We only met him today." The giant felt very sad.
Every afternoon after school, the
children came and played with the giant. But the giant's favorite little boy did not come back again. The giant was very kind to the other children. But he wanted to see his first little friend. 'I would really like to see him!' he thought.
To be continued...🖊
#English #Story #Intermediate
📜 @English_4U 📜