عرفان اهل بیتی
من واقعا نمیدونم این بنده خدا چی با خودش فکر کرده که اینجوری راحت داره از کلاه برداری خودش حرف میزن
به محض ارسال
دوستان بدون سانسورش رو فرستادن 😊🙏
تشکر میشود 😅
عرفان اهل بیتی
. 🌿 میراث روحانی! ▫️رئیسی ۱.۶ میلیارد دلار دیگر از بدهی های روحانی را تسویه کرد 🗣 جنگِ امروزِ
خدایا !!
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
چرا بهترین و بدترین مخلوقات خودت رو آخوند قرار دادی !!!؟🤔
شما میدونید چرا !؟
در طول تاریخ هیچ کسی به اندازه آخوند متشرع به بشریت خدمت نکرده و هیچکسی هم به اندازه آخوند فاسد ضربه نزده
➖➖➖
اخلاق اهل بیتی موضوع برطرف کردن عیوب.mp3
1.2M
🌟 #اخلاق_اهل_بیتی
❌ یک راه بر طرف کردن عیوب
فرازهایی از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام
📣 طلبه خراسانی
https://eitaa.com/M_R_ashrafzadeh
29.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضور_قلب در نماز چجوری بدست می آید؟؟!!
بسیار مهم 👌
«در محضر فقیه عارف حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی حفظهالله»
طلبه خراسانی 🌹
https://eitaa.com/M_R_ashrafzadeh
💕 #داستان_کوتاه
نماز اول وقت و معجزه امام رضا (علیه السلام)
بر بالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم، پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت، چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند.
آقای پیر کراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نماز شد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد.
بعد از اینکه همه "نمازشان" را خواندند، من از او دلیل نماز خواندن اول وقتش را پرسیدم!
و او هم قضیه نماز و "مرحوم شیخ" و رضا شاه را برایم تعریف کرد...
در جوانی مدتی از طرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم، از طرفی پسرم مبتلا به "سرطان خون" شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هر لحظه منتظر مرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت:
که برای شفای بچه، "مشهد" برویم و دست به دامن "امام رضا(ع)" بشویم...
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد "صحن حرم" که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه، بچه را گرفت و گریه کنان داخل "ضریح آقا" رفت.
پیرمردی توجه ام را به خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری "انجیر و نبات" خرد شده در آن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هر کسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر میکرد و میرفت.!
به خودم گفتم ما عجب مردم احمق و ساده ای داریم "پیرمرد" چطور همه را دل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم "شرطی" بگذاریم؟
گفتم:
چه شرطی و برای چی؟
شیخ گفت:
قول بده در ازاء "سلامتی و شفای" پسرت یکسال نمازهای یومیه را سر وقت اذان بخوانی.!
"متعجب شدم" که او قضیه مرا از کجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم:
باشه قبوله و با اینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم: باشه.!
همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سر و صدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم "پسرم" از لابلای جمعیت بیرون دوید و مردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته و خوب شده بود.!!
من هم ازآن موقع طبق قول و قرارم با مرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سر وقت میخوانم.!
اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردار سپه جهت بازدید در راهه و ترس واضطراب عجیبی همه جا را گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی و قاطع برخورد میکرد.!
در حال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهر شد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبر کنم بعد از بازدید شاه نمازم را بخوانم.
چون به خودم قول داده بودم و به آن پایبند بودم اول "وضو" گرفتم وایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگر عصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلند شدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا "عذرخواهی" کردم و گفتم:
قربان در خدمتگذاری حاضرم.
شرمنده ام اگر وقت شما تلف شد و...
رضا شاه هم پرسید:
مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟
گفتم: قربان از وقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون در حرم امام رضا(ع) شرط کردم.
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد و با "چوب تعلیمی" محکم به یکی زد و گفت:
مردیکه پدر سوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، و نماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدر سوخته هستی نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم، آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
*از آن تاریخ دیگر هر جا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم....*
"خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان"
https://eitaa.com/Eshraghat_313 🌺
🌹🌹
🌹
#دنیا در #مکاشفه ای برای یکی از #ابدال این امت به صورت پیر زنی تنومد ظاهر شد که زیورهای زیادی داشت و به رنگ های مختلف خود را رنگ آمیزی کرده بود؛
به او گفت : از تو به خدا پناه می برم. پیرزن(دنیا) به او گفت : به خدا نه، خدا تو را از من پناه نمی دهد مگر وقتی که درهم و دینار را دشمن بداری
📚قوت القلوب،ج۲ص۳۷۲
👤ابوطالب مکی علیه الرحمه
@M_R_ashrafzadeh طلبه خراسانی
نشان #اشتیاق 🤔
شیخ را پرسیدم
چگونه دانم که خدای "بر دیدار من مشتاق است"
و از راز و نیاز من
حضرتش را "ملال" عارض نمیشود؟
نگر که در سجده تو را چه حالت است!؟
ار تو خواهی که سر برآوری
اما دل خواهد که همچنان
پیشانی بر خاک چسبیده ماند،
آن نشان "اشتیاق" حضرت معبود بود
به بسط کلام.
شیخ ابوالحسن خرقانی
@M_R_ashrafzadeh🌹طلبه خراسانی
آیت الله حسن زاده آملی فرمودند:
من خدمت آیت الله کشمیری که رسیدم ، شِکوه کردم که کسی نیست نیاز ما را برطرف کند . کسی نیست ما در محضرش تربیت شویم . دیگر قاضی ها و ملّاحسینقلی ها نیستند !
ایشان فرمودند : آقای حسنزاده ، خودتان را گول نزنید.
من عرض کردم ، نمی دانم شما به چه جهتی می فرمائید که خودتان را گول نزنید !؟
فرمود : شما وقتی که وارد حوزۀ علمیه شدید ، آغاز نیاز داشتید به استادی که به شما صرف و نحو یاد دهد ، نبود که بود. همان زمان به این نیاز نداشتید که کسی به شما کتاب کفایة الاصول یاد دهد. چون شما در آن حدّ نبودید، در حدّ مقام علم صرف و نحو بودید و استاد در کنارتان بود .
همین گونه پلّه پلّه که بالا آمدید استاد آن مرحله در کنار شما بود ؛
👈 الآن هم نگویید نیست . شما خودتان را یک مقدار نگاه کنید ، چه مقدار فاصلۀ بین علم و عمل را کم کردید!؟ چه مقدار با این ملکوت روراست هستید!؟
مطمئناً اگر آن چه را که می دانید در مقام عمل پایبند باشید ، این باب واسع الهی و این دار رحمت ربّانی شما را باز نخواهد داشت ؛ و هیچ منع و بخلی نیست .
👌 استاد هست ، اگر برای ما استاد نیست معلوم می شود که ما شرایط مربوطه را فراهم نکرده ایم. باید فاصلۀ بین علم و عمل کم شود و در کنار اینها هم ، واقعاً سر به سجده بگذاریم و در نیمه های شب ، صادقانه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که راه را برایمان باز کند .
درست است که از آن طرف ، ناز است اما نیاز ما باید در کنار آن ناز ، ضمیمه شود تا بالاخره به جایی منتهی شود. اینکه نمی رسیم ، برای این است که مناسب این نظام نیستیم و خودمان را با این نیاز تنظیم نکرده ایم .
طلبه خراسانی 🌹
@M_R_ashrafzadeh
🌟 آیت الحق و العرفان حضرت آقای سیدهاشم حداد(ره):
🔸 «مَن لم يزن أفعالهُ و أحوالهُ في كل وقت بالكتاب والسّنه ولم يتّهم خواطرهُ فلا تَعُدّهُ في ديوان الرّجال»؛
🔸 كسي كه افعال و احوال خود را در هر زمان با قرآن و سنت نسنجد و افكار و خواطر خود را مورد اتهام و بازرسي قرار ندهد، او را در فهرست مردان خدا به شمار نياور.
📘 المطالب السلوکیه، ص180
@M_R_ashrafzadeh 🌹طلبه خراسانی
🌟 بدن با مردم اما دل با خدا:
آیت الله کمیلی خراسانی (حفظه الله):
انیس با خدا، بدنش با مردم معاشرت دارد، اما «متفرد بالقلب» یعنی دلش را به مردم نمیدهد، بلکه دلش با خداست؛
این مسئله خیلی مهم و برای هر کسی هم اتفاق نمیافتد.
این را چقدر انسان باید تمرین کند تا خلوت و جلوت او یکی شود،
بتواند که ظاهرش را به دیگران بدهد و باطنش را بگذارد برای خدا.
یعنی اینکه در حالیکه در محل کارش هست و بین مردم هست، به کارهای روزمره مشغول است، ولی دلش هم از یاد خدا غافل نیست.
#معرفت_کاربردی
📚کتاب مشکات دل
@M_R_ashrafzadeh 🌺طلبه خراسانی