وقتی خطبه عقد خوانده شد ابوطالب حضور داشت از خانه که آمدند بیرون پیامبر رفتند سمت خانه ابوطالب در آن زمان پیامبر قریب به ۲۵ سال داشت از لحاظ دارایی ندار بودند در این هنگام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها پیامبر را صدا زد فرمود:«یا محمد الی بیتک، فبیتی بیتک و انا جاریتک» خانه خانه توست و من کنیز شما دقیقا همان حرفی که دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به امیرالمؤمنین زدند وقتی غاصب اول و دوم اوضاع رو به ضرر خود دیدند آمدند برای اذن ملاقات فاطمه زهرا سلام الله متوسل به امیرالمؤمنین شدند حضرت محضر خانم فرمودند این دو آمدند به ملاقات شما، اذن میخواهند؛ خانم فرمودند:«یا علی البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!» خانه خانه توست و من کنیز شما، هر طور صلاح میدانید عمل کنید. زمانی که بیماری حضرت خدیجه شدت یافت، عرض کردند یا رسول الله چند وصیت دارم دو وصیت را محضر پیامبر فرمودند وصیت سوم را شرم کردند عرضه داشتند وصیت سوم را شرم میکنم برایتان بگویم و آن را به فاطمه سلام الله عرض میکنم تا او بازگو کند و سپس خانم را فراخواند و به او فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم میگوید: من از قبر در هراسم. از تو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی. خانم مطلب را به پدر عرض کرد؛ پیامبر اکرم آن پیراهن را برای خدیجه سلام الله فرستادند. بعد از وفات حضرت خدیجه پیامبراکرم غسل و کفن حضرت را بر عهده گرفتند در آن لحظه جبرئیل در حالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و گفت: یا رسول الله! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: او اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفن او را بر عهده بگیریم.
#امالمؤمنینخدیجةالکبریسلاماللهعلیها