eitaa logo
هرروزباقرآن📗
178 دنبال‌کننده
825 عکس
296 ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🟪25. «(از کسانى مباش که) همواره به نفع خود و به زیان دیگران حکم مى کنند; اما هرگز حق را به دیگران نمى دهند»; 👈در حالى که نشانه مؤمنان راستین ـ 🔰بر پایه صریح آیات و روایات ـ این است که طرفدار حق باشند، هرچند به زیان آنها باشد و باطل را رها کنند، هرچند به ضرر آنها باشد. 🔰قرآن مجید مى گوید:  اى کسانى که ایمان آوردید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خدا گواهى دهید، اگر چه به زیان شما یا پدر و مادر یا نزدیکانتان بوده باشد». ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ 🔰شرح و تفسیر حکمت 150 🔰* 🔮 بخش پنجم (پایان) 🔮 🟪26. «(از کسانى مباش که) دیگران را هدایت و خود را گمراه مى سازد و در نتیجه مردم از آنها اطاعت مى کنند; اما خودش خدا را معصیت»; 👈به این ترتیب سخنان هدایتگر آنها سبب نجات دیگران مى شود; اما خودشان از آن بهره نمى گیرند، او به باغبانى مى ماند که دیگران از میوه هاى درخت او بهره مند مى شوند و خود از گرسنگى جان مى دهد. 🟪27. «(از کسانى مباش که) حق خود را به طور کامل مى گیرد; ولى حقوق دیگران را نمى پردازد»; 👈قرآن مجید نیز درباره این گونه افراد مى گوید: «(وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ  وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ); 🔰واى بر کم فروشان!  آنان که وقتى براى خود چیزى از مردم با پیمانه مى گیرند، (حق خود را) به طور کامل دریافت مى دارند; ولى هنگامى که براى دیگران پیمانه یاوزن مى کنند، کم مى گذارند». ✴️کم فروشى مسئله کیل و وزن را تداعى مى کند; اما از یک نظر مفهومى عام دارد که تمام حقوق را در همه زمینه ها شامل مى شود; کم فروشان واقعى کسانى هستند که در هر زمینه اى حق خود را از مردم به طور کامل مى گیرند و گاه بیشتر از حق خود; اما در پرداختن حق کوتاهى مى کنند و بخل مى ورزند. ✴️بسیار دیده ایم که افرادى براى انجام کارى در برابر اجر معینى در ساعاتى مشخص استخدام یا اجیر و یا مأمور مى شوند و هنگام کار از ساعات خود مى کاهند و از گوشه و کنار آن مى زنند و طبق تعهد عمل نمى کنند; ولى به هنگام دریافت اجر و مزد ذره اى از قرارداد خود عقب نشینى نمى کنند. 🟪28. امام(علیه السلام) در آخرین توصیه به نقطه اصلى دردها و انحرافات اخلاق و آلودگى به گناه اشاره کرده مى فرماید: «(از کسانى مباش که) از خلق خدا از آنچه معصیت خدا نیست مى ترسد ولى خودش از خدا (در مورد ستم کردن) درباره مخلوقش پروا ندارد»; 👈این نیز یکى دیگر از تناقض ها و تضادهایى است که در اعمال این گروه بر اثر ضعف ایمان و غلبه هواى نفس حاصل مى شود. ✴️به یقین هر کس این کلام نورانى را نصب العین قرار دهد و آن را برنامه زندگى خویش بشمارد براى نجات او در دنیا و آخرت کافى است. ازاین رو مرحوم سید رضى در پایان این گفتار حکیمانه مى فرماید: «اگر در این کتاب جز این کلام نبود براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند کافى بود» ✴️نکته: 🔰مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغه خود نقل مى کند که ابن عباس این سخن را از امام(علیه السلام) گرفت و آن را به فرزندش وصیت کرد سپس به او گفت: این سخن باید براى تو گنجى باشد که آن را ذخیره مى کنى. در حفظ و نگهدارى آن از حفظ و نگهدارى طلاى سرخ کوشاتر باش! چرا که اگر آن را رعایت کنى خیر دنیا و آخرت نصیب تو خواهد شد. ✴️به راستى کلام مولا(علیه السلام) چقدر پرارزش و راهگشاست که تنها یک بخش کوچک آن مى تواند ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت باشد. ════🌼🕊🌼═
🔰قرآن مجید درباره این گونه اشخاص میگوید: «إِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً  إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَإِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً); ✴️به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است. هنگامى که بدى به او رسد بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مى شود (و بخل مى ورزد)» 🟪17. «(از کسانى مباش که) عبرت آموختن را مى ستاید (و به دیگران آموزش مى دهد) ولى خود عبرت نمى گیرد و موعظه بسیار مى کند; اما خود موعظه و اندرز نمى پذیرد»; 👈این وصف عالمان بى عمل و مدعیان بى تعهد و ریاکاران فاقد اخلاص است که در قرآن مجید سبب خشم شدید خداوند شمرده شده است. ✴️شک نیست که این جهان دار عبرت است و تاریخ پیشینیان مملو از درس هاى عبرت آموز. هرگاه انسان چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد مى تواند سرنوشت آینده خود را در آیینه تاریخ و حوادث عبرت آموز زمان خود ببیند. ولى افسوس که هواى نفس و حب ذات پرده اى در برابر چشمان او مى کشد و مانع گوش او از شنیدن پیام هاى تاریخ مى شود و عجب این که این درس ها را به دیگران مى دهد ولى خود در عمل از آنها بى بهره است. 🟪18. «(از کسانى مباش که) در گفتار به خود مى نازد و در عمل بسیار کوتاهى مى کند»; 👈مضمون این سخن، در اوصاف پیش آمد ولى امام(علیه السلام) با قدرتى که در فصاحت و بلاغت داشته گاه مطلبى را لازم و ضرورى مى بیند با تعبیرات گوناگون که هر کدام جدید و تازه است بیان فرماید. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ 🔰شرح و تفسیر حکمت 150 🔰* 🔮 بخش چهارم 🔮 🟪19. «(از کسانى مباش که) براى دنیاى فانى، تلاش و کوشش فراوان دارد ولى براى آخرت باقى مسامحه کار است»; 👈به هر حال این اشتباهى بزرگ و کارى غیر عاقلانه است که انسان در مورد چیز فانى تلاش و کوشش کند و تمام نیروهاى خود را به کار گیرد; اما از آنچه باقى است و زندگى جاویدان او را تشکیل مى دهد غافل شود. این نیز بر اثر ضعف ایمان و غلبه هواى نفس است. 🟪20. «(از کسانى مباش که) غنیمت را غرامت و غرامت را غنیمت مى شمرد»; 👈«غنیمت» چیزى است که در راه خدا و براى خدا صرف شود و «غرامت» اموالى است که در راه شهوات و هوا و هوس ها هزینه گردد. 🟪21. «(از کسانى مباش که) از مرگ مى ترسد ولى فرصت ها را از دست مى دهد»; 👈ترس از مرگ گاه به سبب از دست دادن اموال و ثروت ها و مقامات و لذات دنیوى است که شیوه افراد بى ایمان یا ضعیف الایمان است و گاه به سبب از دست رفتن فرصت ها براى انجام اعمال نیک و اندوختن حسنات. گروهى ترسشان از مرگ به ظاهر از قبیل قسم دوم است; ولى عجیب است که به انجام اعمال نیک پیش از آن که وقت از دست برود نمى پردازند. در واقع این نیز نوعى تناقض در میان عقیده و عمل است و این گونه تناقض ها، چنان که در عبارات سابق نیز آمده در میان دنیاپرستان کم نیست. 🟪22. «(از کسانى مباش که) معصیت هاى کوچک را از دیگران بزرگ مى شمارد در حالى که بزرگ تر از آن را از خود ناچیز مى بیند، (همچنین) آنچه را از طاعات دیگران کوچک مى شمرد از خودش بزرگ و بسیار مى پندارد»; 👈چنین شخصى باز دچار تناقض دیگرى است; عمل واحدى را که از خود و دیگران سر مى زند دوگونه مى بیند; از خودش بسیار بزرگ و از دیگران بسیار کوچک. این در مورد اعمال نیک است و به عکس در گناه واحدى که از او و دیگرى سر زده، از دیگران را بزرگ و آن را از خودش کوچک مى انگارد و اینها همه از آثار حب ذات است که مانع از قضاوت یکسان درباره خود و دیگران مى شود 🟪23. «(از کسانى مباش که پیوسته) به (کارهاى) مردم خرده مى گیرد; اما از کارهاى خود با مسامحه و مجامله مى گذرد»; 👈به بیان بعضى از بزرگان اخلاق اگر خارى به پاى دیگران رود آن را مى بینند; اما اگر شاخه درختى در چشمشان فرو رود نمى بینند و این تناقض و تضاد نیز از آثار حب ذات است. خلاصه این که کوچک ترین عیوب دیگران را مى بیند اما از بزرگ ترین عیب خود با مسامحه مى گذرد حتى در آنچه متعلق به دیگرى است خرده مى گیرد; مثلاً اگر از فرزند دیگرى کار کوچک خلاف اخلاقى سر بزند گاه او را فاسد الاخلاق و بى بند و بار مى شمرد در حالى که اگر از فرزند خودش کارهاى خلاف بیّن ببیند مى گوید جوان است، این مسائل اهمیتى ندارد. 🟪24. «(از کسانى مباش که) لهو و لعب با ثروتمندان نزد او از ذکر خدا با فقیران محبوب تر است»; 👈این دو خصلت، دو عیب بزرگ است; مشغول لهو و لعب بودن یک عیب و با اغنیاى بى درد و بى خبر از حال فقرا همنشین شدن عیبى دیگر; اما با فقیران زیستن خود یکى از محاسن اخلاقى است و ذکر خدا با آنان گفتن فضیلت دیگرى است.
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
animation.gif
42K
بسم الله الرحمن الرحیم ارءیت الذی یکذب بالدین.... ___فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ”! چرا وای بر ؟! چرا وای بر بی نمازان نباشد؟! زیرا این نمازگزاران به مراتب خطرناکتر از بی نمازانند. و می بینی که نظر خداوند با نظر متعصبین افراطی متفاوت است.نمازگزاران را می دهد! زیرا “صلاة” نور حقیقت است، اصل راستی و درستی است، منشأ خدمت و خدمتگزاری است، ریاکاری بر نمی دارد. دکان دنیوی نیست، □در ادامه می فرماید؛ اینگونه نمازگزاران “یَمنَعُونَ الماعُونَ” اند. یعنی اینان کسانی اند که مانع از رسیدن مایحتاج روزمره ی مردمان اند. “ماعون”، معیشت مردمان را گویند، هر آن چیزی است که با آن گذران زندگی می کنند. و این نمازگزاران به فرموده ی قرآن، کسانی اند که مردمان را از مایحتاج شان محروم نموده اند. اینچنین نمازگزارانی به جای عزت، حامل ذلت اند. و نماز برای آنان یک پوشش است، حقیقت نیست. و خداوند عزَّوجَلّ، این نکته را به خوبی می داند و آنان را صریحاً با “وَیل” تهدید می کند! ؛ ✍🏻اين سوره تهديد كسانى است كه خود را مسلمان معرفى كرده اند ولى متخلق به اخلاق منافقينند، از قبيل سهو از نماز، و ريا كردن در اعمال، و منع ماعون، كه هيچ يك از اينها با ايمان به روز جزا سازگارى ندارد. بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻 @ghararemaa ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
زیرا آنچه بقا دارد پایان کار است. یا این که براى ساختن بنایى، انسان در ابتدا گرفتار مشکلات عظیمى مى شود; ولى در پایان بنایى خوب و موزون ساخته مى شود که همگان از آن بهره مند مى شوند و مایه آبروى سازنده و جامعه شده و اى بسا جزو آثار ماندگار و باستانى قرار مى گیرد. ✳️همچنین در مورد انسان ها از نظر سعادت و شقاوت، همه ما ـ با قطع نظر از آیات و روایات حسن عاقبت ـ به وجود «حر بن یزید ریاحى» افتخار مى کنیم در حالى که مدتى طولانى از عمرش در خدمت حاکمان ظالم بنى امیه بود، همین که در آخرین ساعات عمرش بیدار شد و شهادت در راه امام حسین(علیه السلام) را بر همه چیز ترجیح داد نام او از فهرست شقاوتمندان حذف گردید و در فهرست سعادتمندان قرار گرفت.🔀 به عکس، جمعى از صحابه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را مى بینیم که در آغاز در صف بهشتیان بودند; 🔹اما بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آتش جنگ برافروختند و عده زیادى را به کشتن دادند و امروز متأسفانه تاریخ اسلام نام آنها را به نیکى نمى برد. ✴️اینجاست که همه ما دست به دعا برداشته عرضه مى داریم: خداوندا! به ما حسن عاقبت عنایت فرما. ════🌼🕊🌼═
**📔درسهایی از نهج البلاغه** (۱۷۶) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ، حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ. 🟡ضرورت آينده نگرى (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: هر كس را پايانى است، تلخ يا شيرين. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 151🔰* 👌🔆هر كس عاقبتى دارد: 🔮بخش اول🔮 📜امام در اين كلام نورانى اشاره به نكته مهمى مى كند كه بسيارى از آن غافلند و آن توجه دادن به عاقبت كارها و عاقبت انسان هاست. مى فرمايد:🔻 «براى هر كس سرانجامى است، شيرين يا تلخ» 🔔يعنى انسان نبايد امروز خود را در نظر بگيرد، بايد مراقب عاقبت خويش باشد. «ابن الوقت» بودن و به نتيجه اعمال خود نينديشيدن و عاقبت كار را نديدن مايه بدبختى است. مسئله تدبر و تدبير كه از صفات برجسته انسان شمرده مى شود به همين معناست كه انسان عاقبت انديش باشد نه ابن الوقت. 💎به يقين غفلت از عاقبت كارها و عاقبت زندگى انسان مشكلات عظيمى براى او در دنيا و آخرت به بار مى آورد. افراد موفق و پيروز عاقبت انديش اند و سعى مى كنند از عاقبت «مُرّة» (تلخ) بپرهيزند و به عاقبت «حُلوة» (شيرين) روى آورند. 🔰در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: كسى نزد ايشان آمد و عرض كرد يا رسول الله! اندرزى به من ده. 💠پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:اگر سفارش و اندرزى به تو گويم مى پذيرى يا با آن مخالفت مى كنى؟عرض كرد: آرى 💠پيغمبر(صلى الله عليه وآله) سه بار اين سخن را تكرار كرد و او در هر مرتبه جواب آرى دارد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:  هنگامى كه تصميم بر كارى گرفتى در عاقبت آن بينديش اگر عاقبت آن را نيك ديدى انجام ده و اگر عاقبت آن زشت و تاريك است از آن بپرهيز». 🔰قرآن مجید نیز روى مسئله عاقبت مؤمنان و کافران تکیه کرده در یک جا مى فرماید: «(وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ); و سرانجام (نیک) براى پرهیزگاران است». 🔰و در جاى دیگر در مقام هشدار به کافران لجوج مى گوید: آیا (مخالفان دعوت تو) در زمین سیر نکردند تا ببینند سرانجام کسانى که پیش از آنها بودند چگونه شد؟!». در آیات فراوان دیگرى سخن از عاقبت نیک و بد به میان آمده است. ✴️ نكته: اهميّت حسن عاقبت: ☢️عمر انسان فراز و نشیب هاى زیادى دارد و غالبا از حالى به حال دیگر دگرگون مى شود. آنچه از همه مهم تر است برگ هاى آخر دفتر زندگانى است که عمر با آن پایان مى پذیرد، ازاین رو مى بینیم که انبیاى الهى نگران عاقبت کار خویش بودند. 💠 درباره یوسف(علیه السلام) مى خوانیم که بعد از رسیدن به آن همه مقامات و نجات از آن همه مشکلات که در زندگى کمتر کسى دیده مى شود، آخرین تقاضایى که از خدا داشت این بود:  مرا مسلمان بمیران، و به صالحان ملحق فرما». 🔰مرحوم علامه مجلسى در جلد 68 بحارالانوار صفحه 362 بابى تحت عنوان «حُسْنُ الْعاقِبَة وَإصْلاحُ السَّریرَةِ» آورده و احادیث نابى ذیل آن ذکر کرده است، از جمله:🔰 امام صادق(علیه السلام) به بعضى از مردم (از یارانش) چنین نوشت که اگر مى خواهى عاقبت به خیر شوى آن گونه که از دنیا بروى در حالى که در افضل اعمال هستى حق خداوند را بزرگ دار بدین گونه که نعمت هاى او را در معاصى اش صرف نکنى و از حلم او نسبت به خود مغرور نشوى (دیگر آنکه) هر کسى را یافتى که یادى از ما مى کند یا مودت ما را ابراز مى دارد احترام کن خواه راستگو باشد یا دروغگو; به تو مربوط نیست تو به نیت خود مى رسى و اگر او دروغگو باشد نتیجه اعمال خود را مى برد». ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 151🔰* 🔮 بخش دوم(پایان) 🔮 🔰درباره حسن عاقبت مطالب زیادى گفته شده و بسیارند کسانى که دعاى اصلى آنها در پیشگاه خداوند دعا براى حسن عاقبت باشد و در روایات اسلامى ـ چنان که خواهد آمد ـ اهمیت زیادى به آن داده شده تا آنجا که طبق روایاتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «خَیْرُ الاُْمُورِ خَیْرُهَا عَاقِبَةً; بهترین کارها (تا چه رسد به انسان ها) کارى است که عاقبت و سرانجامش نیک باشد». 🔰در حدیثى امیرمؤمنان(علیهم السلام) فرمود: حقیقت سعادت آن است که انسان، سرانجام کارش به سعادت خاتمه یابد و حقیقت شقاوت (ومحرومیت از رحمت خدا) آن است که سرانجام کارانسان به شقاوت پایان یابد» 🔰در پایان عهدنامه معروف «مالک اشتر» نیز این جمله نورانى به چشم مى خورد که امام(علیه السلام) عرضه مى دارد:  از خدا مى خواهم که پایان عمر من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد». ✴️آنچه در روایات بالا و آیات قرآنى درباره اهمیتِ حسن عاقبت یا سوء عاقبت آمده دلیل روشنى دارد که آنچه در طویل المدة باقى مى ماند عاقبت هر کارى است در حالى که آغاز آن کوتاه مدت است; 👈مثلاً فرزندى براى انسان متولد مى شود، در اوائل عمر از نظر اخلاقى یا جسمى نقاط ضعف مهمى دارد; اما پس از مدتى از هر نظر موزون و استوار مى گردد و پدر و مادر و همچنین جامعه به وجود او افتخار مى کنند،
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۲۰۸) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و پنجاه و هفتم 🍃....داستان هدف از نسخ‌.....🍃 ♦️نکته:آيا نسخ در احكام جايز است؟" يك روز دارويی برای بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور می‌دهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودی نسبی بيمار ممكن است اين دارو حتی زيانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروی ديگر را می‌دهد. 🔶ممكن است درسی امسال برای دانش‌آموزی سازنده باشد، اما همين درس برای سال آينده بی فايده باشد، معلم آگاه بايد برنامه را آن چنان تنظيم كند كه سال به سال دروس مورد نياز شاگردان تدريس شود. ♦️اين مساله مخصوصا با توجه به قانون تكامل انسان و جامعه‌ها روشنتر می‌گردد كه در روند تكاملی انسانها گاه برنامه‌ای مفيد و سازنده است و گاه زيانبار و لازم التغيير، به خصوص در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقيدتی، لزوم دگرگونی برنامه‌ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می‌رسد. 🔶البته نبايد فراموش كرد كه اصول احكام الهی كه پايه‌های اساسی را تشكيل می‌دهد در همه جا يكسان است، هرگز اصل توحيد يا عدالت اجتماعی و صدها حكم مانند آن دگرگون نمی‌شود، تغيير در مسائل كوچكتر و دست دوم است. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و پنجاه و هشتم 🍃....داستان هدف از نسخ‌.....🍃 ♦️نکته:آيا نسخ در احكام جايز است؟" اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه ممكن است تكامل مذاهب به جايی برسد كه آخرين مذهب به عنوان خاتم اديان نازل گردد به طوری كه دگرگونی در احكام آن بعدا راه نيابد (شرح كامل اين موضوع را در ذيل آيه ۴۰ احزاب در بحث خاتميت به خواست خدا می‌آوريم). 🔶گر چه معروف است كه يهود نسخ را به كلی منكرند و به همين دليل دگرگونی قبله را به مسلمانان ايراد می‌گرفتند ولی طبق منابع مذهبيشان ناچارند نسخ را بپذيرند. ‏چرا كه طبق گفته تورات هنگامی كه نوح ع از كشتی پياده شد خداوند همه حيوانات را بر او حلال كرد. ♦️ولی اين حكم در شريعت موسی ع نسخ شد و قسمتی از حيوانات تحريم گشت.‏در تورات سفر تكوين فصل ۹ شماره ۳ می‌خوانيم:" و هر جنبنده‌ای كه‌ زندگی نمايد برای تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم" ولی عموميت اين حكم بعدا نسخ گرديد. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۷۷) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ‏. 🟡توجه به فنا پذيرى (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روى مى ‏آورد، باز مى‏ گردد، و چيزى كه باز گردد گويى هرگز نبوده است. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 152🔰* 👌🔆جهان ناپايدار: 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به ناپايدارى جهان و مواهب و نعمت هاى آن كرده مى فرمايد: 🔻«هر چيزى كه روى مى آورد روزى پشت خواهد كرد و چيزى كه پشت مى كند گويى هرگز نبوده است»; 🔔طبيعت زندگى اين جهان و تمام مواهب مادى آن فناپذيرى است، 🔸 هرچند بعضى عمر بسيار كوتاهى دارند، 🔸بعضى كمى بيشتر; اموال و ثروت ها، جاه و مقام ها، جوانى و شادابى، عافيت و تندرستى و در يك كلمه همه امكانات مادى كه روزى به انسان رو مى كنند و او را شاد و خوشحال مى سازند امورى نيستند كه انسان به آنها دل ببندند، زيرا چيزى نمى گذرد كه همگى پشت مى كنند و از دست مى روند; 💎پيرى و ناتوانى به جاى جوانى، فقر به جاى ثروت، زوال جاه و مقام به جاى مقامات و بيمارى به جاى عافيت و تندرستى مى نشيند و اگر اينها هم از انسان جدا نشوند و تا پايان عمر محدود انسان بمانند انسان از آنها جدا مى شود و چيزى جز قطعات كفن با خود همراه نمى برد. 🔶جمله (وَمَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ) اشاره به اين نكته است كه وقتى نعمت ها به انسان پشت مى كنند آثارشان را با خود نيز مى برند به گونه اى كه گاهى انسان تصور مى كند اينها هرگز وجود نداشته اند، زيرا اگر خودشان مى رفتند و آثارشان باقى مى ماند باز ادامه حيات آنها محسوب مى شد; مثلاً جوانى كه مى رود، نيرو، قدرت، شادابى، شادمانى و نشاط و ساير آثار جوانى را با خود مى برد گويى هرگز نبوده است همچنين ساير نعمت ها ولى اعمال صالحه و كارهاى نيك و آنچه را انسان در خزائن الهى به امانت مى سپارد و به حكم «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از ميان مى رود; و آنچه نزد خداست باقى مى ماند» 🔷نتیجه روشنى که از این گفتار حکیمانه مولا گرفته مى شود این است که نه انسان به آنچه دارد دل ببندد و نه به آنچه از دستش مى رود ناراحت شود،_چرا که این طبیعت زندگى دنیاست، 🔰همان گونه که قرآن مجید نیز مى فرماید: (لِّکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَآ آتَاکُمْ). و طبق فرموده مولا در حکمت 439 حقیقت زهد همین است. 💎ظاهر این جمله حکمت آمیز ناظر به نعمت ها و مواهب الهى، 🔰ولى بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را تعمیم داده و گفته اند: نقمت ها و مشکلات و رنج ها را نیز فرا مى گیرد، زیرا آنها نیز زائل شدنى است و روزى فرا مى رسد که انسان به کلى آن را فراموش مى کند. یوسف گرچه سال ها در زندان دور از پدر و برادران و عشیره گرفتار بود ولى هنگامى که بر تخت عزیزى مصر تکیه زد و برادران و پدر به دیدارش آمدند همه آن ناراحتى ها را از یاد برد. ════🌼🕊🌼═
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۷۸) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ، وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ‏. 🟡صبر و پيروزى (اخلاقى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: انسان شكيبا، پيروزى را از دست نمى ‏دهد، هر چند زمان آن طولانى شود. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 153 🔰* 👌🔆صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند! 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره به نكته مهمى مى كند كه در همه فعاليت هاى فردى و جمعى تأثيرگذار است،مى فرمايد: 🔻«شخص صبور (و با استقامت) پيروزى را از دست نخواهد داد، هرچند زمان طولانى بگذرد»; 📌حقيقت صبر همان استقامت است; استقامت در برابر موانع وصول به مقصد و پيمودن راه طولانى وصول به هدف و استقامت در برابر دردها و رنج ها و كار شكنى هاى اين و آن. تا چنين استقامتى در انسان نباشد به جايى نمى رسد، ✅ زيرا طبيعت زندگى دنيا اين است كه با مشكلات آميخته شده و غالباً در كنار گل ها خارهايى است و در كنار عسل ها نيش زنبورانى. 🔰 تاريخ نيز بارها و بارها نشان داده است كه پيروزى ها در انتظار افراد بااستقامت و صبور است. تا آنجا كه اين سخن به صورت ضرب المثل كوتاهى در ميان همه معروف است. 💢عرب ها مى گويند: «مَنْ صَبَرَ ظَفَرَ» و فارس ها مى گويند: صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آيد 🔰قرآن مجيد بارها به اين حقيقت اشاره كرده; از جمله در داستان يوسف مى گويد: 💎هنگامى كه برادران آمدند و او را شناختند پرده از راز خود برداشت و اين جمله را گفت: «(أَنَا يُوسُفُ وَهذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ); من يوسفم، و اين برادر من (بنيامين) است; خداوند بر ما منّت گذارد. 🔸هركس تقوا پيشه كند و شكيبايى و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مى شود;) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند». ✴️درباره بنى اسرائیل بعد از آنکه بر فرعونیان پیروز شدند فرمود: « و مشرق ها و مغرب هاى پربرکت زمین را به آن قوم که (زیر زنجیر ظلم و ستم) به ضعف کشانده شده بودند، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل، به خاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقق یافت». 🔶امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در عبارت کوتاه ترى که از آن حضرت روایت شده مى فرماید: ✴️صبر و استقامت کلید پیروزى است». 🔰بهترین شاهد و گواه براى کلام امام(علیه السلام) مطالعه تاریخ گذشتگان است; در تمام رشته علمى و صنعتى و سیاسى و اجتماعى کسانى پیروز شدند که از صبر و استقامت بیشترى برخوردار بودند، همان ها که بر مرکب صبر سوار شدند و به سوى مقصد تاختند و شاهد مقصود را در آغوش گرفتند. ════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۲۰۹) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و یکم 🍃....داستان هدف از نسخ‌.....🍃 ♦️نکته:تفسير جمله" ننسها": جمله" ننسها" كه در آيات مورد بحث بر جمله" ننسخ" عطف شده در اصل از ماده" انساء" به معنی تاخير انداختن و يا حذف كردن و از اذهان بردن است‌ [در صورت اول از ماده" نسا" می‌باشد و در صورت دوم از ماده" نسی".]‏اكنون اين سؤال پيش می‌آيد كه مفهوم اين جمله با در نظر گرفتن جمله" ننسخ" چيست؟ 🔶در پاسخ می‌گوئيم: منظور در اينجا اين است كه اگر ما آيه‌ای را نسخ كنيم و يا نسخ آن را طبق مصالحی به تاخير بيندازيم در هر صورت بهتر از آن يا همانند آن را می‌آوريم. ♦️بنا بر اين جمله" ننسخ" اشاره به نسخ در كوتاه مدت است و جمله" ننسها" نسخ در دراز مدت (دقت كنيد).‏در اينجا بعضی احتمالات ديگر داده‌اند كه در مقايسه با تفسيری كه گفتيم چندان قابل ملاحظه نيست. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و دوم 🍃....داستان هدف از نسخ‌.....🍃 ♦️نکته:تفسير" او مثلها"": سؤال ديگری مطرح می‌شود كه منظور از" او مثلها" چيست؟ اگر حكمی همانند حكم گذشته باشد كه تغيير اولی بيهوده به نظر می‌رسد، چه لزومی دارد چيزی را نسخ كنند و همانندش را جانشين آن سازند؟ بايد ناسخ از منسوخ بهتر باشد تا نسخ قابل قبول گردد. 🔶در پاسخ اين سؤال بايد گفت: منظور از مثل اين است كه حكم و قانونی را می‌آوريم كه در زمان بعد اثرش همانند قانون قبل در زمان گذشته باشد.‏توضيح اينكه: ممكن است حكمی امروز دارای آثار و فوائدی باشد ولی فردا اين آثار را از دست بدهد‌. ♦️در اين صورت بايد اين حكم نسخ گردد و حكم جديدی بجای آن بنشيند كه اگر از آن بهتر نباشد، لا اقل آثاری را كه حكم سابق در زمان گذشته داشت حكم جديد در اين زمان داشته باشد، و به اين ترتيب هيچگونه ايرادی باقی نمی‌ماند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
حدودحجاب درآثار امام خمینی
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان* (۲۴) سئوال: ایا شک و تردید در مسائل دینی را می توان دلیل انحطاط و  ضعف ایمان دانست ؟ پاسخ  اجمالی : شك‏، مقدمه يقين؛ پرسش، مقدمه وصول؛ و اضطراب، مقدمه آرامش است. شك‏، معبر خوب و لازمى است هر چند منزل و توقفگاه نامناسبى است. پاسخ تفصیلی : عصر ما از نظر دينى و مذهبى- خصوصا براى طبقه جوان- عصر اضطراب و دودلى و بحران است. مقتضيات عصر و زمان، يك سلسله ترديدها و سؤالها بوجود آورده و سؤالات كهنه و فراموش شده را نيز از نو مطرح ساخته است. آيا بايد از اين شك و ترديدها و پرس و جوها- كه گاهى به حد افراط مى‏رسد- متأسف و ناراحت بود؟ به عقيده من هيچگونه ناراحتى ندارد؛ شك‏، مقدمه يقين؛ پرسش، مقدمه وصول؛ و اضطراب، مقدمه آرامش است. شك‏، معبر خوب و لازمى است هر چند منزل و توقفگاه نامناسبى است. اسلام كه اينهمه دعوت به تفكر و ايقان مى‏كند، بطور ضمنى مى‏فهماند كه حالت اوليه بشر، جهل و شك‏ و ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سرمنزل ايقان و اطمينان برسد. يكى از حكما مى‏گويد: «فائده گفتار ما را همين بس كه تو را به شك و ترديد مى‏اندازد تا در جستجوى تحقيق و ايقان برآئى». شك، ناآرامى است، اما هر آرامشى بر اين ناآرامى ترجيح ندارد. حيوان شك نمى‏كند، ولى آيا به مرحله ايمان و ايقان رسيده است؟! آن نوع آرامش، آرامش پائين‏ شك است، برخلاف آرامش اهل ايقان –یقین - كه بالاى شك است. بگذريم از افراد معدود مؤيّد من عند اللّه، ديگر اهل ايقان، از منزل شك و ترديد گذشته‏اند تا به مقصد ايمان و ايقان رسيده‏اند. پس صرف اينكه عصر ما عصر شك است نبايد دليل بر انحطاط و انحراف زمان ما تلقى شود. مسلّما اين نوع از شك، از آرامشهاى ساده لوه‏ایى كه بسيار ديده مى‏شود پائين‏تر نيست. آنچه مى‏تواند مايه تأسف باشد اين است كه شك يك فرد، او را به سوى تحقيق نراند؛ و يا شكوك اجتماعى، افرادى را برنيانگيزد كه پاسخگوى نيازهاى اجتماع در اين زمينه بوده باشند.  مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏1، ص: 38-37
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۲۱۰) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و سوم 🍃...داستان بهانه‌های بی اساس‌...🍃 ♦️شان نزول:‏در كتب شان نزولهايی برای اين آيه ذكر كرده‌اند كه از نظر نتيجه تقريبا همه يكسانند:‏نخست اينكه از ابن عباس نقل شده كه" وهب بن زيد" و" رافع بن حرمله" نزد رسول خدا ص آمدند و گفتند از سوی خدا نامه‌ای به عنوان ما بياور تا آن را قرائت كنيم و سپس ايمان بياوريم! و يا نهرهايی برای ما جاری فرما تا از تو پيروی كنيم!. 🔶بعضی ديگر گفته‌اند گروهی از عرب از پيامبر اسلام ص همان تقاضايی را كردند كه يهود از موسی داشتند، گفتند، خدا را آشكارا به ما نشان ده تا با چشم خود ببينيم و ايمان بياوريم! بعضی ديگر نوشته‌اند كه آنها از پيامبر ص تقاضا كردند. ♦️برای آنان بتی از درخت مخصوص" ذات انواط" قرار دهد تا آن را پرستش كنند همانگونه كه جاهلان بنی اسرائيل به موسی گفتند: اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ‌ آلهة (برای ما بتی قرار ده همانگونه كه بت پرستان دارند)! آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و چهارم 🍃...داستان بهانه‌های بی اساس‌...🍃 ♦️گر چه اين آيه خطاب به يهود نيست، بلكه مخاطب در آن گروهی از مسلمانان ضعيف الايمان و يا مشركانند، ولی چنان كه خواهيم ديد، بی ارتباط به سر گذشت يهود نمی‌باشد. 🔶شايد پس از ماجرای تغيير قبله بود كه جمعی از مسلمانان و مشركان بر اثر وسوسه يهود، تقاضاهای بی مورد و نابجايی از پيامبر اسلام ص كردند كه نمونه‌های آن در بالا ذكر شد، خداوند بزرگ آنها را از چنين پرسشهايی نهی كرده می‌فرمايد: ♦️آيا شما می‌خواهيد از پيامبرتان همان تقاضاهای نامعقول را بكنيد كه پيش از اين از موسی كردند" (و با اين بهانه‌جوئيها شانه از زير بار ايمان خالی كنيد)‏و از آنجا كه اين كار، يك نوع مبادله" ايمان" با" كفر" است، در پايان آيه اضافه می‌كند" كسی كه كفر را به جای ايمان بپذيرد، از راه مستقيم گمراه شده است" 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*بازخوانی اندیشه های اسلامی* (۷۱) *🔴 اگر مسلمان زیستن را به مردم تحمیل کنید، مردم علیه این تحمیل تان طغیان می کنند!* 👈 شهید بهشتی: 🔹 به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می‌خواهد خودسازی داشته باشد، خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل‌تان طغیان خواهند کرد. 📚روزنامه اطلاعات، پنجشنبه، ۱۵/۱۲/۱۳۵۷، ش ۱۵۸۰۱
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۷۹) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ؛ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ، إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه. 🟡اهميّت نيّت ها (اخلاقى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان بوده و هر كس كه به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودى به كار باطل. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 154 🔰* 👌🔆گناه رضايت! 🔮بخش اول🔮 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته مهمى مى كند كه در سرنوشت افراد و امت ها تأثير قابل توجهى دارد. مى فرمايد:🔻 «آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى شود و آن گناه رضايت است)»; 🔻ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچ گونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ ✅دليل آن با دقت روشن مى شود و آن اين كه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زيرا نمى شود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. 📌اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مى شود هرگز به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مى ورزد. 🔰اين مسئله بازتاب گسترده اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئله رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى گيرد. 🔰در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا). ✴️در زیارت نامه ها نیز کراراً این مطلب به چشم مى خورد که زائر لعن و نفرین مى کند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه». ✴️نكته: 📌پيوند اهداف و خواسته ها: بر خلاف آنچه در دنياى مادى معمول است كه رضايت به اعمال مجرمانه ديگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه كه رضايت به اعمال نيك نيكوكاران بى پاداش است، در تعليمات اسلام، مسئله رضايت به كارهاى نيكوكاران و بدكاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روايات آمده است كه هر كس به كار ديگرى رضايت دهد در سلك و گروه او قرار خواهد گرفت. 🔹منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضيان به اعمال آنها يك گناه، راضيان به اعمال نيك يك ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه كه در كلام حكمت آميز بالا آمد. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 154 🔰* 👌🔆گناه رضايت! 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 🔰مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گويد: كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مى كند. 🔰از جمله حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه 183 سوره آل عمران آورده که خطاب به گروهى از کافران است که مى گفتند: ما به هیچ پیغمبرى ایمان نمى آوریم تا معجزه اى انجام دهد: 🔸بگو: پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند; اگر راست مى گویید چرا آنها را به قتل رساندید؟!» 💠امام(علیه السلام) در اینجا مى فرماید:  معلوم است اینها که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند انبیاى پیشین را نکشتند» 🔸ولى آن ها علاقه و فکرشان با قاتلان بود; از این رو خدا آنها را قاتل نامید چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى گرفت». 💠امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى(علیه السلام) قیام مى کند فرزندان قاتلان حسین(علیه السلام) را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى که 🕋خداوند مى فرماید: «(وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى); و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد»؟
💠 امام(علیه السلام) فرمود: ✴️به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مى کنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، 💠سپس امام(علیه السلام) افزود: ✅ اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است». 💢روشن است کسانى که به قتل امام حسین(علیه السلام) راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبى اند و ناصبى ها به منزله کفار حربى هستند. 🔰 روایات دیگرى نیز در همین زمینه هست که ذکر همه آنها به درازا مى کشد. 🔰مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد 11 در کتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» باب پنجم را به همین مسئله اختصاص داده و هفده روایت در این زمینه در آن نقل مى کند; 🔰 از جمله در حدیثى از على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: 🔸 کسى که در صحنه انجام کارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است که حضور نداشته و اما کسى که غایب بوده و به آن رضایت داده گویى حاضر بوده (و در آن کار شرکت داشته است)». ⁉️در اینجا ممکن است سؤالى مطرح شود که ما روایات فراوانى داریم که نیت معصیت، معصیت نیست در حالى که انسانى که نیت معصیت مى کند در آن لحظه قطعاً راضى به معصیت است. جایى که رضایت به معصیت خود گناهى نداشته باشد رضایت به معصیت دیگرى چگونه ممکن است موجب گناه شود ✅پاسخ این سؤال روشن است; شخصى که نیت معصیت مى کند رضایت به معصیتى داده که انجام نشده و این شخص با کسى که به معصیت و گناهى که انجام گرفته است رضایت مى دهد تفاوت بسیار دارد. ════🌼🕊🌼═
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* * (۲۵) *ایاقران متکی برحقایق است یاتخیلات* 🔹اصلاح فکر دینی ، اولویت نخست جوامعاسلامی ♦️در اين آيات تأمل كنيد : 🔸انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِانْفُسِهِمْ‏(رعد:11) خدا عوض نمى‏ كند وضع مردمى را مگر-اینکه- خودشان ،خودشان را عوض كنند. 🔸ذلِكَ بِانَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً انْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِانْفُسِهِمْ‏ (انفال: 53) -خدا چنين نبوده است كه نعمتى را كه به قومى مى ‏دهد از آنها به گزاف و گُتره بگيرد مگر آنكه آنها آنچه را كه مربوط به خودشان است تغيير داده باشند.- 🔸ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ اهْلُها مُصْلِحونَ(هود:117) چنين نبوده و نيست ذات پروردگار تو كه به مردمى به صرف اينكه منكر خدا هستند اما وضع خودشان را از نظر عدالت اصلاح كرده ‏اند ظلم كند. 🔻ببينيد در دنيا كتابى را مى ‏توان پيدا كرد مانند قرآن كه متكى بر حقايق عالم باشد؟ 🔻افسوس كه ما مسلمانها امروز درست بر ضد آنچه قرآن هست فكر مى‏ كنيم. خيال مى ‏كنيم كه كار خدا و كار عالم كه خدا آن را ساخته است بر اساس همين اوهام و خيالاتى است كه خودمان درست كرده ‏ايم. مثلًا انتسابها. 🔻مى‏ گوييم بالاخره هر چه هست اسممان مسلمان كه هست. ما كه شيعه هستيم اسممان در رعاياى على بن ابى طالب هست. خيال مى‏ كنيم كه صحبت اسم و اسم ‏نويسى است كه اگر كسى اسمش مسلمان شد ديگر خدا يك لطف خاصى نسبت‏ به او دارد. 🔻در حالى كه قرآن مى‏ گويد : اصلًا سنت و قانون ما اين است كه:   محال است مردمى فاسد باشند و نعمت و لطف و رحمت الهى به آنها برسد، 🔻و محال است مردمى خودشان، خودشان را اصلاح كنند و خداوند فيض خودش را به آنها نرساند، حالا يا دنيوى يا اخروى. 🔻كلًاّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ(‏ اسراء : 20) [ و ما به هر دو فرقه از دنياطلبان و آخرت‏ طلبان به لطف خود مدد خواهيم داد.] 🔻لااقل بعضى از مردم اين مقدار صالح هستند كه در دنيا خداوند به آنها عزت بدهد گو اينكه از نظر اخروى معذب خواهند بود. 🔻ولى حساب اين است كه قرنهاست ما مسلمين اين مسئله را كه قرآن متكى بر حقايق است نه بر تخيلات و اوهام و انتسابات ظاهرى [فراموش كرده ‏ايم.] (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 293-292-با تلخیص و ویرایش- ♦️"تشیّع" یک حقیقت نه یک اسم یا عنوان! 🔸اصلاح فکر دینی ، اولویت نخست جوامع اسلامی 🔻"آیاشيعه بودن" يك حقيقت و يك واقعيت است؟ 🔻يعنى شيعه آنوقت شيعه است كه وقتى او را در مقابل يك غيرشيعي بگذارند فكرش از او بهتر باشد، تصورش درباره خدا و قيامت از او بالاتر و برتر باشد، خدا را بهتر بشناسد، به راهنمايى ائمه‏ اش اخلاق اسلامى و انسانى‏ اش از او بهتر باشد، عملش از او بهتر باشد و خلاصه همه چيزش از او بهتر باشد؛ يعنى نمونه ‏اى از على بن ابى طالب باشد. 🔻شخصى آمد خدمت امير المؤمنين على عليه السلام؛ يك لبخندى زد، عرض كرد: «يا اميرَ المؤمنين! انّى احِبُّكَ» من تو را دوست دارم. 🔻امام فرمود: وَ لكِنّى ابْغِضُكَ‏ : اما من تو را دشمن دارم. (نفرمود دروغ مى‏ گويى، چون راست مى‏ گفت، دوست هم داشت.) گفت: چرا؟ فرمود: براى فلان كارت. فلان‏ شخص احتياج داشت به تعليم قرآن و بر تو واجب بود كه آن را به او ياد بدهى، از او پول گرفتى. 🔹بنابراين هيچ منافاتى نيست كه ما على را دوست داشته باشيم اما عمل ما طورى باشد كه على ما را دشمن داشته باشد. ▪️مجموعه اثار شهید مطهری (آشنايى با قرآن(1 - 5))ج‏26ص 293؛ -
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۰) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا. 🟡ضرورت پايبندى به عهد و پيمان (اخلاق اجتماعى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پيمان ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 155🔰* 👌🔆با چه كسانى پيمان ببنديم؟ 🔮بخش اول🔮 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به شرايط بستن پيمان مى كند، مى فرمايد: «به پيمان كسانى چنگ بزنيد كه به پيمانشان وفادارند»; (اِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا). 🔶«اوتاد» جمع «وَتَد» به معناى ميخ است; ميخ هايى كه معمولا به وسيله آن طناب خيمه ها را محكم مى كردند تا خيمه در مقابل باد و طوفان مقاومت كند. براى اين كلام حكمت آميز تفسيرهاى فراوانى ذكر شده است; 🔰نخست همان چيزى كه در ترجمه بالا آمد كه هرگاه مى خواهيد پيمان ببنديد به سراغ افراد بى اعتبار و پيمان شكن و غير قابل اطمينان نرويد، بلكه با كسانى عهد ببنديد كه داراى دين و شخصيت و تعهدند. 🔰اين تفسير با آنچه در شأن ورود اين گفتار حكيمانه در كلام ابن ابى الحديد كه در بحث سند اين كلام حكمت آميز گفتيم كاملاً سازگار است، زيرا امام(عليه السلام) بعد از جنگ جمل هنگامى كه «مروان بن حكم» خدمتش رسيد و عرض كرد: مى خواهم با تو بيعت كنم. 💠امام(عليه السلام) فرمود: بيعت تو چه فايده اى دارد؟ ديروز (در آغاز خلافت ظاهرى) با من بيعت كردى و شكستى. باز آمده اى با من بيعت كنى.👈سپس دستور داد او را از مجلسش خارج كردند. بنابراين تفسير، «اوتاد» به معناى انسان هاى قابل اعتماد است. 🔰تفسير ديگر اين است كه منظور از «اوتاد» شرايط استحكام پيمان است; يعنى به هنگامى كه مى خواهيد با كسى پيمان ببنديد شرايط دقيق و محكمى براى آن ذكر كنيد تا راه فرارى براى طرف باقى نماند. 🔰 تفسير سوم اين كه وفاى به پيمان لازم است; اما نه در برابر پيمان شكنان; هرگاه آنها پيمان شكستند شما هم مى توانيد دست از پيمان برداريد، 🔰همان گونه كه در آيه 7 سوره «توبه» مى خوانيم:  تا زمانى كه به پيمان شما پايبند باشند، شما نيز به پيمان آنها پايبند باشيد». 🔰 نيز در آيه 12 همان سوره آمده است: «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ); _و اگر پيمان هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، و آيين شما را مورد طعن (و تمسخر) قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد; چرا كه پيمان آنها اعتبارى ندارد». 🔰مناسب تر از همه اين تفاسير همان تفسير اول به نظر مى رسد، هرچند جمع تفاسير مختلف در يك عبارت طبق عقيده ما كه بارها به آن اشاره كرده ايم امكان پذير است. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 155🔰* 👌🔆با چه كسانى پيمان ببنديم؟ 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 ✴️نكته: 📌شرايط پيمان بستن با مخالفان و لزوم وفاى به عهد: 🔰به تناسب كلام حكيمانه بالا اشاره به دو قسمت از تعليمات اسلام را در اين باره لازم مى دانيم: 1️⃣ نخست اين كه در تعليمات دينى ما دستور داده شده هنگامى كه با مخالفان خود عهد و پيمان مى بنديد مراقب باشيد محكم كارى كنيد; با الفاظ صريح و شرايط لازم و رعايت نكاتى كه هرگونه بهانه پيمان شكنى را از مخالف مى گيرد عهدنامه را تنظيم كنيد. 💠اميرمؤمنان على(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالك اشتر مى فرمايد: ✳️ «هرگز پيمانى را كه در آن تعبيراتى است كه جاى اشكال (و سوء استفاده دشمن) وجود دارد منعقد مكن»; 2️⃣نیز دستور داده شده عهد و پیمان را با کسى برقرار کنید که امید به وفاى او داشته باشید. 🔰در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) که در غررالحکم آمده مى خوانیم:  به عهد و پیمان کسى که دین ندارد اطمنیان نکن (و از آن چشم بپوش)». 🔰در مورد لزوم وفاى به عهد نیز قرآن مجید و روایات اسلامى بر آن تأکید شدید دارند; قرآن مجید در سوره اسراء آیه 34 مى فرماید:  و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال مى شود». 🔰همچنین در جاى دیگرى از عهدنامه مالک اشتر مى خوانیم که على(علیه السلام) بعد از دستور مؤکد به مالک درباره وفاى به پیمان و عهد مى فرماید:  🔻هیچ یک از فرائض الهى همچون بزرگداشت وفاى به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با همه اختلافات و تشتت آرایى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر داشته باشند». ❇️سپس مى افزاید: حتى مشرکان زمان جاهلیت ـ علاوه بر مسلمانان ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پیمان شکنى را آزموده بودند». 🔔وفاى به عهد به قدرى اهمیت دارد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)🔰 در حدیثى مى فرماید: کسى که به عهد و پیمان خود وفادار نیست دین ندارد».
💠نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مى فرماید: «مَا أَیْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ یَرْعَ عُهُودَهُ وَذِمَمَهُ; کسى که به عهد و پیمان خود وفا نکند به خدا ایمان نیاورده است». 🔰در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم:  سه چیز است که خداوند اجازه تخلف به احدى درباره آنها نداده: اداى امانت خواه صاحب امانت انسان نیکوکارى باشد یا بدکار و وفاى به عهد در برابر نیکوکاران و بدکاران و نیکى به پدر و مادر چه نیکوکار باشند یا بدکار». 🔰از این تعبیر و تعبیرات دیگر استفاده مى شود که نمى توان به بهانه بدکار بودن یا کفر طرف معاهده; بعد از آنکه معاهده محکم شده است عهد و پیمان را شکست. ════🌼🕊🌼═
درسهایی ازقران کریم📗: (۲۱۱) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و پنجم 🍃...داستان بهانه‌های بی اساس‌...🍃 ♦️اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسشهای علمی و سؤالات منطقی و همچنين تقاضای معجزه برای پی‌بردن به حقانيت دعوت پيامبر ص جلوگيری نمی‌كند چرا كه راه درك و فهم و ايمان همين‌ها است، ولی گروهی بودند كه برای نرفتن زير بار دعوت پيامبر ص سؤالات بی اساس و معجزات اقتراحی را بهانه قرار می‌دادند. 🔶و با اينكه پيامبر ص به اندازه كافی دليل و معجزه در اختيارشان قرار داده بود، هر يك از راه می‌رسيد پيشنهاد خارق عادت جديدی می‌كرد، در حالی‌ كه می‌دانيم اعجاز و خارق عادات بازيچه اين و آن نيست، به مقداری لازم است كه اطمينان به صدق گفته‌های پيامبر ص ايجاد كند. ♦️و گرنه پيامبر ص يك خارق‌العاده‌گر نيست كه گوشه‌ای بنشيند و هر كس بيايد و پيشنهاد معجزه‌ای مطابق ميل و سليقه خويش كند.‏از اين گذشته گاهی تقاضاهای نامعقولی همچون ديدن خدا با چشم، و يا ساختن بت می‌كردند.‏در واقع قرآن می‌خواهد به مردم هشدار دهد كه اگر شما دنبال چنين تقاضای نامعقول برويد، بر سرتان همان خواهد آمد كه بر سر قوم موسی آمد. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و شصت و ششم 🍃...داستان حسودان لجوج‌...🍃 ♦️بسياری از اهل كتاب مخصوصا يهود بودند كه تنها به اين قناعت نمی‌كردند كه خود آئين اسلام را نپذيرند بلكه اصرار داشتند كه مؤمنان نيز از ايمانشان باز گردند، و انگيزه آنان در اين امر چيزی جز حسد نبود. 🔶قرآن در آيات فوق به اين امر اشاره كرده می‌گويد:" بسياری از اهل كتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ايمان به كفر باز گردانند با اينكه حق برای آنها كاملا آشكار شده است" ♦️در اينجا قرآن به مسلمانان دستور می‌دهد كه در برابر اين تلاشهای انحرافی و ويرانگر" شما آنها را عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خدا فرمان خودش را بفرستد چرا كه خداوند بر هر چيزی توانا است" 🔶اين در واقع يك دستور تاكتيكی است كه به مسلمانان داده شده كه در برابر فشار شديد دشمن در آن شرائط خاص از سلاح عفو و گذشت استفاده كنند و به ساختن خويشتن و جامعه اسلامی بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*ازدریچه کتاب* (۳۰) ♻️نتایج یک‌نظر سنجی در باره خلقیات اجتماعی ما ایرانیان 🔘 دکتر مقصود فراستخواه (جامعه‌شناس) یک پیمایش آزمایشی در سطح ملی،که پرسش‌هایی دربارۀ خلقیات اجتماعی ایرانیان به شکل الکترونیکی با کمک تعدادی از  اعضای هئیت علمی دانشگاه های سراسر کشور انجام داده است و یکی از سؤالات آن پیمایش این بود که اگر روحیات و خلقیات ایرانی بحث انگیز است، بیشتر به کدام مؤلفه‌ها از خلقیات ایرانی مربوط می‌شود؟ ▫️ نتایج برحسب رتبه،به شرح زیر است: 🔸بالاترین جوابی که در بحث انگیز بودن خلقیات ایرانی داده بودند، «ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی» بود. 🔸در رتبه بعد «انتقاد پذیری» را بحث‌انگیز دیدند. این که ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت می‌شوند و وقتی کسی از آن ها انتقاد کند، به دل می‌گیرند. 🔸در رتبۀ سوّم به رودربایستی زیاد، تعریف و تمجید در حضور یکدیگر و قضاوت‌های منفی در غیاب یکدیگر اشاره کردند. گفتند، تعارف ایرانیان در حد واقعیت و رفتارشان نیست. 🔸در رتبۀ چهارم گفتند، ایرانیان معمولا ً پنهان‌کاری می‌کنند و غالباً شفاف نیستند. 🔸 در رتبۀ پنجم گفتند، ایرانی‌ها خودمدارند؛ بیشتر خواسته‌های خود را مبنا قرار می‌دهند. بیش از این که به خواسته‌های جمعی و گروه و منافع عمومی فکر کنند، می‌خواهند خود را نجات دهند. 🔸در رتبۀ ششم معتقد بودند، احساسات در ایران بیشتر بر خردورزی چیره می‌شود. 🔸 در رتبۀ هفتم گفتند، «دروغ» بین ایرانیان رواج دارد. 🔸 سرانجام معتقد بودند ایرانی‌ها به سختی می‌توانند گفت‌و‌گو و توافق پایداری انجام دهند. 📝منبع : کتاب ما ایرانیان، صفحۀ ۲۰، نشر نی
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۱) *⚜️⚜️* وَ قَالَ (علیه السلام): عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ. 🟡ضرورت خدا شناسى و اطاعت (اخلاقى، عبادى، اعتقادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: خداى را اطاعت كنيد كه در نشناختن پروردگار عذرى نداريد. *🔰شرح و تفسیر حکمت 156 🔰* 👌🔆از چه كسى بايد اطاعت كرد؟ 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز خود اشاره به اين نكته مى كند كه از چه كسى بايد اطاعت و از چه كسى نبايد اطاعت كرد، مى فرمايد: «لازم است از كسى اطاعت كنيد كه از نشناختن او معذور نيستيد»; ⚛️منظور از «آن كس» در درجه اول ذات پاك خداوند متعال و در درجه بعد رسولش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم و بر حق اوست كه اطاعت از آنها اطاعت مطلقه است يعنى كسى نمى تواند بگويد چون نمى دانستم اطاعت نكردم، چرا كه بر هر كسى واجب است بخشنده نعمت ها را بشناسد; 💎كسى كه تمام هستى ما از اوست و ما هرگز نمى توانيم بگوييم چون نمى شناختيم در برابر ترك طاعتش معذور بوديم و بعد از شناخت خداوند بايد بداند او مطابق «قاعده لطف»، رسولانى را مبعوث مى كند تا پيامش را به بندگان برسانند و راه صحيح و باطل را به آنها نشان دهند و به هنگام رحلت رسولان، اوصياى آنها را بشناسند و پيام رسولان را از آنها بگيرند. 💎در ضمن هدف حضرت اين است كه به مردم هشدار دهد از اطاعتش سر نپيچند و بدانند هرگونه سرپيچى روز قيامت مايه سرافكندگى است و هيچ گونه عذرى از آنها قبول نخواهد شد. در تأیید این سخن،🔰در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)در تفسیر آیه شریفه «(فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ); بگو دلیل رسا و قاطع براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد» فرمود: 🕋خداوند متعال روز قیامت به بنده اش مى گوید: آیا مى دانستى؟ اگر بگوید: آرى مى فرماید: چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟ و اگر بگوید نمى دانستم به او مى گوید: چرا یاد نگرفتى که عمل کنى و به این ترتیب با او مخاصمه مى کند و این است معناى حجت بالغه». ⚛️ولى امور بسیارى است که انسان بر اثر عدم شناخت، در برابر آن معذور است; مثلاً من اگر ندانم فلان غذا یا لباسى را که از بازار مسلمانان مى خرم دزدى و حرام است; غذا را بخورم و با لباس نماز بخوانم اگر فرضاً در قیامت از من سؤال کنند چرا چنین کردى مى گویم: نمى دانستم و هرگز به من نمى گویند چرا نرفتى و تحقیق و تفحص کنى و در اینجا جهل من عذر است; ولى در احکام شرع و معارف و عقائد دینى، جهل عذر نیست. 🔰بعضى دیگر از شارحان نهج البلاغه، تفسیر دیگرى براى این کلام حکمت آمیز مولا کرده و گفته اند: مفهوم آن این است که شما باید از شخص عاقلى اطاعت کنید که جهلى در افکار و اعمال او نیست که به هنگام سقوط در خطرات اعمالش، آن را عذرى براى خود بشمارید. 💎به تعبیر دیگر از شخص عاقلى پیروى کنید که شما را به راه راست و امن و امان ببرد نه به بیراهه هایى که ناچار باشید از آن به علت نادانى اعتذار جویید. 🔰ولى به یقین تفسیر اول که مورد قبول بیشتر مفسران نهج البلاغه است صحیح تر به نظر مى رسد. از جمله امورى که گواهى به صحت معناى اول مى دهد تعبیرى است که در نسخه دعائم الاسلام آمده که مى گوید: «عَلَیْکُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لاَ تَعْذِرُونَ فِی تَرْکِ طَاعَتِه». ════🌼🕊🌼═
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم {مسئولیت انسان در برابر دیده‌ها و شنیده‌ها} ☀️سلام برشما که صبور و مقاومید،صبحتان بخیر وپربرکت🌾 لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ/اسراء36 چیزی را که یقین نداری، پیگیری نکن. بلای روز ما است، یک‌مرتبه یک چیزی شایعه می‌شود، کل مملکت را می‌گیرد که مسئولین باید بیایند بگویند این راست است یا دروغ! حالا خود مسئولین هم ممکن است بعضی‌هایشان صاف حرف نزنند ولی بالأخره ما نمی‌توانیم تا یک چیزی را شنیدیم این را اِس اِم اِس کنیم، پیام بدهیم، مصاحبه کنیم. این مسئله‌ی مهمی است، «لا تَقْفُ» پیگیری نکن چیزی را که علم نداری. باز می‌گوید: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا،حجرات،6، اگر فاسقی خبر آورد تحقیق کن، حالا آن زمان‌ها فاسق و عادل بود، حالا غیر از فسق و عدل که باید اگر فاسق بود، تحقیق کنیم، علاوه بر آن، عادل‌ها هم اگر حرف می‌زنند، عجله نکنید، ممکن است که یک کسی آن عالِم را گول زده باشد! ■گاهی وقت‌ها یک کسی یک چیزی می‌گوید که، یادم نمی‌رود که یک کسی کنار خیابان گفت: آقای قرائتی، من به تو علاقه داشتم، علاقه‌ام از تو هم رفت، گفتم: خوب اختیار با خودتان است، اگر عیبی دارم که می‌توانید تذکر بدهید، بفرمایید. گفت: آقازاده‌ی شما در کجا چه وچه کرده است ! جمعیت هم دورش جمع شدند، او هم فکر کرد که حالا جمعیت جمع شدند، دارد من را محاکمه می‌کند! حرف‌هایش که تمام شد، گفتم: پسر من! گفت: بله، آقازاده‌ی شما. گفتم: من اصلاً پسر ندارم! ✍🏻ان السمع و البصر وَ الفؤادکل ‌اولئک کان عنه مسئولا 🆔 @mah_daviat313
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
؛🍃 {اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛} ✍🏻 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. (نوح، 10- 12)  ✔️راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ ؛ ✍🏻در بیانی امام صادق (علیه السلام) با استناد به آیات 10- 12 نوح می فرمایند: □هنگامی که رسیدنِ روزی ات را همراهِ سختی و کندی دیدی، زیاد استغفار کن، چرا که خداوند عزّوجلّ در کتابش می فرماید:از پروردگارتان، طلبِ مغفرت نمایید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان پیوسته بر شما بباراند و با اموال و فرزندان فراوان یاری تان رساند (یعنی در دنیا) و باغ های خرّم و نهرهای جاری عطایتان فرماید (یعنی در آخرت) (بحار الانوار، ج78، ص201، روایت 29) یا مهدی ادرکنی، وارد بشید👇🏻 🆔@mah_daviat313
*درسهایی از قران کریم* (۲۱۳) 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️قرآن در آيات اشاره به يكی ديگر از ادعاهای پوچ و نابجای گروهی از يهوديان و مسيحيان كرده و سپس پاسخ دندانشكن به آنها می‌گويد:" آنها گفتند: هيچكس جز يهود و نصاری داخل بهشت نخواهد شد. 🔶در پاسخ ابتدا می‌فرمايد:" اين تنها آرزويی است كه دارند" (و هرگز به اين آرزو نخواهند رسيد).‏بعد روی سخن را به پيامبر ص كرده می‌گويد:" به آنها بگو هر ادعايی دليلی می‌خواهد چنانچه در اين ادعا صادق هستيد دليل خود را بياوريد. ♦️پس از اثبات اين واقعيت كه آنها هيچ‌دليلی بر اين مدعی ندارند وادعای‌انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خيالی است كه در سر می‌پرورانند، معيار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت يك قانون كلی بيان كرده، می‌گويد:‏آری كسی كه در برابر خداوند تسليم گردد و نيكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و دوم 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️۱_معنی" امانيهم:‏" امانيهم" جمع" امنية" به معنی آرزويی است كه انسان به آن نمی‌رسد.‏البته در اينجا اين مدعيان اهل كتاب يك آرزو بيشتر نداشتند و آن انحصار بهشت به آنها بود، ولی از آنجا كه اين آرزو خود سرچشمه آرزوهای ديگر و به اصطلاح دارای شاخ و برگهای ديگری است به صورت" جمع" (امانی) ذكر شده. 🔶۲_معنی" وجه":‏جالب توجه اينكه در آيه فوق اسلام به" وجه" نسبت داده شده (آنها صورت خود را در برابر خدا تسليم می‌كنند) اين به خاطر آن است كه روشنترين دليل برای تسليم در برابر چيزی آن است كه انسان با تمام صورت متوجه آن شود.‏اين احتمال نيز وجود دارد كه" وجه" به معنی ذات بوده باشد، يعنی آنها با تمام وجود خود تسليم فرمان پروردگارند. ♦️ ۳_ ضمنا اين نكته را به همه مسلمانان تعليم می‌كند كه در هيچ مورد زير بار سخنان بی دليل نروند و هر كس ادعايی كرد، از او مطالبه دليل كنند، و به اين ترتيب سد تقليدهای كوركورانه را بشكنند و تفكر منطقی بر جامعه آنان حاكم شود. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚 ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد و هفتاد و سوم 🍃..داستان انحصار طلبان بهشت!..🍃 ♦️۴- معنی جمله" وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌: ذكر جمله" و هو محسن" بعد از بيان مساله تسليم، اشاره به اين است كه تا ايمان راسخ وجود نداشته باشد، نيكوكاری به معنی وسيع كلمه حاصل نخواهد شد. 🔶 ضمنا اين جمله نشان می‌دهد كه نيكوكاری برای اين افراد با ايمان جنبه يك فعل زودگذر ندارد، بلكه وصف آنها شده و در عمق جانشان نفوذ كرده است.‏نفی خوف و غم از پيروان خط توحيد، دليلش روشن است، چرا كه آنها تنها از خدا می‌ترسند. ♦️ و از هيچ چيز ديگر وحشت ندارند، ولی مشركان خرافی از همه چيز ترس دارند، از گفته‌های اين و آن، از فال بد زدن، از سنتهای خرافی و از بسيار چيزهای ديگر. 📚 تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۸۲) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ، وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُم. 🟡فراهم بودن راه هاى هدايت (اخلاقى، اقتصادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: اگر چشم بينا داشته باشيد، حقيقت را نشانتان داده اند، اگر هدايت مى طلبيد شما را هدايت كردند، اگر گوش شنوا داريد، حق را به گوشتان خواندند. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 157 🔰* 👌🔆حقيقت براى حق طلبان آشكار است: 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره به اين نكته مى كند كه خداوند اسباب هدايت را آماده كرده است اگر از آن بهره نگيريد كوتاهى از شماست، مى فرمايد: «حقيقت به شما نشان داده شده است اگر چشم بينا داشته باشيد و وسائل هدايت در اختيار شماست اگر هدايت پذير باشيد و صداى حق در گوش شماست اگر گوش شنوا داشته باشيد»; ✳️هدف امام(عليه السلام) از بيان اين سخن آن است كه خداوند تمام وسايل هدايت و نجات و سعادت را در اختيار شما گذاشته است، آيات قدرتش را در پهنه آفرينش به شما نشان داده، درس هاى عبرتش را درباره اقوام پيشين در برابر شما قرار داده است چشم باز كنيد و آثار او را در عالم و سرنوشت اقوام گذشته را با چشم خود ببينيد. از سويى ديگر پيامبرانش مخصوصاً رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) را با كتب آسمانى ارسال داشته و پيام حق در گوش شما خوانده شده; پيامى كه هم مشتمل بر معارف و عقايد است و هم راه و رسم عبوديت و طريق تهذيب اخلاق و همچنين راه بهتر زيستن و سعادتمند شدن، همه اين پيام ها به گوش شما خوانده شده است. سعى كنيد آنها را بشنويد و در سايه آن ديدنى ها و اين شنيدنى ها راه هدايت را در برابر شما گشوده است اگر تصميم بر هدايت يافتن داشته باشيد شتاب كنيد و در اين راه گام بگذاريد و به سوى سرمنزل مقصود حركت كنيد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند به همه شما اتمام حجت كرده اگر راه خطا رفتيد و گرفتار مجازات الهى در دنيا و آخرت شديد بدانيد بر اثر كوتاهى خودتان بوده است. 🔰ريشه هاى اين گفتار حكيمانه در قرآن مجيد است. در آيه 104 سوره «انعام» مى خوانيم: «(قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا); دلايل بصيرت آفرين از طرف پروردگارتان براى شما آمده; كسى كه (به وسيله آن،) بصيرت و آگاهى يافت، به سود خود اوست; و كسى كه از ديدن آن چشم پوشيد به زيان خودش مى باشد». 🔰در آيه 204 سوره «اعراف» مى خوانيم: هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد; شايد مشمول رحمت (خدا) شويد». 🔰در قرآن مجيد كرارا درباره دوزخيان و كفار سخن به ميان آمده و آنها را افرادى مى شمارد كه گوش دارند و نمى شنوند، چشم دارند و نمى بينند، مى فرمايد: 🔻«(وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِّ وَالاِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ); به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم; آنها دل ها (= عقل ها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى كنند و) نمى فهمند; و چشمانى كه با آن نمى بينند; و گوش هايى كه با آن نمى شنوند; آنها همچون چهارپايانند; بلكه گمراه تر! اينان همان غافلانند (چون امكان هدايت دارند و بهره نمى گيرند)». 🔰در آیه 10 سوره «ملک» از قول دوزخیان چنین نقل شده است:👈 و مى گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مى کردیم، در میان دوزخیان نبودیم». ✳️از آیات قرآنى و کلام حکیمانه بالا و روایات فراوان اسلامى استفاده مى شود که آنچه براى هدایت انسان ها لازم بوده از سوى خداوند فراهم شده است. مشکل از ناحیه انسان هایى است که فاقد گوش شنوا و چشم بینا هستند. 🔰در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لَیْسَ الاْعْمى مَنْ یَعْمی بَصَرُهُ إنَّمَا الاْعْمى مَنْ تَعْمی بَصیرَتُهُ; نابینا کسى نیست که چشم خود را از دست داده باشد. نابینا کسى است که بصیرت ندارد». 🔰در خطبه 88 نهج البلاغه نیز آمده بود: نه هر کس که دل دارد خردمند و نه هر کس که گوش دارد شنواست و نه هر کس که چشم دارد بیناست».👈در دعاها نیزمکرر💎 از خدا چشم بینا و گوش شنوا و قلب دانا مى خواهیم; از جمله در دعایى ذیل زیارت آل یاسین آمده است که ده چیز از خداوند تقاضا مى کنیم از جمله این که چشم مرا را از نور بینش و گوش مرا از نور حکمت پر کن; ════🌼🕊🌼═
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:* (۲۶) ✳️ *چرا اروپاییان حکومت کلیسا را کنار زدند* ؟ ✔️ شهید مطهری(ره): 🔹 کلیسا اولًا مسائلی را به عنوان دین به زور تحمیل می‌کرد که با عقل سازگار نبود، چه رسد به دین. ثانیاً این عقاید را به زور تحمیل می‌کرد و شکنجه ‏های طاقت ‏فرسا می‌داد. 🔸 در حقیقت، در اروپا مدتی دین بر اجتماع (نه بر دلها) مانند یک حکومت دیکتاتور حکومت می‌کرد و علم تدریجاً این حکومت را از دست دین (بلکه از دست اولیاء و متولّیان دین) گرفت و حکومت آنها را ساقط کرد. 🔹 از نظر اروپاییان دین یعنی یک کابوس وحشتناک، یک اختناق فکری، یک خفه ‏شو و فضولی ‏نکن، یک هیولای سهمگین. 🔸 اینها سبب شد که بی‏دینی به عنوان عکس ‏العملی علیه این اختناق ها، نه به عنوان یک فکر و قانون فکری پیدا شد. 🔹 چیز دیگری که سبب شد بی‏دینی و الحاد به عنوان عکس‏العمل پیدا شود، عقاید سخیف و خرافه کلیسا بود که با هیچ وسیله قابل اصلاح نبود. 📚 یادداشت‏ها، مرتضی مطهری ج ‏4 ص164
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم □باقرآن دلها و خانه هایتان را نورانی کنید اللهم زین اخلاقنا بالقرآن اللهم نور قلوبنا بالقرآن - آیه ۵۸ 📢 = صــــدقه جاریه بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻 https://eitaa.com/Ghararemaa ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─