eitaa logo
ایثار345
92 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
8هزار ویدیو
45 فایل
🥀ای آنکه گذرت بر خاک من است، بدان که من طعمه مرگ نیستم...
مشاهده در ایتا
دانلود
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥❗️🔥❗️🔥 فاجعه را بدقت ببینید ظاهرا اون عمامه ای که سر خاتمی و روحانی است در اصل عمامه معاویه، یزید و قوم لوط است تعهد کتبی پزشکیان در میثاق نامه جبهه اصلاحات برای تامین حقوق همجنسگرایان بعد از به دست آوردن ریاست جمهوری 😬😬😬😬😬 به همجنسگرایی به سند 2030
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌قسمت پایانی سخنان دکتر جلیلی: مردم وقت انتخاب بین بازگشت به ۸ سال تعطیلی کشور یا امتداد شهید رئیسی در احیای کارخانه‌هاست 🔹می‌گفتند بدون FATF نمی‌‎‌شود واکسن وارد کرد اما شد. 🔹مردم الان وقت بهانه‌تراشی نداریم. با برنامه‌های شب امتحانی نمی‌توان مشکلات را حل کرد. 🔹من کسی نیستم که با اولین مشکل بهانه بیاورم. عجب نطق قشنگ و واضح و طوفانی👌👌 جانم آقای 🔴
🔺‏عکسی دیوانه کننده از سردار سلیمانی در ویرانه های سوریه؛ بدون سلاح و محافظ در چند ده متری دشمنی سفاک و درنده! نمیدانم چه تاریخی است ،دقیقا کی و کجاست! فقط از نوع لباس حاجی میشود فهمید زمستان است و سرد! آنقدر که مغزم خسته می‌شود عصبی میشوم و دندان به هم میسایم. که آن زمان که او در بیابان ها با جسم ناقص و مجروحش برای امنیت ما مردم ایران و انسان ها تلاش می‌کرد ما چکار میکردیم؟ ما کجا بودیم؟ ما به چه کاری مشغول بودیم... زمانی که او مرگ را به سخره گرفته بود مسئولان چکار میکردند؟ احتمالا برخی هایشان تا گردن در جکوزی و استخر بودند. شایدهم در جای گرم و نرمی خوابیده بودند. ‏وقتی حاجی به خاطر ما دولا دولا می‌دوید زمین میخورد و زانوهایش زخمی میشد. وقتی سرما به استخوان هایش میزد وقتی سوت خمپاره می آمد و روی زمین می‌خوابید و سرش به زمین میخورد و محاسنش خاکی میشد و سرمن بر بالش نرم بود! وقتی غم کودکان را میخورد ‏من در حال غصه خوردن برای چه بودم؟ او هیچگاه بر کسی منت نمی‌گذاشت اصلا چیزی نمی‌گفت! این اذیت می‌کند مرا بغض گلویم را میفشارد از این همه خدمت سلیمانی و این همه ریا و خیانت چپ و راست ننگ و مرگ بر تو ای پزشکیان ناچیز که بخاطر جذب چند رای بیشتر اخرتت را فروختی اف بر تو باد بیشرم!!!! 🕊️🥀
این رو فرستادم تا به رأی تون ، ایمان داشته باشید
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 خبر فوری و بسیار مهم 🔶 داستان عبرت آمیزِ تنگه ا‌ُحد ⛔️ توقف و غفلت ممنوع... 🎥 ارسال این فیلم به تمام دغدغه‌مندان 🔸 منتظر دریافت پیشنهادات شما 🖍محمدمسلم وافی ۱۳ تیر۱۴۰۳ ━🍃❀💠❀🍃━═••• ✅ جهت پیگیری اخبار انتخاباتی👇 ۰۹۱۰۴۴۴۱۴۱۲ 🔴شاید با جلیلی مملکت بهشت برین نشه ولی با پزشکیان واداده و دروغگو و دارودسته روحانی حتما جهنم میشه! پس برای سرنوشت خودمون پای کار باشیم! اصلح✅ نه_به_دروغ_ریا_تزویر# نه_به_خون_کردن_دل‌رهبر# نه_به_سرطان_اصلاحات_امریکائی# نه_به_منافقان_آیه_خوان# نه_به_اسلام_مدل_امریکائی#
🔻درباره‌ی مناظره‌ی دوم: خروش ناگهانی جلیلی 🖊مهدی جمشیدی ۱. سعید جلیلی، از همان آغاز با حمله آغاز کرد؛ صریح و بی‌تعارف. پزشکیان، انتظار تقابل در لحظه‌ی نخست را نداشت. گیج شد و کوشید با قطع سخنان، ابهام ایجاد کند اما نتوانست. چقدر دلرباست این چهره‌‌ی تقابلی و مواجهه‌ای از جلیلی. ضربه‌‌ی اول را جلیلی نواخت. جلیلی، اجداد سیاسی پزشکیان را به رخش کشید و از هاشمی و خاتمی و روحانی سخن گفت. شارلاتانیسم پزشکیان در حال خنثی‌شدن است. او انتظار نداشت که جلیلی، این‌چنین در برابرش ظاهر شود. ۲. پزشکیان، ناچار است وارد گفتار پوپولیستی شود تا امکان تهاجم بیابد. لحن پزشکیان، اهانت‌آمیز است؛ او خطاب به جلیلی، تعبیر «این» را به کار می‌برد. لات‌مآب و قلدرصفت است و نان حرافی‌اش را می‌خورد. پزشکیان، اندکی منطق ندارد و ادب نیز. دهان‌دریده و لمپن است. روش او، جدلی و طرح اشکال برای پریشان‌کردن طرف مقابل است. او چنانچه رئیس‌جمهور شود، با صدای مخالف چه خواهد کرد؟! ۳. نظم ذهنی پزشکیان به هم ریخت و برای تنفس، شروع به متن‌خوانی کرد تا قدری آرامش یابد. نشان داد که تاب مقاومت در برابر تهاجم استدلالی را ندارد و دچار خلاء گفتار می‌شود. اکنون، جای متن‌خوانی نبود. عجله کرد، چون سخن مقابل نداشت. متن او، شعاری و خطابی و پوشالی بود و از جنس راهکار و برنامه نبود. بیچاره حسن روحانی که پزشکیان با صراحت، از اینکه دولت سوم روحانی خوانده شود، اعلام برائت کرد. ۴. پزشکیان به‌نهایت، مستأصل و سردرگم شده است. حملات مکرر و متعدد جلیلی، او را فلج و فشل کرده است. تاکنون چنین مواجهه‌ای از جلیلی دیده نشده؛ یکپارچه تهاجم و تقابل و چالش. چنین توقعی از جلیلی می‌رفت. پزشکیان به کدام‌یک از اشکالات جلیلی پاسخ بدهد؟! یک مواجهه‌ای تمام‌عیار شکل گرفته است. پزشکیان، طرح دوم را ندارد و نمی‌داند چه کند. اکنون سرگردان و معطل است و می‌خواهد زمان را بسوزاند تا بیشتر ضربه نخورد. او باید پیش‌بینی می‌کرد که جلیلی، چنین تنگنایی را برای او به وجود خواهد آورد. ۵. پزشکیان، هرجا که در می‌ماند، از کارشناسان سخن می‌گوید تا ضعف خود را در زمینه‌ی نشناختن مسأله، بپوشاند، اما جلیلی او را رها نمی‌کند؛ ضربه از پی ضربه. جلیلی، علیه اشرافیت سیاسی و حلقه‌ی بسته‌ی قدرت، شوریده و در کنار مردم نشسته است. جلیلی به تمام جزئیات، تسلط دارد؛ پوشه‌ای که روی میز گذاشته، مطالب متعدد تفکیک‌شده دارد. تسلط و‌ شجاعت، با هم جمع شده‌اند و این ترکیب، جلیلی را غالب کرده است. ۶. جلیلی، پیشتاز نقادی شده و امکان چالش‌گری را از پزشکیان گرفته. حامیان سیاسی و قدرتمند پزشکیان، برای او در این مناظره، هزینه‌‌ساز و چشم اسفندیار شده‌اند. جلیلی به منتقد تبدیل شده و پزشکیان به متهم. جلیلی، خودش را در برابر جریان پنهان قدرت قرار داده و یک دیگری بزرگ، تعریف کرده است. ۷. جلیلی، به نیروی تناقض‌یاب تبدیل شده و فقدان انسجام پزشکیان را آشکار می‌کند. دستاویزهای متعددی در اختیار جلیلی است و از همه‌ی برگه‌ها نیز استفاده می‌کند. پزشکیان در جغرافیای بحث، گم شده و نمی‌داند باید از کدام نقطه حمله کند. جلیلی نشان داد که استعداد تهاجمش، بسیار زیاد است و می‌تواند حریف خود را دچار سرگشتگی کند. بدون‌شک، برنده‌ی مناظره‌‌ی امشب، جلیلی است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 @howzehenghelabi ╰┅───────────┅╯
پزشکیان گفت ارز رو باید آزاد کنیم بازار قیمت دلار رو مشخص کنه !!! این یعنی اگر پزشکیان بیاد تا پایان سال دلار میشه ۱۰۰ تومن!
نتیجه مناظره دیشب...
🟪 زیباترین صورت دنیا 《 طرح یک سؤال مشکل 》 از علامه جعفری مفسر نهج البلاغه و فقیه و عارف و فیلسوف مشهور ایرانی پرسیدند: چه شد که به این کمالات رسیدید؟! ایشان در جواب، خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف، و اظهار می‌کنند که هرچه دارند از کراماتی است که بعد از این امتحان الهی نصیبشان شده است. ایشان فرمودند: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. و خیلی مقید بودیم در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم.  آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود: (زیباترین دختر عصر ما). گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم. اگر شما را مخیر کنند که با این دختر ازدواج کنید، و هزار سال هم با کمال خوشرویی و بدون غصه زندگی کنید، یا اینکه جمال علی علیه السلام را زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، ازدواج با زیباترین دختر دنیا بود و طرف دیگر، زیارت امام علی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. و جانماز آب نکشید، عجله هم نکنید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. نفر سوم هم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: ای حارث همدانی، هر کسی بمیرد، مرا ملاقات می‌کند. پس ما هم ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! بازهم همه زدند زیرخنده. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا علی علیه السلام مستحبی است؟ و گفتی ازدواج به ان دختر هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی.  گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، بدون اینکه نگاه کنم کاغذ را رد کردم به نفر بعدی و گفتم: من یک لحظه دیدار علی را به هزاران سال زندگی با این زن نمی‌دهم. و از آنجا برخاستم و بیرون رفتم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی به من دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بود، بلند شدم. و وارد حجره‌ام شدم، حالتم غیرعادی بود، دیگر چیزی نفهمیدم، یک‌بار به حالت عجیبی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امیرالمؤمنين علی(ع) نوشته بودند، در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.  خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیرمدرسه) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
37.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کار تمیز تبلیغاتی خداییش خیلی تاثیر گذار ه👌👌👌 انتشار بدهید لطفاً ✅✅✅ احسنت به جوونای با غیرت که اینجوری از حق دفاع می‌کنن