اوائل ازدواجـمون بود
و هنوز نمےتونستم خوب غذا
درست کـنم
یه روز تاس کباب بار گذاشتم..🍢
و منتظر شدم یوسف از سرِ کار بیاد
همین کہ اومد رفتم
سرِ قابلمہ تا ناهارو بیارم
ولے دیدم همه ی سیبزمینےها لہ شده
خیلے ناراحت شدم🙈
یہ گوشه نشستم و زدم زیر گریہ..
وقتے فهمید واسه چی گریه مےکنم
خندهش گرفت و خودش رفت غذا
رو آورد سر سفرهـ🍃
اون روز این قدر از غذا تعریف کرد
که اصلاً یادم رفت غذا خراب شدهـ😁
شهید یوسف کلاهدوز
#عاشقانہهاےالهے♥️
📘ـنیمہپنهانماه،صفحه۲۷
@Eshgh_alyhesalam
#عاشقانہهاےالهے..♥️|
همیشہ سر این کہ
اصرار داشت حلقہ ازدواج
حتماً دستش باشد
اذیتش مےکردم مےگفتم :
حالا چہ قید و بندے دارے؟!
مےگفت : حلقہ ، سایہ ے
یك مرد یا زن در زندگے است
من دوست دارم
سایه تو همیـشہ ، دنبال من باشد
من از خدا خواستہ ام
تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!😍🦋
#روایتے_از_همسرِ↓
شهید محمدابراهیم همٺ
@Eshgh_alyhesalam