eitaa logo
عــــشق ممنـــوعه؛
7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
873 ویدیو
7 فایل
بسم رب الحسنین علیهما السلام 💚 بعضی تجربه ها قشنگن، مثلِ دوست داشتنِ تــــــــــــــــــو...♥️🌿 رمان"عشق ممنوعه" به قلم:elsa هرگونه کپی برداری حتی با ذکر نام نویسنده حرام و پیگرد الهی دارد:") @ansar_tab تبلیغات خواستین👆
مشاهده در ایتا
دانلود
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞چهار شگفت انگیز💞 پک ضروری برای برای هرخونه 💥 چربی زدا:پاک کننده چربی های سوخته و قدیمی سریع بدون نیاز به سابیدن 💥شامپو فرش و مبل: برای از بین بردن هر لکه 💥جرم گیرشیر آلات نانو :برای شیرآلات، سینک، رسوب کتری و سماور 💥سالید مجیک : برای نو کردن تمام وسایل لینک کانالمون 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/468516921Cc3f6f02f0e
بخش سوم اهمیت ندادم و رفتم بین لیلا و مری.مری دم گوشم گفت: اینا همه ندید بدیدن.کم کم عادت می کنی. محدثه:نترس. خودم هواتو دارم. _نمی ترسم.دیگه هیچی واسم مهم نیست. رفتیم تو یه سالن بزرگ. در و دیوار همه جا فلزی بود.آدم احساس خفگی بهش دست می داد.به هرکی یه بشقاب برنج دادن ویه ظرف کوچیک خورشت بغلش. اصلا میل نداشتم.نشستم کنار بچها و به زور چندتا قاشق خوردم. سرم پایین بود و داشتم با انگشتام بازی می کردم تابچها هم غذاشونو بخورن که یکی نشست کنارم. برگشتم نگاش کردم یه لحظه فکر کردم پسره.موهاشو خامه ای زده بود.یه کمشم ریخته بود رو صورتش. بغل ابروش خط داشت. پیراهنشم مردونه بود.دستشو انداخت دورگردنم و گفت: سلام خوشگله. صدای اعتراض مری بلند شد. دست دختره رو پس زد و گفت: هوی.بفرما تو دم در بده. دختره هم مثل خودش جواب داد:تو روسننه.ننشی یا باباش. مری:بادیگاردشم.به توچه. _اوهو ک بادیگارد. دختره رو به من با لحن لاتی گفت: ازت خوشم اومده.پاشو بیا بریم یکم گپ بزنیم.
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
داستان درآمد بالای این خانوم😨 👇🏻👇🏻 ۳ ماه پیش بود که بیکار افسرده بودم یه روز اتفاقی یه کانال درآمدزایی دیدم در ایتا و عضوش شدم و کارمو شروع کردم بهترین اتفاق عمرمه و این ماشین با درآمد این چهار ماهم خریدم👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c بزن روو لینک بالا آموزش درآمدزایی فقط به ۲۰۰ نفر اول میگه❌
عــــشق ممنـــوعه؛
داستان درآمد بالای این خانوم😨 👇🏻👇🏻 ۳ ماه پیش بود که بیکار افسرده بودم یه روز اتفاقی یه کانال درآمد
اینجا همون جاییه که بدون ریالی سرمایه میتونی کار کنی و درآمد بالا داشته باشی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c لینک قراره حذف کنم زپد عضو شو
یه روزی همه ی زخمهای زندگی خوب میشه.... اما بعضی حرفا هیچوقت فراموش نمیشه... نه که چون حرفه تلخه، نه ؛ چون کسی بهت میگه که انتظارشو نداشتی... رفتار بعضی از آدما هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه... شاید اون رفتار از نظر خیلیا بد نباشه اما فقط خودِ تویی که میفهمی چقدر به خاطر رفتارش داغون شدی... بعضی وقتا باید سکوت کنی و فقط به خاطر خودت پیگیر چیزی نشی اما هیچوقتم یادت نمیره که چی بهت گذشت تا " گذشت" ▪️▪️ ‌‌‌┅┄✶........❤........✶┄┅ 💞.............ℒℴνℯ...........💞
💯چاقی صورت با مکمل های تقویتی و کلاژن ساز🌺 صد در صد گیاهی و ارگانیک🌾🌾✅️ بدون بازگشت و عوارض به دلیل گیاهی بودن🌺 ☘مناسب افراد دیابتی و خانم های شیرده ⭕️در ضمن به زودی افزایش قیمت دارند پس خیلی زود وارد کانال و شو و از تخفیفات استثناییش استفاده کن😍 👇فوری‌ عضو کانال شو https://eitaa.com/joinchat/1783431562Cbbf03cd56b مشاوره و ثبت سفارش 👇 @elaheye_zibayiii
بخش چهارم این بار ساره از جاش بلند شد و اومد جلوش وایساد. ساره:این هیچ جا نمیاد.هری. _اگه نرم؟ ساره با مشت زد تو شکمش. با هم درگیر شدن.چند نفر اومدن به زور از هم جداشون کردن. آخر سر هم یه نگهبان اومد و با کلی داد و بی داد هم ما رو هم اونا رو فرستاد توسلولشون. گفت یه بار دیگه تکرار شه همه می رن انفردای. گوشه لب مری زخم شده بود.ساره هم دستش رو گردنش بود. بلند شدم و گفتم: -واسه چی اینجوری می کنین. مگه چی گفت؟ مری دادزد سرم: هیچی.تازه اومدی حالیت نیست. بعدم زودتر از همه رفت. با تعجب به رفتنش نگاه کردم.محدثه گفت: مری کلا اعصابش یکم ضعیفه. این دختره هم که اومد نشست کنارت،هم جنس بازه.همه ازش فرارین.دور و برش آدم زیاد ریخته. واسه همین ازش حساب می برن. یه لحظه چندشم شد که دستش بهم خورد.اگه می دونستم عمرا می ذاشتم دستش بهم بخوره. ساره همونجور که گردنش رو می مالید گفت: به قول مری. اینجا دیگه خونه بابات نیست.باید خیلی مواظب خودت باشی. سر تکون دادم وازشون تشکر کردم. رسیدیم به سلول.مری کز کرده بود یه گوشه وسیگار می کشید.
هدایت شده از خبر فوری
🔴 / استوری عجیب مادر نیکا شاکرمی در واکنش به جنگ فلسطین ! مشاهده استوری در 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3 اخباری که هیچ جا نمی‌خوانید 👆👆
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
⛔️ / اطلاعیه مهم اینترنت کشور قطع می‌شود! جدول قطعی اینترنت👇 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3 https://eitaa.com/joinchat/1510015318C38a640b6d3
عاشق شدن اینجوریه که دراز میکشی به سقف نگاه میکنی، به اون فکر میکنی، به سقف میخندی :)
💠ختم روزانه ی قرآن کریم به نیت ظهور و فرج امام زمان (عج) و برداشته شدن موانع ظهور و فرج امام زمان( عج). فقط با تلاوت روزی (۵صفحه)❗️ 😍 شاید هم بارها خواستید قرآن رو به تنهایی ختم کنید اما یا وقت نشده یا نتونستید❗️ ♥️ الحمدلله با عنایت امام زمان (عج) کاروان های (آل یس) ۲۴ ساله که ختم روزانه ی قرآن کریم به نیت ظهور و فرج امام زمان (عج) انجام میدهند 😍 https://eitaa.com/joinchat/939262114Caf621a8e91 عزیز تر از قرآن در محضر امام زمان، گوهری نیست...❤️ 💫خواهران عزیزم از این ثواب بزرگ غافل نشوید 💫 🌕امام زمان (عج)منتظر ما هستند. ❌گروه مخصوص بانون است❌
ساره گفت: حالا چرا زانوی غم بغل گرفتی؟ببین درسا هیچیش نشده. مری کلافه گفت: چی کار به این دارم.بدجور رو مخمه. شانس بیاره دستم به خونش آلوده نشه.وگرنه هشت سال حبسم می شه هشتاد سال. لیلا:کی رومیگی؟اشکان؟ _آره. با تعجب گفتم: اشکان کیه؟ _همون دختره که بهت گفتم.بهش می گن اشکان. پوزخند زدم و رفتم رو تخت نشستم. ساره از اون پایین گفت: رفتی اون بالا باز زار بزنی؟ _نه. مری: از اون چشای پف کردت معلومه.بابا هیچ خری دلش به حالت نمی سوزه. حالا هی عر بزن. محدثه:خودتو روز اولی که اومدی یادت نیست. مری:هی .چرا. اما این همه گریه کردم.غصه خوردم.آخرش چی شد؟هیچی. ساره گفت: درسا بپرپایین می خوایم واست قصه بگیم. گفتم:قصه چی؟ _قصه زندگی نکبتیمون رو.