eitaa logo
اشــــــــراق اندیشـه
400 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
99 فایل
کانال تحلیلی بصیرتی وطبــــِّــــــی ٳشـــــــــراق اندیــــــــشه ارتباط با مــدیر @Alefb110 پست الکترونیک @chmail.ir" rel="nofollow" target="_blank">eshraq.e.rooh280@chmail.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
تشبیهات ابن ابی الحدید در مورد حضرت امیر علیه السلام: اينك من ابن ابى الحديد چه بگويم درباره بزرگمردى كه دشمنانش به فضيلت او اقرار كرده اند و براى آنان امكان منكر شدن مناقب او فراهم نشده است و نتوانسته اند فضايل او را پوشيده بدارند؛ و تو خواننده مى دانى كه بنى اميه در خاور و باختر جهان بر پادشاهى چيره شدند و با تمام مكر و نيرنگ در خاموش كردن پرتو على (ع) كوشيدند و بر ضد او تشويق كردند و براى او عيبها و كارهاى نكوهيده تراشيدند و بر همه منبرها او را لعن كردند و ستايشگران او را نه تنها تهديد كردند، كه به زندان افكندند و كشتند و از روايت هر حديثى كه متضمن فضيلتى براى او بود، يا خاطره و ياد او را زنده مى كرد جلوه گيرى كردند. حتى از نامگذارى كودكان به نام على منع كردند و همه اين كارها بر برترى و علو مقام او افزود. [تشبیه اول:] همچون مشگ و عبير كه هر چند پوشيده دارند بوى خوش آن فراگير و رايحه دل انگيزش پراكنده مى شود. [تشبیه دوم:] و چون خورشيد كه با كف دستها و پنجه‌ها نمى توان پوشيده اش داشت و چون پرتو روز، كه بر فرض چشم نابينايى آن را نبيند، چشمهاى بى شمار آن را مى بينند. و ما أقول فی رجل أقر له أعداؤه و خصومه بالفضل و لم یمکنهم جحد مناقبه و لا کتمان فضائله -------- کان کالمسک کلما ستر انتشر عرفه و کلما کتم تضوع نشره و کالشمس لا تستر بالراح و کضوء النهار إن حجبت عنه عین واحدة أدرکته عیون کثیرة. 🇮🇷🌎@Eshraq280
مقایسه سیاست حضرت امیر با سایر خلفاء:[در بیان ابن ابی الحدید] دشمنان على مى گويند: او را راى و تدبيرى نبوده است و اين بدان جهت است كه او سخت مقيد به شريعت بود و هيچ چيزى را كه خلاف شرع بود صلاح نمى ديد و هرگز كارى را كه دين آنرا حرام كرده است انجام نمى داد. خودش كه درود بر او باد فرموده است. اگر دين و تقوى نبود من زيرك ترين اعراب بودم. خلفاى ديگر آنچه را كه به مصلحت خود مى ديدند انجام مى دادند، خواه مطابق با شرع باشد و خواه نباشد، و ترديد نيشت كسى كه آنچه را به صلاح خود بداند انجام دهد و مقيد به ضوابط شرعى نباشد و آنرا ناديده بگيرد كارهاى اين جهانى او به نظمى كه مى پندارد نزديكتر است و آن كس كه بر خلاف اين باشد كارهاى اين جهانى او در ظاهر به پراكندگى نزديك تر است. ....لَوْ لاَ الدِّینُ وَ التُّقَی لَکُنْتُ أَدْهَی اَلْعَرَبِ. و غیره من الخلفاء کان یعمل بمقتضی ما یستصلحه و یستوفقه سواء أ کان مطابقا للشرع أم لم یکن..... ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۲۸ 🇮🇷🌎@Eshraq280
🔰حکایتی بسیار زیبا. ❗️❗️توصیه میشود حتما بخوانید. از محضر علامه محمد تقی جعفری سوال شد؟ آیا شما محضر عارف بزرگوار مرحوم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی را درک کرده اید ؟! ایشان فرمودند : از لحاظ سنی که بله . زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما هم طلبه بودیم .اما فقط یکبار ایشان را در نجف در حرم امیر مومنان دیدم .وقتی به ایشان عرض ادب کردم به من فرمودند : نور شیخ مرتضی طالقانی را در شما می بینم به ایشان عرض کردم : ما کجا و ایشان کجا ! اما خداوند عنایت فرمودند و مدتی محضر ایشات تلمذ کردیم. سپس گفتگویی بین من و ایشان درباره ی مرحوم استادم رد و بدل شد و ایشان سوالاتی از من پرسیدند و این در حالی بود که در حرم امیر المومنین ، مسجد بالاسر نشسته بودیم وقتی صحبت تمام شد دیدم که مرحوم انصاری در حالتی که گویی در خودشان باشند و در حال تفکر فرو رفته اند ؛ هستند . من هم دیگر مزاحم ایشان نشده و مشغول خواندن نماز جعفر طیار شدم. نمازم که تمام شد مرحوم انصاری که گویی از آن حالت فارغ شده بودند به من فرمودند : قیامت را دیدم یک بنده ای را دیدم که توحید داشت اما لا ابالی بوددیدم که ملائکه عذاب او را می برندتنها چیزی که در چهره اش میدرخشید این بود که علاقه ی خاصی به پرچم اباعبدالله داشت. هرجا هیاتی می دید و پرچمی می دید ،با خلوص نیت دست بر آن پرچم می کشید و دستش را به صورت می کشید و سلامی بر حضرت اباعبدالله می کرد. ناگاه در صحرای محشر حضرت اباعبدالله را دیدم آن مرد خطاب به اباعبدالله عرض کرد : حسین جان ! من حقیقتا پرچم شما را دوست داشتم دیدم که اباعبدالله به سمت دو ملک عذاب رفته و نامه اعمال وی را از آن دو ملک گرفتند. و پایین نامه ی عمل وی با دستخط خود چیزی را نوشتند . مرحوم انصاری به من می فرمودند : من آن نامه ی اعمال را دیدم دیدم که حضرت اباعبدالله الحسین با خطی از نور پایین نامه اعمال وی نوشته بودند: یا مبدل السیئات بالحسنات دیدم که ملائکه او را رها کردند 🇮🇷🌎@Eshraq280
تلنگری جالب از فرزند!!! زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند. چون به مقام خویش آمد سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید. -‐--------- از جمله درس هایی که می شود از این حکایت جناب سعدی گرفت این است که: فرزندان ما متوجه برخوردهای ما هستند! ☫🇵🇸🇮🇷@Eshraq280
آیت الله شهید دستغیب: جاهلان نهی از منکر نکنند!!! وقتى كه جاهل مى‌خواهد نهى از منكر بكند،چند منكر بجا مى‌آورد؛چنان‌كه شنيده‌ايد كه پنج نفر به نماز ايستاده بودند،يكى از آنان آب دهان در مسجد انداخت و فعل مكروهى را مرتكب شد،كسى كه پهلويش بود در حال نماز گفت:چرا آب دهان در مسجد انداختى‌؟سوّمى به او گفت:بندۀ خدا چرا در نماز حرف زدى،نمازت باطل شد.چهارمى گفت:نماز هر دوى شما باطل شد.پنجمى گفت:الحمد للّه كه من هيچ حرف نزدم. شخصى مى‌خواهد نهى از منكرى بكند،در ضمن،فحش مى‌دهد و آبروى مؤمنى را ريخته و سبّ‌ مى‌كند،اين خود منكراتى است كه مرتكب شده است و به خيالش نهى از منكر كرده است؛مثلا كسى ايستاده و رو به قبله بول مى‌كند،به او مى‌گويد:آى سگ! چرا چنين مى‌كنى‌؟از كجا اين‌طور مى‌گويى‌؟شايد او نمى‌داند كه اين طرف قبله است. گناه او مشكوك و گناه تو قطعى است. بعضى جاهلها به طرف مى‌گويند:پدر سگ!اين‌جا علاوه بر خود طرف،پدرش صاحب حق مى‌شود،مى‌تواند فرداى قيامت تو را در محكمۀ عدل الهى محاكمه كند كه چرا به من نسبت سگ دادى،علاوه بر نسبتى كه به طرف داده شده و حقّ‌ تعزير دارد. ☫🇵🇸🇮🇷@Eshraq280
از خواب و رختخواب ، هر دو برخيز! روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام، اندر فواید سحر خیزی سخن می راند که: ای مردم! از توفيقات خداوند بر بنده اينکه همواره سحرخيز بوده و از خواب برمی خیزم، شما نيز عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است ... بهلول که در آن جمع بود گفت: ای خواجه! تو از خواب بر نمی خیزی، از رختخواب بر می خیزی! و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان ... 🇵🇸🇮🇷☫@Eshraq280
حالا ما پیش زنمون یه چیزی گفتیم!! در روايت آمده است كه سليمان گنجشكى را ديد كه به مادينه‌اش(همسرش) مى‌گويد: چرا از من دورى مى‌گزينى‌؟ اگر بخواهى دربار سليمان را با منقارم به دريا مى‌افكنم. سليمان لبخندى زد و دستور داد كه آن گنجشك‌ها را نزدش حاضر كنند. آنگاه به گنجشك نر گفت: آيا تو به راستى مى‌توانى چنين كارى كنى‌؟ او گفت: اى پيامبر خدا، نمى‌توانم. ولى خواستم نزد همسرم فخرفروشى كنم و هيچ عاشقى را نبايد به خاطر سخنش ملامت كرد. آنگاه سليمان از گنجشك ماده پرسيد: چرا با اينكه همسرت اينگونه تو را دوست دارد از او كناره مى‌جويى‌؟ او گفت: چون او دروغ مى‌گويد؛ چرا كه او جز من كسى ديگر را نيز دوست دارد. سليمان با شنيدن اين سخن گريه كرد و آنگاه چهل روز از مردم كناره گرفت و از خدا خواست تا دلش را جايگاه محبت خود كند. أَنَّ سُلَيْمَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَأَى عُصْفُوراً يَقُولُ لِعُصْفُورَتِهِ لِمَ تَمْنَعِينَ نَفْسَكِ مِنِّي وَ لَوْ شِئْتُ أَخَذْتُ قُبَّةَ سُلَيْمَانَ بِمِنْقَارِي فَأَلْقَيْهُاَ فِي اَلْبَحْرِ فَتَبَسَّمَ سُلَيْمَانُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنْ كَلاَمِهِ ثُمَّ دَعَاهُمَا وَ قَالَ لِلْعُصْفُورِ أَ تُطِيقُ أَنْ تَفْعَلَ ذَلِكَ فَقَالَ لاَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ لَكِنَّ اَلْمَرْءَ قَدْ يُزَيِّنُ نَفْسَهُ وَ يُعَظِّمُهَا عِنْدَ زَوْجَتِهِ وَ اَلْمُحِبُّ لاَ يُلاَمُ عَلَى مَا يَقُولُ فَقَالَ لِلْعُصْفُورَةِ لِمَ تَمْنَعِيهِ مِنْ نَفْسِكِ وَ هُوَ يُحِبُّكِ فَقَالَتْ يَا نَبِيَّ اَللَّهِ إِنَّهُ لَيْسَ مُحِبّاً وَ لَكِنَّهُ مُدَّعٍ لِأَنَّهُ يُحِبُّ مَعِي غَيْرِي. فَأَثَّرَ كَلاَمُ اَلْعُصْفُورَةِ فِي قَلْبِ سُلَيْمَانَ وَ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً وَ اِحْتَجَبَ عَنِ اَلنَّاسِ أَرْبَعِينَ يَوْماً يَدْعُو اَللَّهَ أَنْ يُفَرِّغَ قَلْبَهُ لِمَحَبَّةِ اَللَّهِ وَ أَنْ لاَ يُخَالِطَهَا بِمَحَبَّةِ غَيْرِهِ. بحار ج ۱۴ ص ۹۵ ❣🇵🇸🇮🇷@Eshraq280
حال در نماز!! یکی از مراجعین از مرحوم استاد صفایی حائری پرسیده بود، آقا چه طور در بیشتر اوقات نماز به آدم حال نمی دهد؟! استاد فرموده بود: نماز حال تو را نشان میدهد نه این که حال بدهد. نماز میزان و مثل درجه تب است. 🇮🇷☫@Eshraq280